• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
شنبه 31 اردیبهشت 1401
کد مطلب : 161199
+
-

تداوم حرفه‌ای هنرمندی چندوجهی

نگاه
تداوم حرفه‌ای هنرمندی چندوجهی

ناهید پیشور-روزنامه‌نگار

«لامینور» آخرین ساخته داریوش مهرجویی که این روزها روی پرده سینماهاست، با واکنش‌های متفاوتی مواجه شده است. عده‌ای فیلم را در اندازه‌های نام بلند‌آوازه سازنده‌اش نمی‌دانند و برخی هم مانند هوشنگ گلمکانی حس خوبی از آخرین ساخته مهرجویی گرفته‌اند. به‌نظر می‌رسد بخشی از واکنش‌های تماشاگران لامینور، متاثر از حاشیه‌های چند‌ماه اخیر مهرجویی و آن ویدئوهای متناقضی است که از او در فضای مجازی منتشر شد؛ ویدئوهایی که در نهایت حکم ضد‌تبلیغ را برای لامینور ایفا کرد. در واقع فیلم نخستین لطمه‌اش را از فرامتن می‌خورد و البته متن هم نمی‌تواند پاسخگوی انتظاراتی باشد که تماشاگر از فیلمسازی در اندازه‌های مهرجویی طلب می‌کند. لامینور فیلمی است درباره تلاش دختری جوان (پردیس احمدیه) برای رسیدن به علایقش به هنر موسیقی. مهرجویی در این مسیر تا توانسته موانعی قرار داده تا درام اثر شکل بگیرد؛ از پدری مستبد که نقش‌اش را سیامک انصاری بازی می‌کند تا نامزد دختر با حضور مهرداد صدیقیان که او هم به نوعی مخالف ماجراست. تنها کاراکتر همراه و همدل دختر جوان، پدربزرگش (علی نصیریان) است. فیلم تصویری از تقابل 2دیدگاه و تضاد 2زاویه دید متفاوت را ارائه می‌کند. تقابل سنت و مدرنیته به‌عنوان یکی از دلمشغولی‌های دیرین مهرجویی در لامینور نیز انعکاس یافته است. تصور و درک مهرجویی از بحرانی که شخصیت اصلی دچارش شده، انطباق چندانی با خواست مخاطب امروز سینما ندارد؛ مخاطبی که پس از سال‌ها به تماشای فیلمی از داریوش مهرجویی نشسته است و انتظار دارد در اثری که درباره موسیقی است با فیلمی مواجه شود که به لحاظ تأثیر‌گذاری حسی درگیرش کند(مشابه اتفاقی که در مورد فیلم «سنتوری» رخ داد).
به ندرت پیش آمده که آخرین ساخته‌های کارگردان‌های پا‌به‌سن‌گذاشته، آثار درخشانی از کار درآمده باشند و این موضوع درباره کارگردان لامینور هم صادق است. مهرجویی سال‌هاست که از دوران اوجش فاصله گرفته است. در مورد مهرجویی آنچه اهمیت دارد، تداوم حرفه‌ای حیرت انگیزش است؛ بیش از نیم‌قرن حضورش در سطح اول فیلمسازی، که تنها با کارگردان هم نسلش، مسعود کیمیایی قابل‌مقایسه است، از او کارگردانی ساخته که در این ۵۵سال در بزنگاه‌های مختلف حضور داشته و فیلم ساخته است. حالا اینکه مهرجویی چقدر در لامینور حوصله و دقت سال‌های گذشته‌اش را داشته و چقدر موفق شده داستانش را در فضایی باور‌پذیر روایت کند، خود ماجرای دیگری است.
