• شنبه 29 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 10 ذی القعده 1445
  • 2024 May 18
پنج شنبه 12 خرداد 1401
کد مطلب : 162309
+
-

با محمود عبدالحسینی، عکاس مطرح درباره یکی از خاص‌ترین عکس‌هایی که از تشییع پیکر امام گرفته

عجب! چه مسیح‌گونه است...

عجب! چه مسیح‌گونه است...

از عکاسان مختلفی شنیده‌ایم که عکاسی از امام، کار سختی بوده. دلیلش را هم جذبه‌ای می‌دانند که در چهره و مخصوصا در نگاه حضرت امام وجود داشت. این نکته، ارتباطی هم به نزدیکی یا دوری عکاسان با شخصیت امام ندارد و حتی از کسانی شنیده شده که شاید چندان ارتباط خاصی هم با انقلاب نداشته‌اند. یکی از عکاسان مطرحی که موفق شده یکی از ماندگارترین تصاویر از تشییع پیکر مطهر حضرت امام را ثبت کند، محمود عبدالحسینی است. البته عبدالحسینی بیشتر به واسطه همراهی با مقام معظم رهبری در سفرها و مراسم و عکس‌های خاصی که از ایشان گرفته معروف است. اما این‌بار این عکاس مطرح، درباره یکی از خاص‌ترین لحظه‌های عکاسی‌اش برایمان می‌گوید؛ لحظه‌ای که منجر به ثبت یکی از ماندگارترین عکس‌های زندگی‌اش شد.
 
  درباره روز تشییع پیکر امام و عکس تاریخی و ماندگاری که ثبت کردید بگویید...
از همان ساعت‌های اولیه که خبر ناگوار رحلت امام‌خمینی‌(ره) پخش شد، من دست به‌کار شدم و برای عکاسی به خیابان و مصلی و جماران رفتم. قرار بود که روز 14خرداد تشییع جنازه انجام شود. من پیش خود فکر کردم که اگر بخواهم برای عکاسی به مصلی بروم، شاید نتوانم بیشتر از 4یا 5عکس خوب بگیرم. بنابراین تصمیم گرفتم برای اینکه بتوانم از مراسم وداع با بنیانگذار کبیر انقلاب عکسبرداری کنم مستقیم به بهشت زهرا بروم. بعد‌از‌ظهر 15خرداد به بهشت زهرا رفتم و شب را در آنجا ماندم و از لحظه به لحظه مراسم یعنی از همان لحظات ابتدایی که در قطعه زمین انتخاب شده قبر را کندند تا به آخر که امام دفن شدند، عکسبرداری کردم.
 
  چطور شد که کفن باز شد؟
در آن روز جمعیت بسیار زیادی برای تشییع جنازه حضور داشتند و خیل عظیمی از مردم جهت آخرین وداع با رهبر بزرگ انقلاب و بیعتی دوباره و تبرک جستن به ایشان دست به تابوت می‌کشیدند و همین موضوع باعث شد تا کفن ایشان باز شود. در آن لحظه من هم نزدیک تابوت بودم و مرتب عکس می‌انداختم، اما زمانی رسید که دیدم هر کاری می‌کنم لنز فوکوس نمی‌دهد، لنز را باز کردم و بستم و همه‌‌چیز را چک کردم دیدم سالم است، ناگهان دست به چشم‌ام زدم دیدم گریه می‌کنم! اینجا همانجاست که اتفاقی که در حال وقوع است بر عکاس غلبه کرده بود و باعث شد تا آن عکس تاریخی و معروف شکل بگیرد. پس از این اتفاق پیکر مطهر حضرت امام‌(ره) مجدداً به جماران منتقل شد و این بار حضرت امام (ره) را با کفنی که رهبر معظم انقلاب از مکه برای خود آورده بود، کفن می‌کنند.
 
  در جایی گفته بودید رهبر این عکس را مسیح گونه دانسته‌اند. مگر چه ویژگی‌های خاصی دارد؟
بله. من هنگامی که تصمیم گرفتم عکس‌های مراسم تشییع جنازه را ظاهر کنم مراحل چاپ این عکس که تمام شد بسیار شوکه شدم و تنم لرزید! عجیب بود! ناخودآگاه گفتم مسیح! نه اینکه تنها حرف من باشد بلکه وقتی بسیاری از دوستان و آشنایان من هم این عکس را دیدند آنها هم گفتند مسیح. مانند تابلوی نقاشی حضرت‌مسیح که توسط میکل آنژ کشیده بود. سر امام‌(ره) نیز مانند سر حضرت مسیح زمانی که از صلیب پایین آورده شد و روی دامن حضرت مریم قرار گرفت در تابوت بود. سر و صورت و گردن و پاها تماماً شبیه به تصویر مسیح شده بود. حتی بسیاری از استادان عکاسی نیز همین موضوع را تأیید کردند. حتی حضرت آقا نیز پس از دیدن این عکس گفتند: «عجب! چه مسیح‌گونه است!»
 
