• یکشنبه 23 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 4 ذی القعده 1445
  • 2024 May 12
یکشنبه 23 اردیبهشت 1397
کد مطلب : 15932
+
-

تهران باز

فاتحه ابن‌بابویه

یادداشت
فاتحه ابن‌بابویه

علیرضا محمودی|نویسنده و روزنامه نگار:

 ابن‌بابویه، مصحف صاحب قرآن تهران است. حکاکی بر سنگ و صحافی با سیمان. ثابت‌به ثباتی لا در زمان و مکان. نشسته در کوه و شسته در چشمه. در جوار حرم ‌عبد‌العظیم و طاق طغرل. به راه ری اگر رهرو شوی، عابر محل اهل قبوری خواهی شد که سنگ به سنگ و اسم به اسم یادبود بودن‌هایی است که بودنشان به تهران سر دادند و سرداری. محک سنگدلی خورده‌اند، حکاکان ابن‌بابویه از این همه نام که نامه نامداری به نامشان مستند است. عالم. عارف. فاضل. فیلسوف. مورخ. موذن. خیر. مترجم. مجاهد. مجتهد. استاد. شاعر. ناشر. آکتور. رژیستور. مصور. سیاستمدار. پهلوان. خطیب. خطاط. سفره‌دار. معمار. بانی ابن بابویه خالق مخلوقی بی‌نظیر است در همه گورستان‌های جهان. معلوم نیست آنچه باعث‌ا‌ش شده، ردیف اهل قبور است یا ستون شناسه مؤثران؟ این هزاران شاخسار تهران، بله‌گویان به بلا شدند تا بلاد پربلا، بلدیه بقا شود. هر سنگ این سنگستان، سینه صد‌سخن است.

 کدام نام از این همه نام، کدام نام، بگویید شایسته امروز ابن‌بابویه است:  میرزا ابوالحسن جلوه، هادی اسلامی، سیداشرف‌الدین حسینی، اشرف‌الملوک فخرالدوله، امیر خان امیراعلم، ابوالقاسم‌انجوی شیرازی، حسین بهزاد، ابوالقاسم پاینده، پرخیده، غلامرضا تختی، حسین کوهی کرمانی، ابراهیم حکیمی، محمود حلبی، حیدر رقابی، خوشدل تهرانی، رجب‌علی خیاط، مهدی دادپی، علی‌اکبر دهخدا، میرزا کریم‌خان رشتی، رضا صفارهرندی، هادی رنجی‌تهرانی، عطاءالله زاهد، سیدحسن سادات‌ناصری، کاظم سامی، حسین سمیعی، فاطمه سیاح، محمد شاه‌بختی، محمدحسن شمشیری، شیخ صدوق، فصیح‌الزمان شیرازی، غلامحسین صدیقی، محمدرضا عاملی‌تهرانی، معصومه عزیزی‌بروجردی، عزت‌الدوله، میرزاده عشقی، علی‌اکبر غفاری، غلامحسین مین‌باشیان، جواد فاضل‌لاریجانی، حسین فاطمی، محمدعلی فروغی، ابوالقاسم فلسفی، شمس‌العلما قریب‌گرکانی، علی‌اکبر کاوه، کلنل فضل‌الله خان، محمدصادق کوپال، عباسقلی گلشائیان، رحیم مؤذن‌زاده‌اردبیلی، محمد بخارایی، محمدباقر میرزا‌خسروی‌کرمانشاهی، محمدرضا قمشه‌ای، محمدطاهر میرزا، محمدعلی اقبال، محمدعلی ریاضی یزدی، محمود محمود، مرتضی نیک‌نژاد، مرشد چلویی، سیدیحیی مروستی‌ندامانی، عبدالله معظمی، ناصر مقدم، نورالهدی منگنه، مهدی خالدی، میرابوالفضل عنقای‌طالقانی، میرزا عبدالباقی منجم‌باشی، احمد ناظرزاده‌کرمانی، وحدت کرمانشاهی، هادی تجویدی، احمد هاشمی، علی هیأت، عباس یمینی‌شریف. وه که چه پر نام و نشان است، ابن‌بابویه. یکی نوشت و یکی خواند. یکی رفت و یکی ماند. یکی سرود و یکی نواخت. یکی پنجه درافکند و یکی پیراهن دراند. یکی سفره‌دار بود و یکی سردار. یکی بر منبر و یکی در محضر. یکی غم خورد و یکی تیر. روا نیست این ناروایی در نامداری نامردانه از نامداران. این مزارستان نیست مرغزار آنهاست که تهران مفتخرشان است. آنچه ما برایشان ساخته‌ایم، سایه ساخته آنها هم نیست برای ما. پرت و پلا. رها شده و بی‌نوا. انگار تهران وادی نسیان است. دره فراموشی. دشت مه و مات. پهنه بی‌پی و پشت. ریخت و رخت‌اش را به باد و بود داده و روی برج‌زار پوک، یله داده که روی کاغذ کلانم و کلانشهر. نه برادر، ابن‌بابویه سند فراموشی است. کسی که پشت ندارد، روی هم نخواهد داشت.

تصویر روشن تاریخ تاریک ما وضع ابن‌بابویه است. گذشته کتاب بسته نیست که تاریخ همیشه تاریخ معاصر است. سنگ سالم و سایه درخت بر مزار و ساخت‌وساز در ‌شان، و نشان و نوشته برای قرائت بعد از فاتحه از اثرات صاحب مزار کار سختی نیست. بحق و شرف که کار سختی نیست. کسی این نوشته نخواهد خواند و سزاست. زندگان رها کرده از مردگان می‌نویسم. امروز رها کرده از دیروز می‌گویم. شاعرانگی بی‌طعم است، گلایه از نابسامانی مزارستان تاریخ تهران. که تنها سهم‌رفتگان این است؛ الفاتحه مع‌الصلوات.

این خبر را به اشتراک بگذارید