کار کودک مقابله، پیشگیری و فرهنگسازی
زهرا شمس احسان؛ عضو شورای شهر تهران
باوجود تلاش دولتها و نهادهای بینالمللی طی دهههای گذشته «کار کودکان» کماکان پدیدهای است که اغلب جوامع را درگیر کرده است. مطابق تعاریف رسمی سازمان بینالمللی کار: «کار کودکان معادل بهکارگیری کودکان در فعالیتهای اقتصادی است که باعث آسیب بهسلامت جسمی، روانی، اخلاقی یا اجتماعی کودکان میشود و تحصیل آنها را از 3طریق دچار مشکل میکند؛ محرومکردن از فرصت تحصیل، مجبور به ترک تحصیل و اجبار به تحصیل ضمن انجام کار سنگین و طولانی.» در قوانین ایران، کار کودکان منع شده و کشورمان کنوانسیونهای مترتب بر ممانعت از کار کودک را امضا یا تصویب کرده است.
گرچه متولی اصلی ساماندهی کودکان کار، سازمان بهزیستی است اما شهرداری تهران پیرو مسئولیت اجتماعی خود، به این حوزه ورود کرده و در قالب ۲۸مرکز ساماندهی کودکان کار و خیابان «پرتو»، از آنان حمایت میکند. همچنین در این دوره مدیریت شهری، برای اولینبار بودجهای بالغ بر ۱۸میلیارد تومان بهطور ویژه، به ساماندهی کودکان کار و خیابان اختصاصیافته است. درخصوص نحوه مواجهه با کار کودکان بهدلیل تنوع وضعیت این گروهها و تفاوت شرایط زندگی آنها نمیتوان به یک برنامه بسنده کرد. عمده اقدامات پیشگیرانه، فرهنگسازی و مقابله با این وضعیت را میتوان در محورهای ذیل خلاصه کرد.
در موضوع نظارت و مقابله با کار کودکان، مقابله اداره کار با بهکارگماری کودکان در واحدهای صنفی و تولیدی یکی از مهمترین الزامات این حوزه است.
از منظر پیشگیری، رویکردهای قهری بهتنهایی اثربخش نیست. بسیاری از خانوادهها بهدلیل مشکلات مالی مجبور به استفاده از نیروی کار کودکان میشوند. مشخص است که حمایت از خانواده کودکان کار بهویژه قبل از ترک تحصیل کودک و درگیرشدن او با این معضل، باید در دستور کار قرار گیرد. این حمایتها باید مشروط به خودداری خانواده از کار کودک یا کاهش معنادار ساعت کار کودک یا نوع کار او (کارهای سنگین) باشد.
فرهنگسازی و آموزش شهروندی یکی از مهمترین برنامههایی است که در خصوص کار کودک باید در دستور کار قرار گیرد. بسیاری از شهروندان اطلاعی از پیامد خرید یا کمکی که به کودکان میکنند، ندارند. ازاینرو با فرهنگسازی میتوان مانع از ترحم نابجای شهروندان و هدایت کمکهای آنها به سازمانهای مردمنهاد شد. در طراحی این پیامها باید دقت شود پیام طراحیشده مبتنی بر واقعیت باشد. ضمن اینکه بعضاً شاهد این هستیم که تمام مسئله کودکان کار را به اشتباه به باندها و شبکههای پنهانی محدود میکنند. این خطای راهبردی باعث میشود که وقتی مردم با مثالهای بسیار نقض چنین ادعایی مواجه میشوند، نسبت به این آموزشها بیاعتماد شوند.