محمدحسن رحمانی ؛ کارشناس سیاسی
درحالی وارد سی و سومین سالگرد زعامت حضرت آیتالله خامنهای به رهبری انقلاب اسلامی شدهایم که در این مدت، توفانهای متعدد و فراز و نشیبهای بسیاری انقلاب را تهدید کرده است. رویدادهایی که هر یک به تنهایی کافی بود تا بتواند طومار یک انقلاب نوپا را درهم بپیچد و آن را به نابودی بکشاند. توفانهایی که با درایت و تدبیر معظمله نتوانست کشتی انقلاب را متوقف کند و آن را واژگون سازد. به این مناسبت در سلسله یادداشتهایی به بازخوانی برخی از فراز و فرودهای پس از رسیدن ایشان به رهبری انقلاب پرداختهایم.
این سؤال مطرح است که چرا در این سالها که از ریز و درشت حوادث گفتهایم، از تهدیدات بنیانبرافکن سخن رانده و فراز و نشیبهای انقلاب را به روایت و تحلیل نشستهایم و بر عبور از این توفانها و تلاطمها بالیده و افتخار کردهایم، کمتر از تدبیر و هوشیاری رهبری داهیانه سکاندار نظام اسلامی در دهه دوم، سوم و چهارم انقلاب سخن بهمیان آوردهایم؟ تهدیداتی که اگر تنوع و حجم آن بیشتر از دهه اول انقلاب نباشد، لااقل همسان و همسنگ آن است. امام بخشی از این بار مسئولیت را در زمان حیات خویش بر دوش کشید و با تعابیری بلند و رسا در توصیف فرزند رعنا و برنایش حضرت آیتالله خامنهای فرمود: یکی از بازوهای پرتوان جمهوری اسلامی... برادری آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن... ازجمله افراد نادری که چون خورشید روشنی میبخشد... متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام... عالم به دین و سیاست... کسیکه آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین طنینانداز است... سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی در محراب، خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمای دلسوز در صحنه انقلاب... در حکم آیه شریفه أَشِدّاءُ عَلَی الکفّارُ وَ رُحَماءُ بَینَهُم... من آقای خامنهای را بزرگ کردم... ایشان سرمایه انقلاب هستند... ایشان از اجتهادی که لازمه ولایت فقیه است، برخوردارند... ایشان الحق شایسته رهبریاند، با بودن آقای خامنهای شما خلأ رهبری ندارید.
به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران سیاسی، معدل عملکرد و هنر مدیریتی و رهبری امام(ره) در برهه زمانی ۶۷ تا ۶۸ را که آخرین سال حیات مادی ایشان بر این کره خاکی بود، میتوان با تمام دوران مبارزه و رهبری حضرتش مقایسه کرد و در واقع سال ۱۳۶۷، سال شکوفایی و اوج هنرنمایی آن قائد عظیمالشأن بود. در این سال، امام ضمن ترسیم خطوط کلی سیاستها و خطمشی جمهوری اسلامی ایران در عرصههای سیاسی، فرهنگی و بینالمللی، بنبستهای موجود در اداره کشور را که جز با ید بیضایی و انگشت اشارت ایشان قابل گشودن نبود، گشود تا روند تکاملی انقلاب را تضمین کند. پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ تحمیلی، عزل منتظری از قائممقامی رهبری و انهدام باند مهدی هاشمی، تشکیل شورای بازنگری قانون اساسی و حذف مرجعیت از شرایط رهبری، ازجمله بنبستهایی بودکه میتوانست هر انقلابی را به زانو درآورد، علاوه بر آنکه با صدور حکم قتل سلمان رشدی و گشایش جبهه فرهنگی اسلام در برابر دنیای غرب، دعوت گورباچف و بلوک شرق به اسلام و تأکید مجدد بر صلاحیتهای آیتالله خامنهای، سیاستهای کلی نهال نوپای انقلاب را ترسیم فرمودند.رهبر معظم انقلاب در شرایطی سکان هدایت انقلاب را بهدست گرفتند که فضای پیش روی ایشان با دوران زعامت امام(ره) بسیار متفاوت بود. امام با مرجعیت علیالاطلاق و پشتوانه حوزه علمیه قم، مشهد و نجف و با پشتوانه 5 دهه کار علمی، فقهی، آموزشی و پرورشی و با تشکیلاتی قوی و منسجم از روحانیون و دانشگاهیان قدم در راه مبارزه گذاشت و در طول مبارزه علاوه بر سود جستن از پشتوانه مرجعیت، از تلاشها و جانفشانیهای مریدانی چون طالقانیها، بهشتیها، مطهریها، خامنهایها، هاشمیرفسنجانیها، مفتحها، باهنرها، رجاییها، سعیدیها، غفاریها، اندرزگوها، مدنیها، اشرفیاصفهانیها، دستغیبها و... بهره برد که این امتیاز در سالهای نخستین رهبری آیتالله خامنهای، بهرغم تمامی شایستگیهای ایشان، مهیا نبود و سالها به درازا کشید تا بنمایههای عمیق علمی و قابلیتهای شگرف فقهی ایشان به رخ مدعیان کشیده شود.
شنبه 21 خرداد 1401
کد مطلب :
162893
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/n5BgR
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved