جستارهایی در روایت سلسلهجنبان انقلاب اسلامی از مواجهه روحانیان با رضاخان
شرم از روایت کارنامه قزاق!
فاطمه موسوی
امامخمینی(ره) در زمره عالمانی است که دوران حکومت پهلوی اول را درک کرده و شاهد رخدادهای آن بوده و با دقت، مسائل آن را رصد و رنجهای آن مقطع، بهویژه برخوردها با دین و روحانیت را، تحمل کرده است: «در زمان رضاخان که اکثر شما یادتان نیست و شاید کمی از شما یادتان باشد، از ابتدای زمان رضاشاه را، من همهاش را، یادم هست و از اولی که آمد تا حالا، مسائل را یادم هست. با دست رضاخان شروع کردند کوبیدن روحانیون را، عمامهها را برداشتن و مدرسهها را جلویش را گرفتن، لباسها را تغییر دادن، با آن شدتی که انسان شرم میکند، که چه کردند...»1
رهبر فقید انقلاب بارها در سخنان خویش، از مقاومت روحانیت در برابر مطامع رضاخان، یاد کرده است. بهعنوان نمونه، شهید آیتالله مدرس یک نمونه برجسته است که امام جرأت او در مقابله با رضاخان را، مورد تمجید قرار میدهد. به تعبیر ایشان؛«یک سیدخشکیده لاغر با لباس کرباسی»2در برابر رضاخان قلدر ایستاده بود؛ «مدرس مثل یک گروه است»، «رضاشاه از مدرس میترسید، آن قدری که از مدرس میترسید، از دزدهای سرگردنه نمیترسید، از تفنگدارها نمیترسید، از مدرس میترسید، که مدرس مانع بود، از اینکه یک کارهای زشتی را انجام بدهد و آخر مدرس را گرفت و کشت»3، «مرحوم مدرس که به امر رضاشاه ترور شد، از بیمارستان پیام داد: به رضاخان بگویید من زنده هستم، مدرس حالا هم زنده است، مردان تاریخ تا آخر زنده هستند.»4
امام در بیانات خویش، از مبارزات علمایی مانند آیتالله حاجنورالله اصفهانی و علمای تبریز و مشهد که بر ضد رضاخان فعالیت کردند نیز، سخن به میان آورده است؛ «گروهی که فقط قیام کرد در مقابل رضاخان، همان روحانیون بودند. یک دفعه از تبریز، علمای تبریز، یک دفعه از خراسان، علمای خراسان، یک دفعه از اصفهان که این از همه دامنهاش زیادتر بود. علمای اصفهان آمدند به قم و علمای بلاد هم، به اینها متصل شدند و معالاسف همه قیامها را شکستند! قم هم که قیامش اساسیتر بود، بسیاری از اینها را آمدند بازی دادند، اغفال کردند و از قراری که میگفتند، در رأس آنها که مرحوم حاجآقا نورالله اصفهانی بود، او را هم مسموم کردند و در همان قم فوت شد.»5
امامخمینی(ره) با اشاره به اینکه آذربایجان در مبارزه، همیشه پیشرو بوده است، مبارزات علمای این خطه علیه رضاخان را، اینگونه روایت میکند؛«آذربایجان همیشه طرفدار اسلام بوده و در هر قضیهای که پیش آمده، پیشقدم بوده است، برای رفع ظلم پیشقدم بوده است، آذربایجانی که در صدر مشروطیت، ستارخان و باقرخاناش آن زحمات را کشید. بعد خیابانی آن کارها را کرد. در زمان ما هم، از آذربایجان قیام شد، برضدرضاخان. مرحوم آمیرزا صادقآقا، مرحوم انگجی و بعضی دیگر از علمای آذربایجان قیام کردند، تبعید شدند، مدتها تبعید بودند در خارج، شاید در سنقر بود یا در سقز بود، یک همچو جایی. آذربایجان همیشه در صف اول واقع بوده است، برای مخالفت با اشرار و برای پیشبرد اهداف اسلام.»6
قیام خونین گوهرشاد، سند محکمی در مقابله روحانیت با جنایات رضاخان به شمار میرود که برای از میان برداشتن اسلام و روحانیت انجام میشد. آیتالله میرزا محمدآقازاده خراسانی، از علمای سردمدار در قیام گوهرشاد بود، که
امام خمینی(ره) در سخنان خویش، به ایشان توجه ویژه دارد؛ «مرحوم آقازاده یکی از علمایی بود، که درجه یک آنجا بود. من خودم میدیدم که ایشان، در گوشه یک جایی، یک منزلی داشتند، تنها آنجا نشسته بود. مأمورها هم مواظبش، کسی نمیتوانست با ایشان تماس بگیرد. ایشان را هم میبردند در عدلیه آنجا محاکمه میکردند.»7
منابع:
1- تاریخ معاصر ایران از دیدگاه امامخمینی(ره)، تهران، تبیان، ج5، 1388ش، ص115
2-همان، ص155
3- همان، ص153
4-همان، ص151
5- همان، ص164
6- همان، ص164
7- همان، ص163.