مهرجویی از دل جریان روشنفکری به سینمای ایران آمد. دانش‌آموخته فلسفه در آمریکا که تحصیل در رشته سینما را نیمه‌کاره رها کرده و به فعالیت‌های ادبی و فرهنگی می‌پرداخت، از نیمه‌های دهه ۴۰ به فعالیت فیلمسازی پرداخت و با دومین ساخته‌اش به نامی مهم در عرصه فیلمسازی تبدیل شد‌. مهرجویی نخستین کارگردان سینمای ایران است که در محافل جهانی شناخته‌شده و مورد‌توجه قرار‌می‌گیرد. البته پیش از او هم سازندگان فیلم‌های کوتاه و مستند در فستیوال‌های بین‌المللی مطرح شده بودند ولی نخستین موفقیت جدی سینمای ایران در محافل جهانی را باید به نام مهرجویی ثبت کرد؛ موفقیتی که با درخشش فیلم «گاو» در جشنواره ونیز به‌دست آمد. در ابتدای دهه70میلادی فیلم گاو جایزه منتقدان بین‌المللی را از سی‌و‌دومین دوره جشنواره فیلم ونیز برد و پس از آن در جشنواره‌های متعددی به نمایش درآمد. فیلم‌های «پستچی» و «دایره مینا» هم حضورهای جهانی موفقی داشتند. پستچی از برلین جایزه گرفت و در روتردام برگزیده و در ونیز تقدیر شد. «دایره مینا» هم جایزه بزرگ جشنواره پاریس و جایزه منتقدان بین‌المللی برلین را برد. قبل از ظهور شهید ثالث و کیارستمی، این مهرجویی بود که با آثارش، سینمای ایران را در محافل جهانی شناساند.
مهرجویی بهترین اقتباس‌های تاریخ سینمای ایران را انجام داده؛ اقتباس‌هایی وفادار به جهان اثر که تالیف در انتخاب منبع ادبی و بعد معمولا همکاری با نویسنده برای نوشتن فیلمنامه، رخ‌می‌دهد. بیشتر فیلم‌های مهرجویی منبع ادبی، فلسفی  یا سینمایی دارند و وقتی کنار هم قرار‌می‌گیرند جهان هنرمند- روشنفکری چند‌وجهی را می‌سازند که هم تعدادی از بهترین‌های این سینما را ساخته، هم ترجمه‌های مهمی کرده (مهم‌ترینش «جهان هولوگرافیک»)، هم نمایش بر صحنه برده و هم ۶ رمان نوشته و منتشر کرده. این کارنامه پربار و پرحاصل هنرمندی است که خوشبختانه همچنان پرونده‌اش باز است؛ کارنامه پربار هنرمندی که تعدادی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران را ساخته نباید با آخرین ساخته‌اش اندازه گرفت اما این پرسش که چگونه مهرجویی به چنین تداوم حرفه‌ای طولانی‌ای (با قدمتی پنجاه‌و‌چندساله) رسیده است را چگونه می‌توان پاسخ داد؟ در این سال‌ها فیلمسازان زیادی آمده‌اند و رفته‌اند و مهرجویی مثل دوست قدیمی‌اش کیمیایی همچنان مانده و توانسته فیلم بسازد. راز این ماندگاری را باید در حرفه‌ای بودن مهرجویی مشاهده کرد؛ اینکه فیلمسازی حرفه او است و دلمشغولی‌اش. طبیعی است که کارگردان ۸۲ ساله سینمای ایران، مثل گذشته حوصله و دقت نظر نداشته باشد و حاصل کارش فاقد ظرافت‌های آثاری باشد که در سال‌های گذشته خلق‌شان می‌کرد. لامینور با تمام اغراق‌های نمایشی و روابط و شخصیت‌های نه چندان باور‌پذیرش، از این جهت می‌تواند امیدبخش باشد که از تداوم حضور داریوش مهرجویی خبر می‌دهد؛ در چنین شرایطی توصیه به بازنشستگی فیلمسازی که سال‌ها با آثارش زندگی کرده‌ایم، پیشنهادی است که از جاده انصاف به بیرون می‌زند. «لانتوری» فیلمی است که از امید و ‌رؤیا می‌گوید. از تلاش و تداوم و تن ندادن به شرایط دشوار؛ فیلمی از فیلمسازی که همچنان می‌خواد بماند و خلق کند. این تلاش را چه موفق بدانیم و چه ناکام نمی‌‌توانیم درباره نقطه پایان کارنامه کارگردانی نسخه بپیچیم؛ آن هم کارگردانی که بیشتر از اغلب سینماگران ایرانی، نقاط درخشان در کارنامه‌اش دارد. تعیین تکلیف برای صاحب چنین کارنامه‌ای و حکم صادر کردن درباره خروجش از صحنه، نه اخلاقی است و نه دموکراتیک.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید