خانههایی در شیب دره
روستای فرحزاد یکی از قدیمیترین محلههای شمال پایتخت است که اکنون با مشکل املاک بدون سند و توسعه شهری روبهرو است. بسیاری از املاک دارای سند نیستند و همین باعث بروز مشکلات فراوان شده است. بیشتر کوچههایی که به سمت غرب ادامه دارند به دره ختم میشوند و در انتها شیب تندی میگیرند. نزدیک یکی از کوچهها زمین خاکی و پارکینگ بزرگ خودروهای سواری است. «جاوید» نگهبان این پارکینگ است. پدرش اهل هرات افغانستان است، اما خودش در ایران به دنیا آمده و همینجا بزرگ شده است. او گذرنامه دارد. میگوید که معتادها چندبار برای دزدی از شیب دره بالا آمدهاند. راهحل را میداند. باید نور چراغ را بیندازد توی صورتشان و داد بزند تا بالاتر نیایند. میپرسیم:
- اگر بیایند بالاتر چهکار میکنی؟
اگر معتادان به نور چراغ و فریاد اعتنا نکنند باید به سمتشان سنگ پرت کنند تا وارد خانهها نشوند. اینطوری عقب مینشینند، ولی معمولا کار به اینجا نمیکشد. میگویند معتادهایی که قدیمی این منطقه باشند، دزدی نمیکنند. این کارها مال معتادهای غریبه است که از جاهای دیگر شهر میآیند. زمانی اینجا موادفروشها هم روی صورت کسانی که به سمت دره میرفتند نور میانداختند و اسمشان را میپرسیدند تا مطمئن شوند که مشتری هستند. شایعاتی از مسلحبودن مواد فروشها هم پخش شده بود. الان خبری از آن توده بزرگ معتادها و موادفروشها نیست. چندبار پلیس و شهرداری معتادها را جمع کردهاند.
آقا مسعود را هم در پارکینگ میبینیم. خودش اهل اراک و همسرش اهل فرحزاد است. از کسانی که آهنآلات و آلومینیوم میدزدند، شکایت دارد؛ کسانی که یک وانت کامل آلومینیوم دزدی بار میکنند و میبرند. میگوید این کار را در پوشش جمعآوری زباله خشک انجام میدهند تا کسی متوجه نشود. در سمت غرب دره چند وانت بزرگ ایستادهاند. میگوید اینجا بارها را سوار و پیاده میکنند. پارکینگ درست در لبه دره قرار دارد. آثار ریزش ساختمانهایی که قبلا اینجا بودهاند به چشم میخورد. خاک حاشیه دره در همهجا محکم نیست و چندبار پیش آمده که حرکت کرده و ساختمان یا باغی را خراب کرده است، ولی خانهها تا لبه و درون شیب و حتی نزدیک کف دره هم ساخته شدهاند. آثار تخریبها و باقیمانده دیوارها همهجا دیده میشود.