رولف شوبل
- (افسر نازی): یه جوک برامون بگو.
+(سابو، صاحب رستوران): یه فرمانده آلمانی بود توی یه اردوگاه اسرای جنگی به اسم مولر. یه چشمش مصنوعی بود. یه وقتایی که زندانیها کفر مولر رو درمی آوردند، برای اینکه به زندانیها ثابت کنه یه آلمانی اصیله، به یه زندانی میگفت بهش بگه کدوم چشمش اصله و کدوم مصنوعی. اگه درست میگفت اونو میبخشید، ولی اگه زندانی اشتباه میکرد، تیربارانش میکرد. یه روز یه زندانی بود به اسم ژاکوب، اونو آوردش برای این بازی. ژاکوب یه نگاهی به فرمانده مولر انداخت و گفت: چشم چپ شما مصنوعیه. فرمانده گفت از کجا فهمیدی؟ در همین موقع ژاکوب گفت: جناب فرمانده، چون تنها از چشم چپتون با مهربونی به من نگاه میکنید.
یکشنبه غمانگیز
در همینه زمینه :