• شنبه 6 مرداد 1403
  • السَّبْت 20 محرم 1446
  • 2024 Jul 27
چهار شنبه 28 اردیبهشت 1401
کد مطلب : 161033
+
-

شانتاژهایی که دیگر جواب نمی‌دهد

یادداشت
شانتاژهایی که دیگر جواب نمی‌دهد

‌حنیف غفاری ؛ کارشناس مسائل بین‌الملل

مقام‌های کاخ‌سفید کماکان در مواضع آشکار خود، ایران را مسئول ایجاد وقفه در مذاکرات وین دانسته و عبور از موانع موجود را در گروی تصمیم‌گیری ایران در قبال موارد اختلافی قلمداد می‌کنند! این القاگری ناشیانه در حالی صورت می‌گیرد که در حوزه دیپلماسی پنهان، مقام‌های آمریکایی شدیدا مشتاق رایزنی با انریکه مورا، نماینده ویژه اتحادیه اروپا (که به‌تازگی به کشورمان سفر کرده‌ بود) هستند تا بلکه از طریق وی، در جریان ضریب و شدت مقاومت کشورمان در قبال خواسته‌های نامتعارف و غیرحقوقی خود قرار گیرند. فارغ از نوع تفاوت بازی آمریکا در حوزه دیپلماسی رسمی و دیپلماسی پنهان با اروپاییان، در اینجا نکاتی وجود دارد که نمی‌توان به‌سادگی از کنار آنها گذشت:
نظام و دولت جمهوری اسلامی ایران بر اصالت‌بخشی به استراتژی خنثی‌سازی تحریم‌ها تأکید دارند. با این حال، دولت معتقد است که احیای برجام نیز باید به‌صورت اصولی در دستور کار دستگاه دیپلماسی و سیاست‌خارجی کشور قرار گیرد. ورود دولت سیزدهم به مذاکرات وین، براساس 3قاعده کلان صورت گرفته است:
نخست؛ اینکه جمهوری اسلامی ایران هرگز «مذاکره برای مذاکره» را در دستورکار قرار نخواهد داد و صرفا برای مذاکرات خروجی‌محور و مؤثر، اصالت و موضوعیت قائل است.
دوم؛ اینکه «عدم‌توافق» به‌مراتب از «توافق بد» بهتر است؛ زیرا در توافقی که ایران نتواند از آثار مستقیم رفع تحریم‌ها بهره گیرد، صرفا به یک طرف «متعهد» تبدیل می‌شود و این مترادف با خسارت محض خواهد بود. به‌عبارت بهتر، کشورمان به «توافق خوب» می‌اندیشد؛ نه «توافق به هر قیمت ممکن».
سوم؛ اینکه برجام (حتی درصورت احیای آن) صرفا باید به‌مثابه یک ظرفیت تاکتیکی در خدمت استراتژی خنثی‌سازی تحریم‌ها قرار ‌گیرد. به‌عبارت بهتر، در رویکرد غالب، نظام جمهوری اسلامی ایران و دولت‌مان، «وسیله» است، نه «هدف».
مقام‌های آمریکایی فراموش نکنند که اساسا ارائه تضمین و مطالبه راستی‌آزمایی ازسوی جمهوری اسلامی ایران، ناظر بر اصلی به نام «ابطال‌پذیری برجام» صورت گرفته است. خروج یکجانبه دولت قبلی آمریکا، به لحاظ حقوقی ایران را به‌عنوان «طرف مطالبه‌گر» و غرب را به‌عنوان «طرف خاطی» مورد شناسایی نظام بین‌الملل قرار داد.
اگر مذاکرات جدید بدون‌توجه به وقایع دوران ریاست‌جمهوری ترامپ صورت می‌گرفت (که اتفاقا دمکرات‌ها نیز ابتدا دنبال همین مسئله بودند)، ایران قدرت مانور حقوقی چندانی جهت بهره‌گیری از مزایای «ارائه تضمین» و «راستی‌آزمایی» نداشت. جمهوری‌اسلامی ایران در ادوار اخیر مذاکرات وین تأکید کرده‌است که با توجه به رویکرد دولت قبلی آمریکا و امکان تکرار این موضوع در دولت بعدی این کشور، قطعا نمی‌توان «احیای برجام» را به همان سبک و سیاق سال 2015میلادی (مطابق نسخه اولیه) صورت داد. حتی تلاش دولت بایدن جهت «تضمین‌گریزی در قبال آینده برجام» و «عدم‌پذیرش راستی‌آزمایی» درنهایت راه به جایی نبرد و با توجه به قدرت حقوقی ایران در اثبات «ابطال‌پذیری توافق هسته‌ای» و «لزوم اعتمادسازی آمریکا به‌عنوان طرف خاطی و خارج شونده از برجام» سبب شد تا این موارد از سوی غرب پذیرفته شود. یکی دیگر از آثار و تبعات خروج رسمی دولت قبلی آمریکا از توافق هسته‌ای، بی‌اثر شدن بازی‌های تاکتیکی واشنگتن مبنی بر بزرگ‌نمایی اختلافات داخلی در این کشور بر سر احیای برجام یا خلق دوگانه‌هایی مانند «جمهوریخواه-دمکرات» و «کاخ سفید-کنگره» است. در سال2015میلادی (زمان انعقاد اولیه برجام)، اعضای تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای آمریکا مانند جان کری، وندی شرمن و ویلیام برنز بارها درصدد بزرگ‌نمایی اختلاف‌های سیاسی در آمریکا بر سر احیای توافق هسته‌ای برآمدند. برهمین مبنا، دولت وقت اوباما بسیاری از امتیازهای لازم (جهت کارآمدی توافق مذکور) را به همین بهانه به کشورمان ارائه نکرد. بسیاری از تحلیلگران پس از امضای توافق هسته‌ای تأکید کردند که واشنگتن با مانور بیش‌از حد روی اختلاف‌های داخلی، از آنها به‌مثابه یک ابزار جهت گریز از امتیازدهی بیشتر به ایران استفاده کرده‌است.
اکنون دولت بایدن با ناامیدی کامل مشغول خلق همین دوگانه هدفمند است؛ با این تفاوت که این بار تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای کشورمان و حتی بخش مهمی از افکارعمومی اصالت و موضوعیتی برای اختلاف‌های داخلی در آمریکا بر سر احیای برجام قائل نیستند. جمهوری اسلامی ایران بارها به‌صورت آشکار خطاب به غرب اعلام کرده است که صرفا در انتظار «خروجی نهایی تصمیم آمریکا» در قبال موارد اختلافی باقی خواهد ماند و دیگر هیچ! توپ به‌صورت کامل در زمین آمریکاست و زمان به ضرر غرب درحال از دست رفتن است. در چنین شرایطی شانتاژهای خبری یا ارسال سیگنال‌های رفتاری متناقض و دوگانه، بدترین انتخابی است که غرب می‌تواند در این برهه داشته باشد.‌

این خبر را به اشتراک بگذارید