چرخهها میچرخند
مروری بر ساختار تولید در سینمای ایران
ع. عزیزمنش- روزنامهنگار
خوانشهای موجود از تاریخ سینمای پس از انقلاب، بیشتر متکی بر نگاه دیوانسالاری است. در این خوانش، براساس رفتوآمد دولتها، تقسیمبندی دورههای تاریخی ارائه میشود. در متون حاصل از این خوانش، آن چیزی که اهمیت دارد توضیح رابطه دولت و سینما در پیکره ممیزی (نظارت و حمایت) جشنوارهها، حمایتهای مالی و سرمایهگذاریهای دولتی است. در این نگرش، سیاست و دولتها مهمترین بازیگر صحنه تولید و نمایش سینمای ایران در این سالها معرفی میشود.
حاصل این روایت تاریخی بسیاری در بهترین شکل آن، تاریخ دولت در امر سینماست تا تاریخ سینما بهعنوان صنعت- هنر. مدها و مودها، جریانهای اجتماعی، نگرشهای طبقاتی، خردهفرهنگها، گفتمانهای سیاسی و اقتصادی، واکنش به زمان در روایت و ساختارهای بصری، تبادل با رسانههای رسمی و غیررسمی، فیلمهای پرفروش، ستارهها، ترکیب ستارهها، استفاده از مضامین ملتهب، نمادسازی، فیلمهای درجه«ب»، فیلمهای خارج از جریان رسمی تولید، روشهای تولید و اکران، جریان سرمایه و در نهایت درک سینمای ایران بهعنوان یک موجود زنده مستقل در این خوانش از دایره تحلیل خارج میمانند. با توجه به تکثر و تنوع تولیدات، خوانش 4دهه حیات سینمای ایران براساس نگره ژانر میتواند تصویر دقیقتری از تاریخ سینمای ایران مهیا کند. تحلیل تاریخ سینمای پس از انقلاب بر مبنای تقسیمبندیای که در آن الگوهای روایی و قراردادهای زیباییشناسی و روشهای تولیدی و منشهای محتوایی مدنظر باشد، میتواند ما را بیشتر با درون سینمای ایران آشنا کند.
در خوانش مبتنی بر نگره ژانر از تاریخ سینمای پس از انقلاب، تولیدات سینمای ایران را براساس اشتراکات الگوهای روایی تقسیمبندی کرده و براساس این اشتراکات، تحلیلی از دلایل متنوع بروز این اشتراکات در بسترهای مختلف تاریخی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، ارائه میشود. با اتکا بر نگره ژانر میتوان سینمای ایران را از منظر محصولاتی که در 4دهه گذشته ساخته شده، تحلیل کرد. در یک بررسی کلی از تولیدات سینمای ایران در تشخیص ژانرها، مهمترین نکتهای که در همان ابتدا به چشم میآید، فقر ژانری است. سینمای ایران از منظر رویکرد به الگوهای ژانر بسیار محتاط و محافظهکار است. ریشه چنین احتیاطی، ساختار ضعیف اقتصادی، چرخه محدود مالی و توانایی محدود استودیوها در تولید است. اما شاید مهمترین دلیل برای فقر ژانری در سینمای ایران، جدایی سرنوشت تولید و اکران است. در صنایع سینمایی ملی پرقدرت که نماد آن تنوع ژانری است، استودیوها قدرت اقتصادی خود را بهصورت مستقیم از فروش فیلمها در سالنهای نمایش میگیرند. به همین دلیل آنها مجبور به تنوع تولید و در نتیجه توسل به انواع الگوها و قراردادهای ژانری برای حفظ روند نمایش در سالنهای خود هستند. در ایران پس از انقلاب ساختار اکران چه دولتی(حوزه هنری و نهادها) و چه خصوصی ارتباط محقری با بطن تولید دارد و تنها با ایجاد محدودیت در قالب برنامههای اکران شرایط تولید فیلمها را تحتتأثیر قرار میدهد. فقر ژانری، چهره دیگری از رویکرد به ژانر را در سینمای ایران نمایان میکند: ساختار چرخهای.
تولیدات سینمایی در ژانرهایی چون ملودرام، کمدی، جنگی، تریلر و اکشن به شکل متداوم تکرار میشوند و علمی و تخیلی، وحشت، جنایی، تاریخی و فانتزی برچسبهای کمیاب و نایاب تولیدات سینمای ایران هستند. در ساختار تولید سینمای ایران استفاده از الگوها و قراردادهای ژانری ساختاری چرخهای دارد. مجموعه تولیدات سینمای ایران درون محدودیت رویکرد به انواع ژانرها، تابع الگوهایی محتوایی، روایی و تولیدی است که در یک دوره تاریخی بیشتر مورد استقبال مردم و دولتمردان قرار میگیرد. این الگوها مجموعههایی از اشتراکات است که فیلمها در زیرژانرهای یکسان برای رسیدن به هدف موفقیت تکرار میکنند. به مجموع این فیلمها چرخه(cycle) اطلاق میشود. در هر دوره از تاریخ سینمای ایران حضور چرخه اصلی، در کنار چرخههای فرعی قابل شناسایی است. فیلمهای چرخه اصلی ترکیبی از ملودرامهای خانوادگی، کمدی رمانتیکها، کمدیهای ازدواج و یا حتی تریلرهای روانشناسی و گاهی فیلمهای جنگی یا فیلمهای جنگی درباره تبعات جنگ هستند.
این فیلمها با مجموعهای از قراردادهای روایی، الگوهای محتوایی، شخصیتهای ثابت، دیالوگهای کنایی به یک اتفاق یا شرایط یکسان، محتوای تکرارشونده، بازیگران یکسان، لوکیشنهای شبیه بههم و در نهایت زمان تولید نزدیک بههم در یک گروه تقسیمبندی میشوند. ظهور و سقوط چرخهها در سینمای ایران دلایل اقتصادی و فرهنگی دارد. وقتی یک الگو با موفقیت روبهرو میشود، بقیه فیلمسازان برای استفاده از فضای بهوجود آمده در اجتماع برای استقبال از آن نوع فیلمها، تولید شبیه به آن فیلم را آغاز میکنند. یا وقتی فیلمسازان در جریان سیاستهای دولت از حمایت از یک نوع الگوها قرار میگیرند، تولیدات شبیه به یک چرخه با حمایت مالی دولت زنده میشود.
چرخهها در سینمای ایران پس از انقلاب متنوع شد و در هر دورهای میتوان آنها را شناسایی کرد. برای مثال پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان دهه60 چرخه فیلمهای چریکی، چرخه فیلمهای قاچاق موادمخدر در قبل از انقلاب، چرخه فیلمهای ارباب و رعیتی، چرخه فیلمهای فساد اداری در قبل از انقلاب، چرخه فیلمهای درگیریهای مرزی، چرخه فیلمهای اکشن با محوریت ضدانقلاب، چرخه فیلمهای جنگی ماموریتی در زمان جنگ، چرخه فیلمهای کماندویی، چرخه فیلمهای اکشن موادمخدری بعد از انقلاب، چرخه کمدیهای اکبر عبدی و چرخه ملودرامهای خانواده متوسط ازجمله چرخههایی هستند که در دهه60 در سینمای ایران ظاهر و ساقط شدهاند. سقوط هر چرخه نشانه کاهش اقبال عمومی و یا تغییر سیاستهای دولتی از تولیدات شبیه به آن چرخه و البته آغاز حیات چرخه دیگری است.