
تبعات کرونا؛ فقدان هویتخواهی در دانشگاهها
تعلیق تعلق

مسعود راوی، روزنامهنگار
تولید علم، کارویژه اساسی دانشگاه محسوب میشود؛ هرچند بخشی از تحولات مهم سیاسی- اجتماعی کشور در این بستر رقم میخورد. اقدامات و تحولات جنبش دانشجویی در 2دهه پیشین زمینهساز تغییرات جدی در روند مطالبهگری شهروندان، برجستهسازی دالهای گفتمانی نظیر آزادی و عدالت و حتی تهدید نظم اجتماعی شده است. در مسیر مطالعات نهاد دانشگاه، بررسی شکلگیری هویت اجتماعی برآمده از این نهاد و سپس استمرار یا گسست آن مورد ارزیابی دقیق قرار نگرفته است. دانشگاهتهرانیها، حلقه شریفیها، امامصادقیها و... واژگان آشنا هویتجمعی دانشگاهی کشور هستند؛ هویتی که مشحون از خاطرات جمعی است. خاطراتی با اماکن و اشخاص و... منحصر به فرد دانشگاه که در برخی از موارد نیازمند نشانهشناسی رمزگان زبانی دارد.
در این روزها شاهد افول حس «همدانشگاهی» در ورودیهای جدید دانشگاههای کشور هستیم. بررسی این پدیده از دریچه جامعهشناسی فضا، بستر تحلیلی جدیدی را ایجاد میکند. در میان هویتهای متکثر و چندگانه فردی، هویت اجتماعی عامل کنشگری جمعی است. هویت اجتماعی افراد ماحصل برهمکنش تعاملی فرد با گروههای اجتماعی است که موجب شکلگیری معانی ارزشی و هنجاری معطوف به تعلق داشتن به آنها میشود. در راستای واکاوی هویت اجتماعی باید به حس تعلق مکانی نیز اشاره کنیم. برایند مناسبات هویت اجتماعی با سویههای حس تعلق مکانی موجب تشدید ضریب غیریتسازی جمعی خواهد شد. در عصر کنونی حضور انسان در مکانهای متعدد و شکلگیری سویههای تعلق خاطر یا عدمآن، موجب ظهور فضای تردیدآفرین شده است؛ فضای دوگانهای که از یک امکان بروز هویت متکثر را مهیا میکند و از سوی دیگر با گسست تعلق مکانی امکان بروز بحران هویت را ارتقا میدهد. با این شرایط شاهد تضاد تعلق مکانی و حس بیمکان در بسترمعنایی هویت هستیم. با تقریر نظریات ادوارد رلف در پژوهش پیشرو «مکان و نامکان» آن هنگام ما فضا را درک کنیم، شاهد شکلگیری ساخت معنایی منبعث از تعامل افراد، گروهها یا جوامع با فضای مدنظر است که این تعامل موجب شکلگیری مکان خواهد شد و آن هنگام که حس تعلقخاطر به آن شکل بگیرد، دلالت هویتی خواهد یافت.
همهگیری کرونا؛ پیشران افول حس تعلق
همهگیری کرونا ضربه اساسی به اندک حس تعلق به نهاد دانشگاه را زد. کرونا با فاصلهگزینی اجباری و کاهش تعامل با شهروندان موجب میل به تعامل هدفمند در اجتماع شد. عدمحضور تعاملی، مرگ هویت مکانی است زیرا ایجاد حس تعلق زمینهوند است و ماحصل مبادلات هویتی انسان با محیط پیرامونی است. با استمرار زمانی کرونا و ایجاد محدودیتهای حضور در مکانهای عمومی امکان شکلگیری خاطرات جمعی نیز کاهش یافت. به روایت هالبواکس خاطره، ارتباط تنگاتنگی با مفهوم مکان در علوم اجتماعی دارد و خاطرات جمعی، خاطره اجتماعی را پدیدار میکند؛ هرچند هویت جمعی مقدم بر خاطره است و از اینرو هویت اجتماعی است که محتوای خاطره جمعی را تعیین میکند؛ در واقع خاطره یک گروه اعلامیه هویت آن محسوب میشود. بنابراین ورودیهای 2سال گذشته دانشگاههای کشور فاقد خاطره مکانی از اصلیترین نهاد تولید علم هستند. این فقدان خاطره، گام اولیه برای کاهش ضریب هویتخواهی و سپس روند فزاینده فقدان حس تعلق خاطر خواهد شد.
عصر یخبندان دانشگاه
آیا جایگاه دانشگاه در میان جامعه انسانی و سپس جامعه علمی رو به افول سهمگینی است؟! از یک سو رکود علمی، فقدان ارائه راهکار برای حل معضلها و نارسایی ادراکی در فهم مناسبات جامعه نشاندهنده کژکارکردی و وضعیت بغرنج این نهاد علمی است و از سوی دیگر پس از پاندمی کرونا حس عدمتعلق و فقدان خاطره جمعی از دانشگاه مسیر نامطلوب را به سرعت صورتبندی جدیدی داد. این صورتبندی شوربختانه پیامرسان نفیر مرگ زودرس است؛ مرگی که نه در کمین بلکه روبهروی نهاد علم قرار گرفته است. این گزارهها را رساتر از گذشته میتوان بیان کرد زیرا شاهد گسترش دامنه تعلیق حس تعلقخاطر در کنشگران دانشگاهی هستیم. هرچند مرثیهخوانی پیش از مرگ، مذموم و نکوهیده است و بهسان خودکشی از ترس روز واقعه تعبیر خواهد شد ولی شاید در عصر یخبندان دانشگاه، هرم نفس دلسوزان، اکسیر حیات مهمترین نهاد تولید علم کشور شود.