هفدهم آوریل است؛ روز هایکو
غریبه کوچک
صابر محمدی
حالا دیگر با شاهکارهای مـشعــشـع و شـاذ[!] تککلمهای که با پرداختهای مبتذل اینستاگرامپسند بهاره و پاییزه به خورد خلقالله داده میشوند، نمیشود گفت که هایکو همچنان کوتاهترین نوع شعر جهان است. مثلاً این را بخوانید: «باش!»
نه! منتظر بقیهاش نباشید... تمام شد. کل شعر همین بود. اسمش هم فکر کنم این بود: «یک عاشقانه آرام». چنین شعری، از قضا بهعنوان هایکو منتشر میشود. فارغ از اینکه هایکو، قواعد صلبی هم دارد و بهطور مثال باید در 17مورا (و نه آنطور که اغلب ادعا میشود در 17 هجا) سروده شود، چنین شعری هیچگاه هایکو نیست؛ چون در وهله نخست، هیچ بویی از رازورزی جادوگون آن شعرهای ژاپنی نبرده است.
یا مثلا این را بخوانید:
فرغونی در میدان شاهعباسی کرج وجود دارد! این یکی البته برای نخستین بار است که منتشر میشود! آن روز که آن شعر ریچارد براتیگان را برای آن دوست خواندم، باید فکرش را میکردم که روزی بیاید و بگوید در ادامه سنت برقراری گفتوگو با هایکو، شعری سروده است و این سه سطر را برایم بخواند. آن روز برایش این شعر ریچارد براتیگان را خوانده بودم:
موتورسیکلتی / در نیومکزیکو/ وجود دارد.
براتیگان آمریکایی، قرنها پس از هایکوسازهای ژاپنی خواسته بود اینچنین با استخدام پارودی و آیرونی به گفتوگو با آن سنت شرقی بپردازد و خب... دوست ما هم گمان کرده بود با فرغونی که وجودش را در میدان شاهعباسی کرج به رخ میکشید میشود آن سنت را ادامه داد. شاید هم داده بود؛ چه میدانم. بگذریم. امروز یکی از روزهای آوریل است. جدای از اینکه علیالظاهر طبق اذعان تی.اس.الیوت، آوریل بیرحمترین ماههاست، اما این روز از آن، به نام هایکو نامگذاری شده است. هایکوها، یکی از ترجمهپذیرترین شعرهای جهان هستند؛ عریاناند، بیپیرایههای زبانی و بدون تعقیدات صوتی. بهشدت مضمونپردازند؛ همان ویژگی که سبب میشود اگر شعری به آن مجهز باشد، عوام بعد از خواندنش بگویند: «آهان! چه شعر پرمفهوم عمیقی! کاملاً فهمیدیم چه میگوید». هایکو، بسط تصویری یک یا چند مضمون است؛ دقیقاً خلاف برخی شعرهای مضمونپرداز شعر فارسی مانند شعرهای عصر سبک هندی که مضمونپردازند اما سرشارند از پیچیدگیهای تصویر در رگ کلمات. هایکو، پردهبرداشتن از رازی جهانی است که همه منتظر برملاشدن آن هستند؛ به همینخاطر هم هست که شعری است بینالملل. شاید معروفترین هایکوی جهان این باشد:
古池
蛙飛び込む
水の音
این غریبه کوچک، نوشته باشو است؛ ماتسوئو باشو که مشهورترین هایکونویس ژاپنی بود. راستی... ترجمهاش به قرار ع. پاشایی و احمد شاملو میشود این:
برکه کهن، آه/ جهیدن غوکی. ـ / صدای آب.