• شنبه 6 مرداد 1403
  • السَّبْت 20 محرم 1446
  • 2024 Jul 27
شنبه 7 خرداد 1401
کد مطلب : 161787
+
-

حجت‌الاسلام مصطفی اکرمی از نقش روحانیون در جبهه می‌گوید

گردان شیخ‌ها؛ طلبه‌های خط‌شکن

گفت‌وگو
گردان شیخ‌ها؛ طلبه‌های خط‌شکن

حدیث خوشنویس، روزنامه‌نگار

هنوز چند هفته‌ای از شروع جنگ تحمیلی نگذشته بود که این جنگ را «دفاع‌مقدس» نامیدند؛ دفاعی که حسب شریعت اسلام، برمبنای دفاع از دین و نیز بلاد مسلمین انجام می‌شد و مجموعه‌ای از مولفه‌های جهاد، ایثار، شهادت، صبر، نظم در امور، سعه‌صدر، قناعت و... را دربرمی‌گرفت. دفاع‌مقدس به‌واسطه مسائل و حوادثی، ۸سال به طول انجامید و خود مبدل به حوزه و دانشگاهی شد که فارغ‌التحصیلانش جواهر زمین شدند و ستاره‌های آسمان. در این میان، نقش روحانیت در تبیین مولفه‌های ذکر‌شده -به‌عنوان قشری که پیش از سر برآوردن این حوزه و دانشگاه، در حوزه‌ها درس شریعت خوانده بودند و انگشت‌شمارشان نیز سعی در پیوند با دانشگاه داشتند- برجسته بود. برای کاویدن این مولفه‌ها و نقش‌ها در دفاع‌مقدس، به سراغ حجت‌الاسلام مصطفی اکرمی رفتیم که از سال‌1363به جبهه‌های نبرد اعزام شد تا هم زکات آنچه را که در حوزه علمیه آموخته بود به رزمندگان بدهد و هم از فارغ‌التحصیلان دانشگاه دفاع‌مقدس تبرکی بجوید.

