• چهار شنبه 27 تیر 1403
  • الأرْبِعَاء 10 محرم 1446
  • 2024 Jul 17
یکشنبه 28 فروردین 1401
کد مطلب : 158346
+
-

یک بیوک نمره نشده سرمایه اولیه نهادی انقلابی!

روایتی خواندنی از بسترهای تأسیس بنیاد مسکن انقلاب اسلامی

گزارش
یک بیوک نمره نشده سرمایه اولیه نهادی انقلابی!

انوشه میرمرعشی، روزنامه‌نگار

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نهادها و سازمان‌های انقلابی فراوانی، برای خدمات‌رسانی به مردم، به‌ویژه اقشار ضعیف و محروم، تأسیس شدند. جالب است که بسیاری از این نهادها و سازمان‌ها، با ابتکار امام‌خمینی(ره) بنیان نهاده شده و شروع به خدمت‌رسانی به مردم می‌کردند. اما در میان این نهادها و سازمان‌ها، تأسیس «بنیاد مسکن انقلاب اسلامی» داستان جالبی دارد که در مقاله پی آمده، به آن پرداخته شده است. امید آنکه تاریخ‌پژوهان انقلاب اسلامی را، مفید و مقبول آید.

جان اف کندی حلبی‌آبادساز 
جان اف‌ کندی بعد از پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده آمریکا، با مشاوره یک جامعه‌شناس یهودی به‌نام والتر روستو، تصمیم به اجرای برنامه اصلاحات ارضی در کشورهای تحت سلطه آمریکا، به‌ویژه کشورهایی که ممکن بود به دامن کمونیسم بیفتند، گرفت. از آنجا هم که پس از کودتای 28مرداد سال1332ش، ایران رسما به کشور تحت سلطه آمریکا تبدیل شده بود، محمدرضا پهلوی اجرای این سیاست را با دستور اربابان خود، ابتدا به علی امینی و سپس به حسنعلی منصور، دو نخست‌وزیر گرایش‌مند به آمریکا، سپرد. سیاستی که رژیم پهلوی در قالب انقلاب سفید شاه و ملت و با بند مهم «اصلاحات ارضی» مدعی بود با کم کردن قدرت خوانین و دادن زمین به کشاورزان، موجب خوشبختی طبقه زارع و کشاورز می‌شود! اما به عکس، این سیاست نه‌تنها کشاورزان را به رفاه و درآمد بالا سوق نداد که در طول زمان، کشاورزی ایران را نابود کرد و استقلال اقتصادی ایران را، کاملا از بین برد. در واقع با اجرای اصلاحات ارضی مورد نظر آمریکایی‌ها، در طول یک دهه، خودکفایی ایرانیان در زمینه تولید محصولات اصلی غذایی، همچون گندم، از بین رفت و کشور به سمت مصرف‌گرایی و واردات، به‌ویژه از کشور آمریکا سوق پیدا کرد. به این ترتیب که با از بین رفتن نظام ارباب- رعیتی در کشاورزی، کشاورزان خرد امکانات مالی تولید محصولات زراعی را نداشتند و نظم حاکم بر تولید انبوه مواد غذایی پایه، از بین رفت و به‌دلیل ناقص و ناعادلانه اجرا شدن این برنامه، بسیاری از کشاورزان بی‌زمین مانده یا فاقد امکانات کشاورزی، مجبور به ترک روستاها و مهاجرت به شهرها شدند. البته در کنار روستاییان مهاجر، عده زیادی از عشایر یکجانشین شده براثر سیاست‌های پهلوی پدر و پسر نیز، از سر فقر و ناچاری به شهرها آمدند تا شاید بتوانند به‌عنوان کارگر، در کارخانه‌ها مشغول کار شوند یا به‌عنوان کارگران ساختمانی روزمزد، درآمد اندکی را برای خانواده‌های خود تأمین کنند. حضور جمعیت گسترده‌ای از روستاییان و عشایر بی‌جا و مکان، که به امید پیدا کردن کار و زندگی بهتر راهی شهرها می‌شدند، به‌تدریج موجب شکل‌گیری پدیده‌ای به‌نام حاشیه‌نشینی، آن هم به شکل زاغه‌نشینی در اطراف شهرهای بزرگ شد که در آن جمعیتی گسترده و بدون امکانات اولیه زندگی، تنها گذران ایام می‌کردند. مردمانی که با حلبی‌های روغن نباتی و برنج‌های وارداتی، لاستیک‌های فرسوده ماشین و... در اطراف شهرهای بزرگ و به‌ویژه پایتخت، خانه‌های سستی برای خانواده‌های خود می‌ساختند و به همین دلیل، در گذر زمان به مکان زندگی زاغه‌نشینی این مردمان، لقب حلبی‌آباد داده شد.

امام خمینی(ره) و داستان بیوک تازه از کمپانی تحویل گرفته شده
امام خمینی(ره) تنها 22روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، فرمان تأسیس «کمیته امداد» را برای رسیدگی به وضعیت اقشار محروم و فقیر جامعه دادند. کمی بعد هم فرمان تأسیس «جهادسازندگی» را، برای ساختن ویرانی‌ها و آباد کردن ایران صادر کردند. اما خرابی‌های به‌جا مانده از 57سال سلطنت پهلوی‌ها (پدر و پسر)، آنقدر زیاد بود که به تأسیس نهادهای انقلابی بیشتری، برای ساماندهی به وضعیت موجود نیاز بود. به‌ویژه نداشتن مسکن مناسب برای اقشار وسیعی از مردم در سرتاسر کشور، یکی از دغدغه‌های مهم رهبر انقلاب بود. تا اینکه در فروردین سال1358‌ش، بنا می‌شود تا یکی از روحانیون تبریزی‌تبار، به‌نام حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، برای ارائه گزارش فعالیت‌های انجام شده، خدمت امام(ره) برسد. یکی از دوستان به ایشان می‌گوید که یک آقایی هست به‌نام حاج صمد حسن‌زاده از تجار و کارخانه‌دارهای تبریز و می‌خواهد یک دستگاه اتومبیل بیوک ساخت ایران را که هنوز نمره نشده، براساس نذری که کرده است، به پیشگاه امام تقدیم کند و بعد خواهش می‌کند که اگر می‌توانید، از دفتر امام وقت ملاقاتی هم برای ایشان بگیرید. آقای بخشایشی از آنجا که نمی‌خواسته بدون بررسی گامی بردارد، سراغ آن جوان می‌رود و ماجرا را از خودش جویا می‌شود. آقای حسن‌زاده که جوانی پاکدل و مومن بوده، برای ایشان روایت می‌کند: 
«در آن روزهای بحرانی که امام در پاریس بودند، من این اتومبیل بیوک را، تازه از کمپانی خریداری کرده بودم. روزی که ماشینم را تحویل گرفتم، روزی بود که بختیار فرودگاه‌ها را بست و مانع از بازگشت امام شد. من از این کارشکنی‌های دولت، رنج می‌بردم. در دل با خدای خود عهد و پیمان بستم، که اگر امام خمینی سالم به ایران برگردند، سوار این ماشین نشوم و آن را به امام بدهم تا وسیله جابه‌جایی ایشان شود. بعد هم توضیح می‌دهد که به همین دلیل، ماشین را نمره نکرده و آن را از تبریز به قم آورده‌ام، تا نمره آن را در قم بگیرم. [در ماه‌های ابتدایی پیروزی انقلاب، امام در قم سکونت داشتند]...».
به این ترتیب وقتی قرار می‌شود که ساعت 9شب، آقای بخشایشی خدمت امام برسد، آقای حسن‌زاده را هم همراه خود می‌برد. آقای بخشایشی نقل می‌کند:‌‎‌«جمعیت کثیری دور امام را گرفته بودند. نوبت که به ما رسید، دور امام خلوت شده بود. من کنار ایشان نشستم و جریان را تعریف کردم و سویچ اتومبیل را، به خدمت‌شان تقدیم کردم. امام با تبسم و خوشرویی خاصی، آن را پذیرفته و تفقدی از دوستان و همراهان کردند، ولی دوباره سویچ را به صاحب آن برگرداندند و فرمودند: من از احساسات و عواطف شما ممنونم که از تبریز متحمل این همه زحمت و ناراحتی شده‌اید، من اتومبیل را به‌خودتان می‌دهم و شما از طرف من وکیل هستید که از آن استفاده کنید... اما آن جوان با ایمان و شور خاصی که از این دیدار نصیبش شده بود، با اصرار و علاقه فراوان درخواست کرد که امام این افتخار را به ایشان بدهند، که هدیه ناقابل او را بپذیرند و برای یک‌بار هم که شده، سوار آن بشوند، بعد هرطور خواستند عمل کنند... امام در جواب اصرار او فرمودند: من در شرایط فعلی، نیازی به اتومبیل شخصی ندارم و تعهدی هم دارم که تا احساس نیاز نکنم، اتومبیل شخصی نداشته باشم، چون اکنون احساس نیازی [برای داشتن ماشین شخصی] نمی‌کنم، به شما وکالت می‌دهم که آن را از طرف من ‎ بفروشید و با پول آن، خانه‌ای برای یکی از مستضعفین کشور تهیه کنید. این کار را بهتر است خودتان انجام دهید و اگر برایتان ممکن نشد و خواستید حتماً به‌وسیله خود ما صورت گیرد، می‌توانید اتومبیل را بفروشید و پول آن را، به‌حساب خاصی که به‌زودی اعلام می‌شود، بریزید تا با لطف الهی ‎ و ‎ به‌زودی، برای عموم مستضعفین در سراسر کشور، خانه و مسکن تهیه کنیم. جوان این سخن امام را پذیرفت و اینگونه هزینه تهیه مسکن، برای یک خانواده مستضعف فراهم شد...».

