میچ آلبوم از جدیدترین کتابش میگوید
از جستوجوی چیکا تا غریبهای در قایق
الهه شمسنژاد- مترجم
مدتهاست کتابهای میچ آلبوم بین خوانندگانش بهعنوان منبع الهامبخشی برای گفتوگوهای متفکرانه، امید و ایمان شناخته شده است. او در چندین کتاب که از پرفروشترین کتابها به شمار میروند از مفهوم بهشت نوشته است؛ کتابهایی چون «پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید» و «سهشنبهها با موری». او برای نخستین بار از یک داستان خیالی استفاده کرده تا نشان دهد اگر کسی خداوند را به هنگام نیاز صدا بزند و خدا به واقع مقابلش ظاهر شود، چگونه به او کمک خواهد کرد یا صدا و عملش چگونه خواهد بود؟ در «غریبهای در قایق نجات»، 10نفر از حادثه انفجار در کشتی نجات یافته و مدت 3روز است روی آبهای اقیانوس شناور هستند. آنها به مرد غریبهای در اقیانوس برمیخورند که بیهیچ وسیلهای روی امواج شناور است و او را داخل قایق نجات میکشانند. این داستان از زبان یکی از مسافران و نوشتههایش در یک دفترچهیادداشت نقل میشود؛ دفترچهای که یک سال بعد در قایق خالی که موجها آن را به جزیره کشاندهاند پیدا میشود. سربازرس جزیره، جارتی لیفلور، مردی است که با خود میجنگد تا معمای آنچه به واقع اتفاق افتاده را درک کند. مهمان این گفتوگو میچ آلبوم، نویسنده 7 کتاب از پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز است؛ کتابهایی چون غریبهای در قایق نجات که به بیش از 47 زبان در دنیا ترجمه شده و بیش از 40میلیون نسخه از این کتاب بهفروش رسیده است. پس از کتابهای پرفروش «در جستوجوی چیکا» و سری داستانهای هفتگی «تماس» که به شکل آنلاین منتشر شد و هدف آن جمعآوری کمکهای مالی برای کمک به بیماری همهگیر کرونا بود. میچ آلبوم در زادگاهش دیترویت، مؤسسههای خیریهای برای شهروندان محروم تاسیس کرده است و نظارت بر 9مؤسسه را خودش بهعهده دارد. او همچنین پرورشگاهی را در پورت دوپرنس هائیتی بنا کرده است که هر ماه به آن سر میزند. در مصاحبهای اختصاصی با آقای آلبوم از آنچه الهامبخش نوشتن داستان غریبهای در قایق نجات بوده، آگاه میشویم. میچ آلبوم این گفتوگو را با «شیریدز» انجام داده و الهه شمسنژاد، مترجم کتاب غریبهای در قایق نجات، آن را به فارسی برگردانده است.
طریقه انتخاب نوشتههایتان به چه صورت است؟ آیا دهها طرح نوشته شده دارید که طی سالها از یکی از آنها استفاده میکنید؟ یا اینکه جرقهای در ذهنتان بهوجود میآید که «آهان! کتاب بعدی من راجع به این موضوع خواهد بود»؟
هیچوقت نوشتههایم را براساس طرح از پیش تعیین شده نمینویسم. کتابهای من برمبنای ایدهها، الهامات یا درسهایی است که یاد گرفتهام و فکر میکنم شاید برای دیگران هم سودمند باشد. نوشتهام را اینطور شروع میکنم، بعد برایش طرح میریزم. در مورد غریبهای در قایق نجات هم میدانستم به مردمی احتیاج دارم که در شرایط ناامیدی مطلق قرار گرفته و از خدا کمک بخواهند. بنابراین، فکر کردم ناامیدانهترین موقعیت، البته به نظر من، این است که وسط اقیانوس، با یک قایق نجات گیر کرده باشید و کسی هم برای کمکتان نیاید. این بود که طرح را این طوری پیاده کردم.
همیشه برای راوی کتابهایتان انتخابهای جالبی دارید. در کتاب «تارهای جادویی فرانکی پرستو» موسیقی، داستان را روایت میکند. در غریبهای در قایق نجات چطور درباره اینکه داستان از زبان چهکسی باشد، تصمیمگیری کردید؟
من مرتب راوی داستان را از زبان اول شخص به سوم شخص (دانای کل) تغییر میدهم. گاهی هم از زبان دوم شخص استفاده میکنم، یعنی همان کاری که در کتاب در جستوجوی چیکا کردم. در مورد کتاب غریبهای در قایق نجات، میخواستم دفترچهای موجود باشد که یک سال بعد توی قایق نجات پیدا شود. برای اینکه بتوانم طرح داستان را به درستی پیاده کنم و ادامه داستان بعد از اینکه دفترچه پیدا میشود، به لحاظ منطقی معنادار باشد، احتیاج به یک نفر داشتم که حرفهای خود را در آن دفترچه بنویسد. بنابراین تصمیم گرفتم راوی، اول شخص و شخصیت اصلی داستان، «بنجی» باشد. از سویی دیگر، این داستان مرتب از دریا به خشکی تغییر پیدا میکند و مورد سوم هم داریم که قسمت اخبار است. در این دو مورد آخر از شخص سوم یا دانای کل استفاده کردم. بنابراین این داستان 3راوی دارد.
بیشتر داستانهای شما روی بهشت تکیه دارد. در این کتاب میبینیم از یک قادر توانا که همان خداوند باشد، صحبت به میان میآید. موقع نوشتن در مورد این مفهوم، چه چیزی مدنظرتان بود؟
خب، اول اینکه خیلی شجاعت میخواهد آدم از زبان خدا بنویسد. میخواستم مطمئن شوم هر کس با هر دین و عقیدهای، این کتاب را بخواند و از داستان آن لذت ببرد و کاری که شخصیت داستان انجام میدهد را قبول داشته باشد.
چه چیزی در مورد شما ممکن است مردم را متعجب کند؟
وقتی با گروه موسیقی راک کار میکنیم، خیلی خوب از الویس تقلید میکنم، حداقل بعضی از مردم اینطوری فکر میکنند. من مطمئن هستم که الویس اینطور فکر نمیکند.
الان روی چه پروژهای کار میکنید؟
روی چند فیلم تلویزیونی کار میکنم و در حال نگارش فیلمنامه چند تا از آنها هستم. دوست دارم بدانم از کارهایم در رسانهای مانند تلویزیون چطور استقبال میکنند.
هماکنون مشغول خواندن چه کتابی هستید؟
نامش کتاب «نفس، علم جدید از یک هنر گمشده» است، اثر جیمز نستور.