ناامیدسازی سیاسی پروژهای قدیمی اما مؤثر
در تاریخ معاصر ایران خصوصا در جنگ نرمی که علیه نهضتهای سیاسی و دینی به وقوع پیوسته است پروژه ناامیدسازی از ارکان مهم جنگ نرم بوده و هست. در بررسی مصداقی این موضوع، در ماجرای ملی شدن صنعت نفت میتوان طرح پروژه ناامیدسازی مردم را از سوی انگلیسیها بهوضوح مشاهده کرد. گرچه نهضت ملی شدن صنعت نفت با اهداف ضداستعماری شروع شد اما تسلط و نفوذ سنگین انگلستان بر عرصههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران در آن سالها سبب شد انگلیس در قالب جنگی نرم و اجرای طرحهای ناامیدسازی مردم از مزایای ملی شدن صنعت نفت مانع از تحقق اهداف این نهضت شود. در ابتدای شروع نهضت، مردم مشاهده کردند برای نخستینبار بعد از انقلاب مشروطه این نهضت ملی شدن نفت بود که دست انگلستان را از منابع و ثروت ایرانیان کوتاه کرد. این عامل سبب شد مردم از نهضت ملی شدن نفت به شکل کامل، پشتیبانی کنند و حتی با خرید اوراق قرضه، مانع از ورشکستگی دولت شوند و با این اقدام، تلاشهای انگلیس برای به شکست کشاندن نهضت را ناکام گذاشتند. اما انگلیس با اعمال تحریمهای اقتصادی، وارد کردن ناوگان نظامی خود در سواحل جنوبی ایران و اعمال انواع تهدیدها کوشید در قالب پروژه ناامیدسازی مردم در کنار مسائل تفرقهآفرین منتشرشده در رسانههای وابسته به خود در داخل کشور کمکم بذر ناامیدی را در جامعه ترویج کند. در رسانههای وابسته آن زمان، بدبینی نسبت به آینده نهضت و مقصر دانستن نهضت در بروز مشکلات اقتصادی و بزرگنمایی آن، اینگونه القا کرد که نهضت ملی شدن صنعت نفت برای ایرانیان ثمری ندارد. اوج این مسئله را میتوان در سخنرانی رزمآرا در مجلس شورای ملی دید که بیان کرد ایرانی نمیتواند یک کارخانه سیمان را اداره کند. پس از اجرای کامل و گسترده پروژه ناامیدسازی و یاسافکنی در اذهان عمومی و ایجاد بیتفاوتی و تردید میان مردم برای حفظ نهضت و در سایه وجود اختلاف نظر میان رهبران آن، عملا میوه ناامیدی مردم از نهضت ملی شدن صنعت نفت در قالب کودتای 28مرداد به نفع انگلیس برداشته شد و یکی از مهمترین پروژههای ترویج ناامیدی و یاس در ایران از سوی انگلیس به ثمر رسید. اما این نخستین و آخرین پروژه جنگ نرم و ناامیدسازی در ایران نبوده و نیست. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، دشمن با انجام ترورهای مختلف، اعمال تحریمهای بیسابقه علیه کشور، سازماندهی جنگ هشتساله و روشهایی مانند آن تلاش کرد انقلاب اسلامی را از بین ببرد. با این حال، هر چه انقلاب اسلامی به رهبری امام راحل ریشهدارتر شد، روشهای دشمن برای ازبینبردن انقلاب، رنگوبوی دیگری بهخود گرفت. این روشها کمکم از فاز نظامی به جنگ نرم تغییر پیدا کرد و آنان با تجربهای که از تاریخ معاصر ایران در مقابل نهضتها و قیامهای قبل از آن داشتند، طرحهای ناامیدسازی و یاسافکنی را در کنار پروژههایی مانند تحریم، در دستور کار خود قرار دادند. در چنین زمانهای بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی در تدبیری هوشمندانه در قالب بیانیه گام دوم انقلاب که در مقطعی حساس و سرنوشتساز صادر شد، این پروژه دشمن را افشا کرده و بر ضرورت مقابله با نفاقافکنی، تردیدسازی و ناامیدکردن مردم خصوصا جوانان از افق و آینده درخشان پیش رو تأکید میکنند. دلیل اهمیت مقابله با پروژه ناامیدسازی را میتوان در این موضوع دانست که اگر جامعهای افقی از موفقیت را پیش روی خود نداشته باشد و نبیند و نتواند پیروزی و موفقیت را برای خود ترسیم کند، آن جامعه انگیزه لازم را برای ادامه حرکت رو به جلو پیدا نمیکند و در این مسئله و تحقق آن منتهیالیه تلاش و امید دشمن برای ازبینبردن جامعهای پویا مانند ایران است. از این رو است که رهبر انقلاب بر ضرورت تقویت امید و نشاط در جامعه و ترسیم افقی درخشان از آینده برای نسل جوان، تأکید و برای تحقق آن وظایف و مسئولیتهایی را برای مسئولان و آحاد جامعه تبیین و تعریف کردهاند.