همه محرومان باید خانه داشته باشند
3روز بعد از آن ملاقات، حساب 100بانک ملی، جهت کمک به ساخت خانه برای محرومان، توسط امام(ره) افتتاح و اعلام می‌شود و در همان روز هم، پیام تأسیس «بنیاد مسکن انقلاب اسلامی» توسط ایشان صادر می‌گردد. بخش‌هایی از این پیام، به قرار ذیل است: 
«مشکل زمین باید حل شود و همه بندگان محروم خدا، باید از این موهبت الهی استفاده کنند. همه محرومان باید خانه داشته باشند. هیچ‌کسی در هیچ گوشه مملکت، نباید از داشتن خانه محروم باشد. بر دولت اسلامی است که برای این مسئله مهم چاره‌ای بیندیشد و بر همه مردم است که در این مورد همکاری کنند. اینجانب حسابی به شماره100، در تمام شعب بانک ملی افتتاح کرده و از همه کسانی که توانایی دارند، دعوت می‌کنم که برای کمک به خانه‌سازی برای محرومان، به این حساب پول واریز کنند و در هر محل از بین افراد صالح و مورد اعتماد، گروهی حداقل مرکب از سه نفر از مهندسان و کارشناسان شهرسازی و خانه‌سازی و یک نفر روحانی و یک نماینده دولت انتخاب شوند تا با صرفه‌جویی و دقت کامل، خانه‌های ارزان قیمتی بسازند و در اختیار محرومان قرار بدهند و در این طرح، به هیچ‌وجه پولی در برابر خرید زمین پرداخت نشود. من امیدوارم همه کسانی که زمین‌های وسیعی در اختیار دارند، به این امر مهم اسلامی- انسانی کمک کنند و زمین‌ها را در مناطق مرغوب قابل سکونت، در اختیار این طرح بگذارند و نیز هر کس که توانایی دارد، در تأمین انواع مصالح ساختمانی، به این خدمت اسلامی کمک و نیروی کار و کارگری، به‌طور وسیع به‌کار افتد و دولت نیز تصمیمات لازم را، در تأمین آب و برق و آسفالت و وسایل ایاب و ذهاب و مدرسه و درمانگاه و دیگر نیازمندی‌های عمومی، فراهم سازد...».

