خاطرات سیدامیر سیاح از پروژه مجوزها در دولت شهید رئیسی
در همان روزهای اول، با نخستین مشکل جدی پروژه روبهرو شدم. پروژه مجوزها عملا دست 3پیمانکار بود که طبق ماده 7قانون اصل44، قراردادشان را باید وزارت ارتباطات میبست. پیمانکار اصلی پروژه، شرکت پیشخوان بود؛ همان پیمانکار دفاتر پیشخوان دولت که در مرکزملی به اسم «شرکت پیشخوان» شناخته میشد.
یک پیمانکار دیگر هم داشتیم که در مازندران مستقر بود و به فرآیند صدور پروانه کسب خدمتی میداد و چند ده میلیون تومان طلب داشت و بهدلیل فرآیند تغییر وزیر، پرداخت طلبش عقب افتاده بود.
باید سریع پول جور میکردیم و بدهیمان را به شرکت مازندرانی میپرداختیم وگرنه خدمات مجوزهای صنفی را قطع میکرد. به معاونم گفتم اگه ممکنه بهشون بگید من تازه آمدهام فرصتی بده تا بفهمم فرآیندهای اینجا چی به چیه، چشم طلبتان را میپردازیم. به طرف گفته بودند اما جواب داده بود گوشم از این وعدههای پوچ پر است، دیگر نمیتوانم تحمل کنم و همان روز خدماتش را قطع کرده بود و بلافاصله صدای اتاق اصناف و صمت بلند شده بود. چند هفتهای 2یدیم و مشکل حل شد.
مشکل بعدی، یک قرارداد تازه بسته شده، ولی بلاتکلیف بابت صدور مجوزها با شرکت آرین در زنجان بود. ما که برای ساخت درگاه ملی مجوزها دنبال پیمانکار بودیم و نمیخواستیم تشریفات انتخاب پیمانکار جدید، چندماه پروژه را عقب بیندازد تصمیم گرفتیم کار را به یکی از این 2 شرکت واگذار کنیم و بین پیشخوان و آرین، دومی را انتخاب کردیم. پیشخوان بدجوری به جی فور بی دلبستگی پیداکرده بود و به مشکل میخوردیم. از آقای تقوایی نجیب (رئیس فاوای وزارت اقتصاد) خواستم سپردن قرارداد درگاه ملی مجوزها به شرکت آرین را بررسی کند. ایشان بعد از مدتی بررسیگفت: آرین تواناییاش را دارد ولی بهتر است پروژه را فازبندی کنیم. اگر از عملکردش در فاز اول راضی بودیم، بهتدریج فازهای بعدی را به قراردادش اضافه کنیم. چنین بود که شرکت آرین، پیمانکار درگاه ملی مجوزها شد. سختی کار آنجا بود که باید به پیمانکار جی فور بی(شرکت پیشخوان) صادقانه میگفتیم درگاه جدیدی برای مجوزها خواهیم داشت و راضیاش میکردیم تا آماده شدن و زیرباررفتن درگاه ملی مجوزها فعلاً خدمات ثبت درخواست و اخذ استعلامات برای صدور مجوزهای صنفی را ادامه دهد.
ارتباط با پیمانکار، پیچیده و طولانی طراحی شده بود و کار را بسیار کند میکرد. برای درخواستهای متعارف و روتین از پیمانکار درگاه، باید اول درخواست را به فاوای وزارتخانه میدادیم، آنها به سازمان فناوری ارسال میکردند و سازمان فاوا، درخواست را به پیمانکار میداد. حتی برای کارهای سادهای مثل اصلاح یک شرط از یکی از مجوزها این چرخاندن لقمه دور کله باید طی میشد. این وسط ممکن بود تعطیلی باشد یا درخواست اشتباه منتقل شود، خر بیار و باقالی بارکن.
با آقای تقوایی نجیب صحبت کردم و قبول کرد در ازای اینکه مسئولیت کار با خود ما باشد، ارتباط ما با پیمانکار درگاه ملی مستقیم شود. فاوای وزارتخانه مدتی بعد درگیر پروژه نان و سفتههای الکترونیکی و سرشان خیلی شلوغ شد و ما را با پیمانکار درگاه ملی مجوزها آزاد گذاشتند.
مدیران میانی سازمان فناوری اطلاعات هم اول میخواستند رابط ما و پیمانکار بمانند اما کمکم با آنها طرح دوستی ریختیم و به ما اعتماد کردند. آقای خوانساری، رئیس سازمان فناوری اطلاعات که آدم خیلی معقولی بود، قبول کرد سازمان فاوا، در حد پرداخت پول پیمانکار نقشآفرینی کند و ما درخواستهایمان را مستقیم به پیمانکار (شرکت آرین) بدهیم.
از حدود دی 1400تیم فنی درگاه ملی (خانمها خدنگ، مرتضوی و عبداللهی) دائم با تیم فنی آرین جلسه برخط داشتند. برخط هم به خاطر اینکه دفتر آرین در زنجان بود و
هم به خاطر کرونا.
(ادامه دارد)
قسمت 3– دردسرهای اولیه!
در همینه زمینه :
پاورقی؛ نبرد با امضاهای طلایی
با کارشناس