نقش فرهنگ، هنر و رسانه در فضای افراط و تفریط
مهدی توکلیان- فعال فرهنگی
در روزگار پرهیاهوی زندگی امروزی، گروهی از اهل فرهنگ و هنر در نقش کاتولیکتر از پاپ ظاهر شدهاند که بهمعنای واقعی باعث میشوند تا بسیاری از اتفاقات در حوزه فرهنگ و هنر این سرزمین رقم بخورد. هنر همواره و درهمیشه تاریخ و باوجود تفاوت و تنوع صورتهای هنری اقوام و ملل گوناگون جلوهگر اندیشه، تفکرات ناب و عرصه بیان عواطف ظریف و باریک بین انسانهای جهان بوده است و انسان در مسیر این تلاش به زبانی دست یافته که بیاعتنا به مرزهای جغرافیایی، تمدنها و فرهنگهای گوناگون با انسانهای دیگر ارتباط برقرار کرده و حیطه تأثیر خود را تا اعماق تاریخ نفوذ داده است. ناگفته پیداست که چنین پتانسیلی و با توجه به جامعه هدف و مخاطب گسترده آن با برنامهریزی شایسته میتواند در کنار ایجاد محملهای هنری برای ترویج باورهای فطری، اخلاقی و انسانی، زمینه ترویج و رشد عرصههای بسیاری ازجمله زمینههای اقتصادی و رونقبخشی اقتصاد هنر را فراهم سازد. هنر یکی از موفقترین ابزارهای تبیین و روشنگری است که در حوزه تأثیرگذاری بر مخاطب نیز میتواند آثار قابلتوجهی را به منصه ظهور برساند. از آنجا که هرگونه ارتباط سازمانیافته با اعضای جامعه برای شکلدادن به «افکارعمومی» نیازمند طراحی و پیادهکردن «ساختارهای اطلاعرسانی» است، این ساختارها در هر جامعهای براساس مختصات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... آن جامعه طراحی و پیادهسازی میشوند تا کارایی لازم را داشته باشند. این ساختارها براساس دایره نفوذ و تأثیرشان میتوانند محلی، ملی یا فراملی باشند. ساختارهای اطلاعرسانی جنبههای مختلف (فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و...) دارند و به این دلیل به «جریان»های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی وابستهاند. این وابستگی مبنای موضعگیریها، گرایشها و قبض و بسط روند اطلاعرسانی است. به بیان دیگر، وابستگیهای ساختارهای اطلاعرسانی به جریانهای فعال در هر جامعه، بهعنوان فیلتر روند اطلاعرسانی عمل میکنند و از این طریق افکار عمومی را در جهت منافع جریانهای متبوع شکل میدهند. این موضوع در مباحث حوزه رسانه بدیهی است اما اغلب مخاطبان رسانهها بهدلیل غرقبودن در اقیانوس اطلاعات نسبت به آن آگاهی لازم را ندارند. عدمآگاهی مخاطبان رسانهها از این موضوع بدیهی، فضای ذهنی مطلوبی را برای جریانهای فعال در جامعه فراهم میکند تا مخلوطی از کذب و حقیقت، یا واقعیت و تخیل را بهعنوان حقیقت صرف یا واقعیت کامل به خورد مخاطبان خود بدهند و با استفاده از ابزار مهمی چون هنر و استفاده ابزاری از برخی هنرمندان و اصحاب هنر و با تمسک به ساحت رسانههای نوظهور و در سایه فعالیت برنامهریزیشده دقیق و هدفمند در شبکههای اجتماعی باعث تخریب فعالیتها و اقدامهای انجام شده در ایام پس از پیروزی انقلاب اسلامی در زمینه فرهنگ و هنر شوند.
ارائه مطالب حاوی موضعگیری علیه گفتمان حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب به طرق مختلف و بهویژه از طریق تبلیغ سکولاریسم و سکولاریسم مذهبی و طرح دیدگاههای موازی و نظریهپردازی درباره آنها (مانند برجستهکردن فرهنگ ایران پیش از اسلام) از رویکردهای مغرضانه رسانهای دشمنان در زمان حاضر است که قابل ملاحظه است. ترویج رویکردهای روشنفکرانه به موضوعات مختلف، تبلیغ و ترویج اندیشههای روشنفکری به ظاهر به حدی رسیده است که حتی در نشریات سازمانی چهرههای منحرف این جریانها معرفی شدهاند. از بین بردن بنیان اعتقادی در میان نسل جوان و بیاهمیت جلوهدادن نقش خانواده و حضور و اهمیت نقش زنان بهطور خاص نقش مادران در زندگی و تبلیغ اندیشه فمینیستی در برخی موارد همراه با معرفی چهرههای مشهور به انحرافات اخلاقی ازجمله فعالیتهای رسانهای است. بخشی از این جریان در حوزه سبک زندگی به تبلیغ منفی از نقش زن در خانواده پرداخته و یا الگوی زیست غربی را برای زنان تجویز میکند. بررسی برخی از این رفتارهای ناصواب شاید نشان از نتیجه برخورد افرادی باشد که بیش از اشخاص اصلی [ریاکارانه] به چیزی پایبندی و تعصب نشان دادهاند اما از اهمیت نقش رسانهها و تمسک به ساحت فرهنگ و هنر در اهداف ناصواب تخریب افکار عمومی نمیکاهد و اگر قرار باشد هنر بر افکار عمومی تأثیر بگذارد و در ذهن و اندیشه نخبگان جریانسازی کند، لازم است تا تعریف و شناخت نسبت به افکارعمومی بیان شود «افکار عمومی» چیزی از پیش موجود نیست و مفهومی متغیر و سیال است.