شهید آیت‌الله صدوقی
پیشتاز کمک به‌حساب100 امام(ره)
بعد از افتتاح حساب 100 و فرمان امام(ره) برای تاسیس بنیاد مسکن، آیت‌الله محمد صدوقی (سومین شهید محراب) با اختصاص قسمتی از هزینه دفتر خویش به این حساب و معرفی مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین مناقب به سمت نماینده ولی فقیه و رئیس شورا در بنیاد مسکن انقلاب اسلامی استان یزد، به‌عنوان نخستین شعبه در کشور، پیشتاز لبیک به خواسته امام(ره)، در جهت حمایت از ساخت مسکن برای محرومان شد. به این ترتیب، فعالیت بنیاد مسکن برای ساخت خانه برای محرومان، به‌ویژه برای ساکنان بسیار فقیر حلبی‌آبادها، آغاز شد. اما بعد از 8سال فعالیت، اساسنامه قانونی بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، در آذر سال1366ش، توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید و چند روز بعد هم، به تأیید شورای نگهبان رسید و به این صورت وظایف اصلی این نهاد انقلابی که شامل موارد زیر است، معین شد: 
1- مطالعه و بررسی در زمینه‌ تشخیص و تعیین نیازمندی‌های مسکن محرومان، اعم از روستایی و شهری و فراهم آوردن موجبات اجرای آن با مشارکت و همکاری و خودیاری مردم و دستگاه‌های مختلف 
2- تهیه طرح مجتمع‌های زیستی و واحدهای مسکونی ارزان‌قیمت و اجرای آنها به‌طور مستقیم یا با مشارکت مردم، با همکاری و هماهنگی دستگاه‌های ذیربط در روستاها و شهرها
3- تهیه زمین مورد نیاز طرح‌ها و پروژه‌های بنیاد و آماده‌سازی آنها
4- کمک در جهت تأمین مصالح ساختمانی کشور، از طریق تولید و تهیه و توزیع
5- نظارت بر پرداخت و مصرف واحدهای قرض‌الحسنه‌ مسکن روستایی و ارزان‌قیمت شهری که از محل منابع مالی و سیستم بانکی کشور تأمین می‌شود.
6- تهیه طرح‌های هادی و اصلاح معابر در روستاها، با هماهنگی دستگاه‌ها ذیربط و اجرای آن با مشارکت مردم، از محل اعتبارات مصوب واگذاری دولت
7- تهیه و ارائه طرح‌های لازم برای بازسازی مناطق مسکونی روستایی آسیب‌دیده در اثر جنگ، سیل، زلزله و سایر سوانح طبیعی و اجرای آنها با مشارکت مردم و هماهنگی آنها با سازمان‌های ذی‌ربط.

نقش بنیاد مسکن در تغییر چهره روستاها
از آنجا که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، «خودکفایی» و تولید یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های اقتصادی نظام جمهوری اسلامی ایران بود، توجه به آبادانی روستاها و رونق تولید در بخش کشاورزی و دامداری، اهمیت بسیاری پیدا کرد. به همین علت هم از ابتدای پیروزی انقلاب، بهبود شرایط زندگی در مناطق روستایی و عشایری، در دستور کار قرار گرفت. ساخت جاده و راه‌های روستایی و آسفالت آنها، برق‌رسانی به روستاها و لوله‌کشی آب آشامیدنی و گازرسانی، ازجمله بنیادین‌ترین خدماتی بود که به بیش از 20هزار پارچه آبادی، از طرف دولت و نهادهای حکومتی ارائه شد. اما در مرحله بعد، بهسازی سکونتگاه‌های روستاییان، به‌ویژه در مناطق محروم و کم‌برخوردار، بیشتر مورد توجه قرار گرفت. بر همین مبنا هم بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، تخصیص بودجه و اعتباردهی به مناطق روستایی، برای ساخت مسکن مناسب را، جزء اولویت‌های خود قرار داد؛ اقدامی که طی چند دهه، موجب تغییر چهره بسیاری از روستاهای ایران شد.
* پی‌نوشت‌ها در سرویس تاریخ همشهری موجود است.

این خبر را به اشتراک بگذارید