بر بوم موزه
سارا کریمان
سهم زیادی از آثار موزهای و آنچه ما برای دیدنشان به موزهها میرویم، آثار نقاشی هستند. نقاشی، بستر مهمی برای مطالعه تاریخ هنر و بررسی ویژگیهای ادواری است. در واقع پیش از سیطرهیافتن عکاسی و ثبت لحظهها، نقاشی منبع و مرجع بررسی ویژگیهای ظاهری، پوشاک و سایر عناصر بصری بود. نقاشی، کارکردی رسانهای داشته است که این جایگاه در افتوخیزهای هنری قرن بیستم دستخوش تغییر شد. آنچه امروزه در دل موزهها و گنجینههای جهان، خوش میدرخشد، نتیجه جزم و اقبال پادشاهان، حکام و درباریان به خلق هنر و ثبت تصویری خود است. بنابراین نقاشی همواره کالایی فاخر و ارزشمند محسوب شده است. سیر تحول نقاشی ایرانی که در این مجال نمیگنجد در حقیقت کتابآرایی و دیوارنگاریهایی است که از دوران صفویه به این سو در قالب پردههای نقاشی تجسم یافت و شامل آثاری میشود که در بسیاری از موزهها و گنجینههای مهم جهان نگهداری میشوند. در موزههای ایران نیز چه آنها که بهطور تخصصی به هنر اختصاص دارند و چه صورتی دیگر از موزهها مانند کاخموزهها، نمونههایی بسیار فاخر و مثالزدنی از آثار نقاشی ایران و جهان، نگهداری میشود؛ از گنجینه کاخ گلستان که مجموعهای ارزشمند از نقاشیهای اهدایی دول خارجی است و به نوعی مراودهی سیاسی اشاره دارد تا گنجینههایی که در دوره پهلوی دوم از نقاشان عمدتا مدرنیست غربی گردآوری شد و امروزه بخشی از دارایی ملی ایران را در مجموعههای نیاوران و سعدآباد تشکیل میدهد. همچنین موزه هنرهای معاصر تهران نیز جزو چند مجموعه برتر هنر مدرن است که به لحاظ ارزش مادی و تنوع آثار هم از نمونههای شاخص در سطح جهان است. هنر و نقاشی امروزه در تعاملات فرهنگی خصوصا میان موزهها ابزاری برای گفتوگو و دیپلماسی عمومی است. مخاطبان در بازدید از موزهها، چکیدهای از تفکر و شاخصهای هنری افراد، ملتها و ادوار مختلف را مشاهده میکنند.