چهره شیرین اسلام را تلخ نکن
نکتههایی خواندنی از نگاه حضرت روحالله به اصول تربیت کودکان و نوجوانان
روزهای پیشرو، سالگشت روزهای سرنوشت انقلاب اسلامی است؛ روزی که در آن قیام مردمی پانزدهخرداد اتفاق افتاد و روز دیگری که در آن، بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، به ملکوت اعلی پیوست. در اینباره بسیار میشود گفت و شنید؛ چنانچه پیش از این و در سالگشتهای پیشین، بسیار گفتهایم و شنیدهایم و هنوز پایانی بر این گفتارها و نوشتارها نیست و نخواهد بود. حالا که به سالگشت ارتحال امام امت رسیدهایم، بد نیست که در کنار بازخوانی زندگی و سبک زندگی آن بزرگ سفر کرده، توشهای از خرمن نگاه خاص این عالم و رهبر بزرگ دینی و ملی برداشت کنیم. یکی از جنبههای خاص سبک زندگی امام امت، توجه او به تربیت فرزندان بوده است؛ مواردی که شاید چه بسا نزد بسیاری از ما کمتر مورد توجه قرار بگیرد. بهجاست که حالا در این مناسبت مهم و در این موضوع مهم، نگاهی به اصول تربیتی و توصیههای تربیتی آن بزرگوار در حوزه کودک و نوجوان داشته باشیم؛ نکتههایی که مستند به اطلاعات درج شده در پرتال امامخمینی (ره) هستند.
ثواب عبادت من به جای تحمل شیطنت بچهها
از فریده مصطفوی، دختر ایشان، نقل است که«نوههای آقا همه شلوغ بودند، امام به دختر من که از شیطنت بچه خود گله میکرد میگفتند:من حاضرم ثوابی که تو از تحمل شیطنت حسین میبری، با ثواب تمام عبادات خود عوض کنم.» این در حالی است که شاید بخشی از مذهبیهای ما واقعا چنین نگاهی نداشته باشند و این شیطنتها را، حمل بر سختیهای زندگی بگذارند. البته بین مردم نیز، شکایت و گلایه از شیطنت بچهها بهشدت وجود دارد؛ درحالیکه در رویه امام این تحمل کردن شیطنتها، هم آینده بچهها را میسازد و آنها را تبدیل به افرادی متعادل میکند، هم ثواب اخروی و دینی دارد. حضرت امام از سوی دیگر، معتقد بودند که شیطنت بچهها بدی کردن نیست و اساسا بچهها که بدی نمیکنند و به اطرافیان خود میگفتند که اگر بچههایشان را از ترس شیطنت کردن نزد او نیاورند، بهشدت ناراحت میشود.
تشویق کنید و جایزه بدهید
تشویق کردن و توجه به جزئیات نیز از دیگر رویکردهای تربیتی امام در ارتباط با بچهها بود. نقل است که کسی با خانوادهاش به دیدار امام شتافته بود. پسرش کلاس پنجم بود و دفتر نقاشیاش را میخواست به وی تقدیم کند که محافظان مانع شده بودند و از این بابت خیلی ناراحت شده بود. این قضیه را به یکی از اطرافیان امام گفته بود. او هم دفتر نقاشی را تحویل گرفته و دو روز بعد به امام داده بود. نوع دفتر نقاشی این دانشآموز هم طراحی خاصی داشت که مورد توجه امام قرار گرفته بود. او دستور داد تا جایزهای از طرف آموزش و پرورش منطقه به آنها داده شود. حضرت امام وقتی که میدید یکی از نوههایش به تقلید از او دارد نماز میخواند، برای تشویق او کتاب هدیه میداد تا این رفتار تقویت شود.
هر چیزی به جای خود
امام در روزگار نوجوانی و جوانی و بعد از آن، تقید خاصی به ورزش و پیادهروی و گشت وگذار داشت. همین امر را برای نوجوانها و جوانها نیز لازم میدانند؛ طوری که به یکی از اعضای خانواده توصیه میکنند که وقت درس را به تفریح و ورزش و وقت تفریح و ورزش را به درس اختصاص ندهد وگرنه به جایی نخواهد رسید. به روایت عاطفه اشراقی، نوه امام، «امام با تفریح نوجوانان کاملاً موافق بودند و ورزش را بهترین و سالمترین تفریحات میدانستند.» در سیره امام، توجه به تفریح و ورزش بچهها اهمیت زیادی دارد و والدین، خود نیز باید با چنین رویهای همراهی کنند.
با بچهها بازی میکرد
در فرهنگ اسلامی بازی کردن با کودکان، روشی بسیار تأیید شده برای تربیت روح و روان و حتی جسم فرزندان محسوب میشود. چنین رویهای را در سیره حضرتامام(ره) نیز مشاهده میکنیم. چنانچه سیداحمد آقا نقل کرده که بارها میشد که وارد اتاق حضرت امام میشد و میدید که پدرش به زانو روی زمین نشسته و نوهاش علی را، روی دوش سوار کرده و دارد با او بازی میکند. به روایت سیداحمدآقا، صداقت و صمیمیت امام با بچهها مثالزدنی و خیلی عجیب بود. واقعا هم در نوع خود عجیب است که مردی با این سطح از دانش و فضل و جایگاه اجتماعی، اینقدر برای بچهها بتواند وقت بگذارد؛ هرچند که در فرهنگ اسلامی از این دست رویکردها فراوان داریم و نقلهای فراوانی از پیامبر و ائمه و... .