بهنظر میرسد در مسیر مقابله با پروژه ناامیدسازی دشمن با چند چالش اساسی روبهرو هستیم که مهمترین آن را میتوان ضعف در مدیریتها دانست.
نشان دادن افقهای درخشان پیش رو را که مقام معظم رهبری بر آن تأکید دارند نباید تنها در حرف و زبان بیان کرد بلکه باید بخشی از افقهای درخشان را با برنامهریزی و فعالیتهای مؤثر مدیریتی عینیت بخشید. این، بخشی از کار است و باید در عرصههای مدیریتی و رسانهای مبتنی بر واقعیتها و ظرفیتهای کشور افق پیش رو را ترسیم کنیم که این مسئله قابل دسترسی است. بخش دیگری از مشکل ما در پروژه ناامیدسازی به مسائل اقتصادی و جنگی که علیه ما در این حوزه به راه افتاده است بازمیگردد. مشکلات موجود در حالی ایجاد شده است که با وجود همه کاستیها، دستاوردهای زیادی نیز در این حوزه داشتهایم. در فناوری در ابتدای انقلاب صفر بودیم و اکنون در بسیاری از فناوریها به پیشرفتهای خیرهکنندهای دست پیدا کردهایم. روزگاری رژیم پهلوی التماس میکرد موشکهایی با برد 100کیلومتر به او فروخته شود اما امروز میتوانیم موشکهای دوربرد بسازیم. چنین موفقیتهایی همان افق روشنی را ترسیم میکند که رهبر انقلاب نوید آن را میدهند. در این مسیر، مسئولان باید با کار بیشتر و جدیتر و با برطرف کردن نواقص و کمبودهایی که در زندگی مردم وجود دارد تحقق آن را برای ملت ملموس کنند.
از سوی دیگر، یکی دیگر از ضعفهایی که در کشور مشاهده میشود و دشمن از آن برای ناامید کردن مردم استفاده کرده است، ناامیدی مردم و مسئولان از نصرت الهی و تغییر نگرش برخی مدیران و مسئولان در اینباره است که سبب تغییر نحوه مدیریت آنها شده است. متأسفانه باید گفت مدیرانی که به نصرت الهی باور ندارند در مواجهه با خطرات بزرگ، از خود ضعف نشان میدهند و نمیتوانند در مقابله با خطرات، بهدرستی تصمیم بگیرند و این موضوع منجر به ناامیدشدن مردم از اتخاذ تصمیمهای درست و بهموقع از سوی مسئولان میشود. استمرار چنین وضعیتی میتواند به ناامید شدن مردم و توسعه آن نزد افکار عمومی منجر شود که باید با اصلاح برخی رویهها مانع از دامنهدار شدن آن و رسیدن دشمن به هدفی که دنبال میکند، شویم.