  در بین آن همه عکاس حرفه‌ای داخلی و خارجی شما چطور تنها کسی بودید که این تصویر ماندگار را شکار کردید؟ آن روز فکر می‌کردید که چنین اتفاقی بیفتد و عکس تاریخی بگیرید؟
نه تنها من، بلکه هیچ‌کس دیگری هم تصورش را نمی‌کرد که چنین اتفاقی بیفتد و حتی عکسی انداخته شود. عشق و علاقه مردم به بنیانگذار انقلاب اسلامی در آن روز باعث شده بود تا جمعیت زیادی حضور یابند و آن صحنه رقم بخورد. اگر کسی می‌دانست چنین اتفاقی خواهد افتاد از همان ابتدا پیکر را داخل تابوت فلزی قرار می‌دادند.
   
آیا قبل از مراسم تشییع جنازه و ثبت این عکس با امام‌(ره) دیدار داشتید و از ایشان عکس گرفته‌ بودید؟ عکاسی از سوژه‌هایی مثل امام‌(ره) چه سختی‌هایی داشت؟
بله. امام‌(ره) پدر معنوی بنده بودند و من علاقه خاصی به ایشان داشتم. طی آن سال‌ها توفیق دیدار ایشان را داشتم و در مراسم مختلف از ایشان عکسبرداری کرده‌ام. عکاسی از شخص بنیانگذار فقید انقلاب اسلامی مقداری برای من متفاوت‌تر از شخصیت‌هایی بود که از آنها عکاسی می‌کردم. هیجانی که داشتم نسبت به امام حتی بعد از مدتی که از آن ابتدای عکاسی از امام برای من گذشته بود و بارها عکاسی کرده بودم، باز هیجان دیگری داشت. این به‌عنوان اصل است که عکاس نباید مغلوب سوژه‌اش بشود اما همیشه اینطور نیست. در عکاسی از امام برای من اینطور بود که سوژه بر من تأثیر بسیاری داشت. عکاسی از چنین شخصیتی سختی‌های خود را داشت. امام‌(ره) یک جذبه و کاریزمای خاصی داشتند که باعث می‌شد نتوانیم مستقیم به چهره ایشان نگاه کنیم. این را تنها من نمی‌گویم و اغلب عکاسانی که ایشان را از نزدیک می‌دیدند همین نظر را داشتند. تنها زمانی می‌توانستیم به چهره ایشان نگاه کنیم که دوربین دستمان بود و به واسطه دوربین صورت امام را می‌دیدیم. وقتی در محضر ایشان قرار می‌گرفتیم به‌خاطر همان جذبه‌ای که مطرح کردم ناخودآگاه سرمان پایین می‌رفت. امام‌(ره) در کنار چشم‌شان یک لکه داشتند. من هیچ وقت به‌دلیل اینکه همیشه سرم پایین بود متوجه این لک نشدم و وقتی عکس‌هایشان را ظاهر کردم متوجه آن شدم.
 
   قبلاً به تمام پیشنهادهای مالی سنگین برای فروش این عکس جواب منفی داده بودید. هنوز هم این عکس مشتری دارد و این بار حاضر به فروش آن هستید؟
بله، قبلاً هم پیشنهاد فروش این عکس را داشتم و الان هم دارم اما هیچ‌گاه حاضر به فروش آن نبوده‌ام و نیستم. در همان سال‌ها بعضی‌ها حاضر بودند مبالغ میلیونی در ازای آن پرداخت کنند ولی من حاضر به فروش این عکس نشدم. من با اینکه در آن زمان خانه نداشتم و می‌توانستم با پول‌هایی که پیشنهاد می‌شد خانه‌ای خریداری کنم اما هیچ وقت راضی به این امر نشدم. من به‌دلیل عقاید شخصی که داشتم و احترامی که به سوژه مطرح قائل بودم، راضی به این کار نشدم. حتی در دیداری که با رهبر انقلاب داشتم ایشان هم تأکیدشان بر این بود که عکس را نفروشم و آن را نگه دارم. عکس فوق نه‌تنها تاکنون فروش نرفته بلکه در هیچ مجله داخلی و خارجی نیز به چاپ نرسیده است.

این خبر را به اشتراک بگذارید