نکتههای باریکتر از مو
حقیقت امر این است که در نظام تربیتی اسلام، کودکان باید با واجبات و تکالیف شرعی و موارد مرتبط با دین آشنا شوند و این جزو امور ضروری تربیت فرزندان است. مهربانی بیش از حد با فرزندان نیز منجر به آن میشود تا نظم و انضباط آنها دچار مشکل شود. انجام تکالیف دینی از همینجاست که معنا و مفهوم پیدا میکند؛ چرا که ما باید فرزندانی آگاه به دین و دیندار تربیت کنیم. اما نکته اینجاست که در سیره تربیتی امام، این تکلیفمداری نباید همراه با سختی و عتاب و رو ترش کردن و... باشد. در ابتدای امر که باید خودمان عملکننده به چنین مواردی باشیم. در ادامه نیز طوری تشویق کنیم و زمینهسازی داشته باشیم که بچهها از دین زده نشوند.
دیکته کردن ممنوع؛ الگو باشید
از مهمترین نکتههای موجود در نظام تربیتی حضرت امام، بحث الگو بودن است. این رویهای است که در کتابهای تربیتی مختلف هم روانشناسان به آن اشاره کردهاند. متأسفانه بیشتر والدین تصور میکنند که فرزندان با حرف تربیت میشوند؛ درحالیکه بچهها با عمل والدین و با شخصیت واقعی آنها بزرگ میشوند. در واقع بچهها، تبدیل به میانگینی از وضعیت و شخصیت موجود پدر و مادر میشوند. درک همین نکته کفایت میکند تا والدین، خود تبدیل به الگوهایی واقعی شوند. فرزندان و نوههای امام اشاره میکردند که وی کارهای دینی را به آنها دیکته نمیکرد؛ بلکه عملا رفتارش طوری بود که در بچهها اثر میگذاشت و سعی میکردند مثل او رفتار کنند. اگر امام نکتهای را به بچهها گوشزد میکردند که انجام ندهند، خود بچهها بیش از هر چیزی، میدیدند که امام در زندگیشان، چنین کاری را نمیکنند و همین امر، اثرگذاری بسیاری در تربیت آنها داشت.
بچه باید شیطنت کند
بازیگوشی و شیطنت کردن بچهها نیز یکی از مواردی است که والدین را حسابی به هم میریزد. والدین مختلفی را میبینیم که از حجم بالای شیطنت فرزندان خود شکایت دارند، درحالیکه باید دقت داشته باشند که اساسا بچهها باید چنین باشند و اگر چنین نباشند، لابد مشکلی وجود دارد. جالب اینکه در اینباره، روایتی از پیامبربزرگوار هم داریم که در جلد چهارم بحارالانوار آمده است که شیطنت و لجاجت کودک به وقت خردسالی، نشانه زیادی عقل و اندیشه او در بزرگسالی خواهد بود. حضرت روحالله نیز در اینباره چنین نگاهی دارند:«بچه شیطون است، او باید شیطنت کند و بچهای که یک گوشه بیفتد و بخوابد، چهار زانو بنشیند، این بچه نیست بزرگسال است، بچه نباید بنشیند و اگر یک جا نشست شما باید ببینید چرا نشسته و اگر خوابید ببینید چرا خوابیده، بچه باید شیطنت کند».
سختگیری ممنوع
لیلا بروجردی، نوه امام، در اینباره نقل میکند که«آن طور که مادر نقل میکرد، اوایل تکلیف شرعی من بود که پدرم مصر بودند که مرا برای نماز صبح بیدار کند. امام پیغام داده بودند: لیلا را از دین زده نکنید». زهرا مصطفوی، دختر امام نیز در اینباره نقل میکند:«حضرت امام غالباً دیگران را با عمل، نه با کلام، به ادای فرایض دعوت میکردند. همواره سعی داشتند کلام حق را با حلاوت و شیرینی و آرامش و ملاطفت قرین سازند. هرگز در این خصوص به عتاب متوسل نمیشدند و عبادت خدا و انجام واجبات را درنظر دیگران سنگین و طاقتفرسا جلوه نمیساختند. همسرم به جهت عادت خانوادگی، دخترم را از خواب صبحگاهی بیدار میکرد و به نماز وا میداشت. امام وقتی از ماجرا خبردار شدند، برایش پیغام فرستادند که چهره شیرین اسلام را به مذاق بچه تلخ نکن. این کلام آنچنان مؤثر افتاد و اثر عمیقی بر روح و جان دخترم به جای گذاشت که بعد از آن خودش سفارش میکرد که برای اقامه نماز صبح، بهموقع بیدارش کنیم».
ساعت بازی مشخص با بچهها
زهرا مصطفوی، دختر امام نیز نقلهای جالبی از بازی مداوم امام با بچهها دارد. جایی نقل میکند که امام پیش از ظهرها برای طلبهها درس داشتند. این درس ساعت یازده و نیم تمام میشد و لاجرم تا وقتی که او برای اقامه نماز برود، نیم ساعتی زمان بود. امام بهشدت مقید بود که 20 دقیقه از این زمان را، برای بازی با بچهها اختصاص بدهد. گاهی بچهها وسایلی درست میکردند و با او بازی میکردند. گاهی نیز امام سر یکی از بچهها را در دامن میگرفتند تا دیگران بروند و قایم بشوند و بازی کنند. به روایت دختر امام، این جور بازی کردنها و وقت گذاشتنها برای آنها امری عادی و روزمره بود. این در حالی است که غالبا مشاهده میکنیم چه بسا اقشار مذهبی و حتی غالب مردم، چنین زمانی را به بچهها اختصاص نمیدهند یا آن را نوعی اتلاف وقت میدانند و از آن میگریزند؛ درحالیکه سیره امام چنین نبوده است.