• شنبه 29 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 10 ذی القعده 1445
  • 2024 May 18
یکشنبه 21 فروردین 1401
کد مطلب : 157721
+
-

چراغ‌ها را خودمان روشن کنیم!

چراغ‌ها را خودمان روشن کنیم!

پیمان شوقی -  کارشناس رسانه

سال‌ها پیش که هنوز سینمارفتن جزو رفتارهای جمعی ایرانی‌ها بود و حتی به‌خاطر نوسازی سینماهای فرسوده رونقی هم داشت، فرصت گپ‌وگفتی دست داد با یک مدیر دولتی که تصادفاً کارش را بلد بود و آن رونق فرهنگی را می‌شد به کاربلدی او نسبت داد.از میان همه حرف‌های ردوبدل شده در آن نشست نکته‌ای که خوب به یادم مانده این است که می‌گفت در محله‌ها و شهرستان‌های کوچک رمز توفیق ما در جذب خانواده‌ها به سینماهای بازسازی‌شده این است که عملاً نشان‌شان می‌دهیم آن مکان‌ها از بیغوله‌های تاریک به محیط‌های امن و زیبا تغییر کرده‌اند. به این معنی که درکنار تعویض پرده و صندلی و لامپ آپارات، برای زیبا‌سازی‌ سالن‌های انتظار هم انرژی می‌گذاریم و نورپردازی‌شان می‌کنیم و در نهایت هم به جای دیوار آجری یا شیشه‌های تیره ورودی سینماها، شیشه‌های سکوریت شفاف قرار می‌دهیم تا مردمی که عصرها به خانه برمی‌گردند هنگام عبور از مقابل سینما بتوانند به‌راحتی فضای زیبا و پرنور لابی داخل را ببینند و احساس کنند با خیال راحت می‌توانند خانواده‌هایشان را به آنجا ببرند و چند ساعتی کنار هم خوش بگذرانند.
اگر قرار باشد به سبک فضای مجازی برای پاراگراف بالا کلیدواژه‌ تعریف کنیم، چه بایدنوشت؟شخصاً پیش از هشتگ‌هایی مثل سینما و خانواده و اعتماد و امنیت، روی «شفافیت» انگشت می‌گذارم. بله، شفافیت؛ که به‌نظرم اگر از آن غفلت شود، عنصری به نام «اعتماد» هم از دست می‌رود و اعتماد که نباشد، کسی آن «امنیت» موجود را و تلاش‌هایی که برای ایجاد و استمرارش شده را هم نمی‌بیند؛یا بدتر از آن: می‌بیند ولی باور نمی‌کند.
شخصاً شفافیت را اینطور می‌فهمم که کارنامه‌مان همیشه در معرض دید و قضاوت دیگران باشد؛ حالا چه نمره قبولی بگیریم، چه نگیریم. هرکس در هر مسئولیتی که هست از پدر خانواده تا مدیرعامل اداره و رئیس صنف و فرمانده نظامی گرفته تا وزیر و وکیل و بالاتر باید همیشه آماده پاسخگویی باشد. حاکمیت شفافیت یک پیام مستقیم دارد و چند پیام غیرمستقیم. مستقیمش این است که «داریم نهایت تلاش‌مان را می‌کنیم تا مسئولیت‌مان را به بهترین نحو انجام دهیم» و غیرمستقیم‌هایش هم اشاره به این دارند که «چیزی برای پنهان کردن نداریم»، «عذرخواهی بابت اشتباهات را کسر‌ شأن نمی‌دانیم»، «آنقدر به‌خودمان ایمان داریم که نمی‌ترسیم کسانی عدم‌توفیق‌ها‌ را چماق انتقاد کنند»، ...و چیزهایی از این دست. اگر برگردیم و قضایا را با همان تمثیل سینما مقایسه‌ کنیم می‌شود اینطور گفت که انسان ساکن در یک مجموعه شفاف، از درستی عملکرد گردانندگانش اطلاع و به صحت اوضاع جاری در آن اعتماد دارد. درنتیجه اگر فیلم روی پرده را نپسندد هم ایرادی متوجه مسئولان سالن نمی‌بیند. به‌عبارت دیگر نارضایتی از نتیجه هزینه‌‌های پرداختی سبب رویگردانی او از ادامه ارتباطش با مجموعه نمی‌شود. از خانواده‌اش، از صنفش، از کارش و دیگر وابستگی‌هایش قطع امید نمی‌کند و زیر آسمان دیگران به‌دنبال تعبیر رؤیاهایش نمی‌گردد. کلاهمان را که قاضی کنیم، می‌بینیم ریشه همه اتفاقات مختلف و پیچیده‌ اطرافمان که اخبارشان این روزهاگوش رسانه‌ها را کر کرده، از همین ماجرای «عدم‌شفافیت» سرچشمه می‌گیرند. قبول دارم که یک سر این معضل مربوط به فرهنگی است که همگی درش غوطه‌وریم. ولی اگر به انتظار اصلاح تدریجی این فرهنگ بنشینیم بعید است عمرمان به دیدن رفع معضلات بزرگ‌تر پیرامون‌مان قد دهد. چاره فقط ایجاد یک مطالبه همگانی در تمام سطوح جامعه از تمام کسانی است که به هر شکلی مسئول چیزی هستند. مطالبه گزارش مستمر تمام عملکردها و توضیح صادقانه تمام کاستی‌ها و بی‌صداقتی‌ها. نمی‌شود حقایق را تاابد زیر سرپوش «مصلحت»‌ها پنهان کرد، به‌ویژه که دیگر منابعی برای جبران تنبلی‌ها و نابلدی‌ها و همدستی‌ها وجود ندارد؛ نه منابع مادی و نه سرمایه‌های اجتماعی. وقایعی مثل اعتراض فیلمساز پیشکسوت، شکایت حقوقی از فیلمساز صاحب‌نام، اعتراض زنان شاغل سینما و مواردی از این دست در صنوف دیگر که این اواخر شاهدشان هستیم، همگی نمودهایی از مطالبه‌گری مدنی هستند که ضمناً سنگ محک پایبندی پاسخگویان به شفافیت در پاسخگویی به شمار می‌روند. ما هم می‌توانیم بنشینیم و تنها نظاره‌گر باشیم؛ یا اینکه بلند شویم در حد توان خود مطالبه‌گر‌ «شفافیت» در اموراداری و صنفی باشیم. چراغ‌ها اگر روشن و دیوارها اگر شیشه‌ای نشوند، بوی بهبود ز اوضاع جهان نخواهدآمد.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید