![فاصله در فهم منطق رهبری](/img/newspaper_pages/1400/12-esfand/24/rooyi/01-01.jpg)
فاصله در فهم منطق رهبری
![فاصله در فهم منطق رهبری](/img/newspaper_pages/1400/12-esfand/24/rooyi/01-01.jpg)
مهدی سعیدی- کارشناس مسایل سیاسی
یکی از ویژگیهای ممتاز نظام سیاسی در اسلام، وجود جایگاه رهبری در رأس حاکمیت است که فرصتهای فراوانی را برای حکمرانی مطلوب فراهم آورده است. رهبری فارغ از تعلقات جناحی- سیاسی، تلاش دارد تا مسیر حرکت انقلاب را مشخص کرده و انرژیها و استعدادها را در مسیر حرکت به سمت قلههای پیشرفت به تکاپو درآورد. در این مسیر، با شناخت فرصتها و بضاعتها و از دیگر سو، ضعفها و تهدیدها، هم راهنماییهای خود را به جامعه و افکارعمومی ارائه میدهد و هم وظایف و جهتگیریهای مسئولان کشور را مشخص میکند.
در این میان یکی از معضلات پیشآمده، فاصله ذهنی است که گاه بین مقاممعظمرهبری و بخشی از بدنه انقلابی جامعه و مسئولان کشور ایجاد میشود که حاصل آن، عدمفهم درست دیدگاههای ایشان است. همین موضوع سبب شده تا حکیم انقلاب اسلامی پس از هر بار نشانهگذاری و جهتدهی و طرح ایدههای ناب تحولی و راهبردی، مجبور به توضیحات تکمیلی شوند تا موج ایجادشده پس از اظهارات ایشان، دستخوش انحراف و تحریفهای احتمالی نشود. بهواقع در این میان، گاه با نوعی کجفهمی مواجه هستیم که حاصل آن، کاستن از اثربخشی رهنمودهای مقاممعظم رهبری است. دراین باره میتوان چند نمونه برجسته را یادآوری کرد:
1- به یاد داریم که سالها پیش وقتی «همایش ملی ارتقای سلامت نظام اداری و مقابله با فساد» درحال برگزاری بود، مرقومهای از رهبرمعظمانقلاب منتشر شد که با صراحت نوشته بودند: «نفس اهتمام آقایان به امر مبارزه با فساد را تحسین میکنم؛ لکن این سمینار و امثال آن بناست چه معجزهای بکند؟ مگر وضعیت برای شما مسئولان 3قوه روشن نیست؟» (17/9/93) این نوشته درحالی بود که معظمله خود سالها پیش با صدور فرمان 8مادهای به سران 3 قوه، از ضرورت مبارزه با فساد سخن گفته بودند، اما مشخص بود آنچه مدنظر ایشان است، اقدام عملی در مقابله با فساد بود، نه برگزاری همایش.
2- سال1396 هم در زمانهای که دولت اعتدال عرصه فرهنگ را به حال خود رها کرده بود و سرگرم دلمشغولیهای خود در عرصه دیپلماسی و برجام بود، معظمله به نقد وضعیت نابسامان فرهنگ پرداختند و در این شرایط با صراحت از ضرورت بهکارگیری راهبرد «آتش به اختیار» در عرصه فرهنگ سخن گفتند. معظمله که در جمع دانشجویان سخن میگفتند، فرمودند: «من به همه آن هستههای فکری و عملی جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتبا میگویم هر کدام کار کنید؛ مستقل و بهقول میدان جنگ، آتشبهاختیار. البته در جنگ، قرارگاه مرکزی وجود دارد که دستور میدهد، اما اگر چنانچه رابطه قرارگاه قطع شد یا قرارگاه عیبی پیدا کرد، اینجا فرمانده دستورِ آتشبهاختیار میدهد. خب، شما افسرهای جنگ نرمید - قرار شد شما افسران جوان جنگ نرم باشید- آنجایی که احساس میکنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمیتواند درست مدیریت کند، آنجا آتشبهاختیارید؛ یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید.» (17/3/96)
اما هنوز چند هفتهای از صدور فرمان آتش به اختیار نگذشته بود که معظمله مجددا ترجیح دادند تا برای جلوگیری از غلبه خوانشهای انحرافی، کلام خود را کامل کرده و با صراحت بیشتری بر بدیهیات کار تأکید ورزند و اعلام بدارند: «آتشبهاختیار» به معنای کار فرهنگی خودجوش و تمیز است. آتشبهاختیار، بهمعنای بیقانونی و فحاشی و طلبکار کردن مدعیانِ پوچاندیش و مدیون کردن جریان انقلابی کشور نیست. نیروهای انقلابی بیش از همه باید مراقب نظم کشور، مراقب آرامش کشور، مراقب عدمسوءاستفاده دشمنان از وضعیت کشور و مراقب حفظ قوانین [باشند]؛ این مراقبتها در درجه اول متوجه نیروهای انقلاب است که دلسوزند، علاقهمندند و مایلند که کشور به سمت هدفهای خود حرکت کند.» (5/4/96)
3-صدور بیانیه گام دوم و ضرورت چرخش نخبگان در دهه پنجم انقلاب اسلامی کافی بود تا حکیم انقلاب از اهمیت میدان دادن به جوانان در عرصه مدیریت کشور و ضرورت شکلگیری دولت جوان حزباللهی بهمثابه راه علاج مشکلات کشور سخن بگویند، اما باز هم رشد تدریجی خوانشی افراطی از جوانگرایی که میرفت به سیاست حذف شایستگان و نفی صاحبان تجربه بینجامد، معظمله را به واکنش واداشت و چند صباحی نگذشته بود که توضیحات تکمیلی را از زبان ایشان شنیدیم: «بعضیها تا سنین بالا هم به یک معنا جوانند؛ حالا همین شهید عزیزی که شما از او اسم بردید - شهید سلیمانی، و بنده شب و روز به یاد او هستم - شصت و چند سال سنش بود، ایشان که خیلی جوان نبود؛ اگر 10سال دیگر هم زنده میماند و بنده زنده میماندم و بنا بود که من مشخص بکنم، او را در همین جا نگه میداشتم؛ یعنی کنار نمیگذاشتم او را که جوان هم نبود؛ بنابراین بعضی اوقات افرادی که در سنین جوانی هم نیستند، کارهای جوانانه خوبی را میتوانند انجام بدهند.» (28/2/99)
4-امروز نیز مسئله مقابله با جنگ روایتها و خط تحریف به یکی از هدفگذاریهای کلان رهبری در عرصه عمومی بدل شده و دیدهبان انقلاب دستور جهاد داده و از همه خواسته تا با همه توان به میدان جهاد تبیین وارد شوند و اجازه ندهند که ذهنها و قلبها با تحریفها و دروغپردازیها پر شود، اما باز هم این کجفهمیهاست که معظمله را وادار کرده تا تذکرات تکمیلیشان را داشته باشند و در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری گوشزد کنند: «شنیدم در مجلس یک بودجه سنگینی برای جهاد تبیین درنظر گرفتهاند؛ بنده خیلی سازگار نیستم با این جور سبک در برخورد... بنده بهعنوان کسی که به جهاد تبیین خیلی هم اهمیت میدهم، با این جور بودجه گذاشتن و با این جور خرج کردن توافقی ندارم.»