کمی درباره نقش روحانیت در دعوت و ترغیب دیگران برای حضور در جبهه بگویید.
روحانی‌ها ابتدا خودشان اعزام می‌شدند و زمانی که می‌خواستند مجدد اعزام شوند، روایات جبهه را در مسجدها، مدرسه‌ها، حسینیه‌ها و تکیه‌ها برای مردم بازگو می‌کردند و این‌بار با مردم به سمت جبهه‌ها حرکت می‌کردند.
شما در دوران دفاع‌مقدس دراین‌باره چه اقداماتی انجام دادید؟
بنده در حوزه علمیه گلپایگان بودم و زمانی که می‌خواستم اعزام شوم با 4-3 نفر دیگر از دوستان رفتیم برای آموزش و بعد به سمت جبهه غرب حرکت کردیم. ۳ماه و نیم طول کشید تا ما به‌عنوان نیروی رزمی تبلیغی اعزام شدیم. از آن به بعد هم چون نیروی رزمی تبلیغی بودیم، معمولا زمان عملیات‌ها به ما خبر می‌دادند و ما نیز به دوستان‌مان خبر می‌دادیم و با هم اعزام می‌شدیم.
نقش روحانیت در یگان‌های رزم در گردان‌های خط‌شکن چه بود؟
روحانیون وقتی به جبهه می‌رفتند، در گردان‌هایی وارد می‌شدند که از قبل تشکیل شده بودند. ما آن زمان در یگان رزمی و در گردان پیاده بودیم و علاوه بر کار رزمی، به‌صورت چهره به چهره احادیث را برای رزمندگان بیان و احکام و عملکردهای دینی را برای‌شان مرور می‌کردیم. سال63 زمانی که برای عملیات بدر وارد گردان شدم، اکثر نیروهایش اعزام‌مجدد و انسان‌های فرهیخته و روشنی بودند. حتی بعضی از آنان از ما جلوتر بودند. در گردان‌های دیگر مانند گردان امام‌حسین(ع) هم بیشتر، فعالیت‌های تبلیغی انجام می‌دادیم. این گردان‌ خط‌شکن بود و به‌خاطر اینکه طلبه‌های زیادی در آن حضور داشتند، نامش را گذاشته بودند گردان شیخ‌ها. ما تا سال‌65در این گردان حضور داشتیم.
درباره اقدامات خود و دیگر طلبه‌ها در یگان‌ها توضیح بدهید.
طلبه‌ها به‌طور معمول تلاش داشتند به گردان‌هایی بروند که از نظر فرماندهی و نیرو، روحیه معنوی بالایی داشته باشند. اکثر رزمندگان این گردان‌ها از افراد باسابقه و جنگی بودند. بعضی از طلبه‌ها هم به گردان‌هایی که تازه‌ تاسیس بودند می‌رفتند و آنان را از جهت روحی و معنوی آماده می‌کردند.
ما ابتدا از اصفهان به لشکر41ثارالله اعزام شدیم. در آن لشکر، بچه‌هایی از استان‌های سیستان و بلوچستان و کرمان حضور داشتند و چون تازه‌کار و جوان بودند، ضعف‌هایی داشتند. گاهی افرادی به چشم می‌خوردند که حتی نماز صحیح را نمی‌دانستند. یکی از جوان‌هایی که نماز خواندن را تازه یاد گرفته بود، به مرخصی رفت و بعد از آنکه مجدد برگشت، به من گفت که «خانواده‌ام به من می‌گویند حضرت آیت‌الله!» وقتی علتش را پرسیدم گفت: «چون فقط من در خانواده‌ام نماز می‌خوانم، به همین دلیل این لقب را به من داده‌اند».
روحانیون چطور به حفظ روحیه رزمندگان در قبل و بعد از عملیات‌ها کمک می‌کردند؟
طلبه‌هایی که تجربه بیشتری داشتند و از طرف سازمان تبلیغات 20روزه در جبهه حضور پیدا می‌کردند، برای حفظ روحیه رزمندگان در قبل و بعد از عملیات‌ها احادیثی را درباره‌شأن و منزلت مجاهدان اسلام، شهدا و جایگاه شهادت تبیین می‌کردند. همین احادیث باعث می‌شد رزمندگان با انگیزه و روحیه معنوی بالا وارد عملیات بشوند. بعد از عملیات، هم زمانی که شهید و مجروح و اسیر می‌دادیم، روحیه‌ها کسل می‌شد. افرادی بودند که صمیمی‌ترین رفیق و نزدیکان‌شان را از دست می‌دادند. بنابراین لازم بود که برای ادامه دفاع، روحیه و انگیزه آنان مجددا بازسازی شود. در این مواقع، طلبه‌ها وارد عمل می‌شدند و جایگاه شهید و شهادت را بازگو می‌کردند و می‌گفتند فکر نکنید که اگر فردی شهید شد، دیگر تمام ‌شده است.
البته رفقای شهید ما هم برعکس، گاهی خود آنها مطالبی را به ما متذکر می‌شدند. برای خود بنده اتفاق افتاده بود که یکی از همرزمانم که به شهادت رسیده بود، بعد از گذشت 10سال به خوابم آمد و مطلبی را به من تذکر داد. من برای تبلیغ و بیان موضوعی به شهرستانی رفته بودم و مطلب مهمی برایم مغفول مانده بود که آن شهید بزرگوار در خواب، آن موضوع را گوشزد کرد.
روحانیون در حفظ و تقویت روحیه جهادی در رزمندگان هم مؤثر بودند. کمی هم در این زمینه توضیح دهید.
گاهی بعضی افراد به جبهه می‌آمدند و سخنرانی‌هایی می‌کردند ولی برای شرکت در عملیات نمی‌ماندند و قبل از شروع عملیات می‌رفتند. این مسئله باعث تضعیف روحیه رزمنده‌ها می‌شد ولی طلبه‌های رزمی تبلیغی، علاوه بر اینکه احادیث و روایات را می‌گفتند، قرآن تلاوت می‌کردند، بیان احکام داشتند و نماز جماعت و مراسم دعا و توسل برگزار می‌کردند، در جبهه می‌ماندند و در عملیات‌ها حاضر می‌شدند. این حضور در منطقه و شرکت‌کردن در عملیات، هم جبران آن رفتن‌ها بود و هم موجب تقویت و بازسازی روحیه رزمندگان.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید