• چهار شنبه 27 تیر 1403
  • الأرْبِعَاء 10 محرم 1446
  • 2024 Jul 17
شنبه 27 فروردین 1401
کد مطلب : 158318
+
-

در مهمانی خسرو پرویز

در مهمانی خسرو پرویز

سیدجواد رسولی - کارشناس رسانه

در بخشی از منظومه خسرو و شیرین، نظامی گنجوی تصویری ارائه می‌کند از یک روز در دربار خسروپرویز پادشاه مقتدر ساسانی. تصویر مربوط است به بار عامی که پادشاه داده‌است. مردم از قشرهای مختلف به دربار شاه می‌آیند. خواسته‌هایشان را مطرح می‌کنند. در نهایت هم بر سر سفره میهمانی خسرو می‌نشینند و از آنها پذیرایی می‌شود. اما شکل دسته بندی جمعیت و صف‌های مردم با سیاست خاصی انجام می‌شود. افراد به 5 دسته مختلف و در 5 صف قرار می‌گیرند. صف اول مربوط است به «توانگران» یا افراد پولدار، صف دوم را «درویشان» یا فقرا تشکیل می‌دهند. در صف سوم بیماران و افراد علیل قرار می‌گیرند. صف چهارم را به زندانیان که پا در زنجیر دارند اختصاص می‌دهند. سرانجام در صف پنجم محکومان به مرگ را جای می‌دهند. بعد وقتی که شاه وارد می‌شود، پیش از آنکه افراد بخواهند خواسته‌هایشان را بیان کنند از آنان خواسته می‌شود که 
هر‌کس در احوال صف کنارش نگاه کند و وضعیت آنان را با دقت ببیند. در نتیجه توانگران اوضاع درویشان را می‌بینند و شکر می‌کنند از اینکه وضع خوبی دارند. فقرا حال بیماران را می‌بینند و شاکر‌اند که سلامتی دارند. بیماران حال زندانیان در بند را می‌بینند و از داشتن نعمت آزادی خرسند می‌شوند. زندانیان وضعیت محکومان به مرگ را می‌بینند و خوشحال می‌شوند که زنده می‌مانند و در صف پنجم محکومان به مرگ همچنان امیدبه بخشایش و عفو توسط پادشاه را دارند.
اگرچه نظامی به همینقدر بسنده می‌کند و بیش از این جزئیات بیشتری از جلسات بار عام در توصیف خود نمی‌آورد (باقی توصیفات درخصوص سفره بزرگ و مفصلی است که دربار خسروی برای مردم پهن کرده است) اما به‌نظر می‌رسد در این تصویر که انگاره‌ای از عدالت در دوران باستان را عرضه می‌کند، نکات جالبی نهفته است. به جز آنکه افراد با دیدن دیگرانی که وضعی بدتر از خود دارند، خواسته‌های خود را تعدیل و به احوالی که دارند شکر می‌کنند، نمی‌شود از این نکته چشم‌پوشید که همه مردم در کنار همدیگر قرار می‌گیرند. این در کنار هم بودن و همدیگر را دیدن بخشی است که در این تصویر بسیار مهم است. قاعدتا افراد با همتایان و افراد شبیه به‌خود نشست و برخاست می‌کنند و در گروه‌ها و حلقه‌های خاص خودشان هستند. به این ترتیب فرصتی برای تامل در احوال دیگری ندارند. ایده «تامل در احوال دیگری» که به دسته تو تعلق ندارد، به‌نظرم ایده اصلی عدالت در این تصویر است. ایده‌ای که فراتر از بحث عدالت ورزی حاکم قرار می‌گیرد. نظامی در این روایت روی «تنها نبودن» و همراهی با دیگران تأکید می‌کند و این توجه به دیگری را هم بخشی از مفهوم عدالت می‌داند: 

بداند هر که با تدبیر باشد
که تنها خوار تنها میر باشد

مخور تنها گرت خود آب جوی است
که تنها خور چو دریا تلخ خوی است

به باید خویشتن را شمع کردن
به کار دیگران پا جمع کردن

اما نکته مهم دیگر در این روایت این است که با وجود ضرورت تامل افراد جامعه در احوال دیگران، در نهایت این حاکم است که باید با تدبیر و ایده‌هایی مشخص زمینه توجه افراد به یکدیگر را فراهم آورد. به این ترتیب در نگاه نظامی حاکم نه‌تنها باید خودش از احوال مردم با خبر باشد، که باید بتواند آنها را نیز از حال یکدیگر با خبر کند و احتمالا به‌دلیل همین نگاه دقیق و تیزبین است که به نظامی گنجوی لقب «حکیم» داده‌اند.

این خبر را به اشتراک بگذارید