نگاهی برکتاب «از خامنه تا خرمشهر» خاطرات اسماعیل اسماعیلی مشنقی
خاطرات خودنوشت یک رزمنده معمولی
علیموسوی- روزنامهنگار
ثبت و انتشار خاطرات هر یک از رزمندگان دوران دفاعمقدس بهمنزله احیای بخشی دیگر از تاریخ شفاهی جنگ تحمیلی حکومت بعثی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران است که خوشبختانه این مهم از سوی نویسندگان تاریخ شفاهی دوران دفاعمقدس و ناشران فعال در این زمینه دنبال میشود که حاصل آن انتشار صدها کتاب خاطره براساس خاطرات رزمندگان دوران دفاعمقدس است. یکی از این آثار قابلتوجه که در این زمینه منتشر شده، کتاب «از خامنه تا خرمشهر»؛ خاطرات اسماعیل اسماعیلی مشنقی است. کتاب در 4فصل تنظیم شده که با یک مقدمه و نیز پیشگفتار شروع میشود. راوی در مقدمه اثر درباره هدف خود از ثبت و انتشار این کتاب میگوید: میخواستم بایگانی ذهنم را در طول این سالهای پرافتخار که میرفت با گذشت عمر طبیعی و فرا رسیدن مرگ برای همیشه مدفون شود، روی کاغذ ثبت کنم. او در ادامه و در فصل اول، پیشینه خانوادگی را بیان میکند و اینکه اصلیت خانواده او از« قرهباغ» در جمهوری آذربایجان از شوروی سابق است و از پدر خود یاد میکند که او را «آقا» صدا میکنند. راوی همچنین به نقل از پدر خود، بخشی از وقایع آذربایجان در گذر تاریخ معاصر را روایت میکند که با فراز و فرودهای بسیاری همراه است.
او در ادامه به چند خاطره از دوران کودکی و نوجوانی خود در روستای زادگاه خود، مشنق، اشاره میکند و همزمان تصویری گویا از زندگی روستاییان در آن منطقه و در زمان حکومت طاغوت را بیان میکند. این فصل تا مقطع سنی جوانی راوی ادامه مییابد و اینکه پس از معافیت از سربازی به تهران میآید و در بازار مشغول کار میشود. ماجراهای فصل دوم کتاب با اقامت راوی در تهران و آشنایی او با الفبای مبارزه آغاز میشود. سال1353 در بازار نوروزخان تهران برای نخستینبار با اعلامیه امام(ره) آشنا میشود و این اتفاق مسیر تازهای در زندگی او ایجاد میکند. با تغییر محل کار خود و اشتغال در شرکت ایران سنکرون در خیابان فاطمی فعلی، آشنایی او با مبارزه انقلاب ابعاد تازهای بهخود میگیرد: «اعلامیههایی از حضرت امام و سازمانهای فجر اسلام و گروه توحیدی صف و سایر گروهها را برای من میآوردند و من هم با دستگاه شرکت تکثیر میکردم.» (ص 51)
اوجگیری تظاهرات مردمی و درنهایت پیروزی انقلاب اسلامی که راوی شرکت فعالی در آنها داشته، بخش دیگری از خاطرات او از این ایام است. ماجراهای فصل سوم کتاب با عضویت اسماعیلی در کمیته شروع میشود. او در ادامه به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درمیآید و در چند مرحله به مناطق غربی کشور اعزام میشود.
خاطرات او از پادگان سعدآباد مهاباد، از بخشهای اصلی این فصل است. همچنین او به خاطرات از حضور در قرارگاه خلیج فارس در شمال تهران اشاره میکند که بهعنوان مرکز پشتیبانی سپاه پاسداران استفاده میشد. شرح ماموریتهای جوانرود، کامیاران و بانه، بخش دیگری از خاطرات اسماعیلی در آن دوران است. او همچنین ماجرای آزادسازی سقز را در این فصل روایت میکند. فصل چهارم کتاب با خاطراتی از آزادی خرمشهر در جبهههای جنوبی شروع میشود. راوی خاطرات زیادی از این نبرد دارد که با جزئیات روایت میکند. او تعریف میکند که در این مقطع حساس و تاریخی شاهد رشادت و دلیری و در نهایت شهادت بسیاری از رزمندگان بوده است. ادامه خاطرات او به ماموریت لشکر10 سیدالشهدا در غرب و جنوب و سال1363
منتهی میشود. در نهایت، سال1366 تصمیم میگیرد با جدیت درس بخواند و کلاس آمادگی کنکور شبانه ثبتنام میکند: «آن موقع در دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران(دافوس) مسئول لجستیک بودم و با افراد باسوادی سروکار داشتم.» (ص 324) اسماعیلی در دانشگاه شهید بهشتی و در رشته جغرافیا قبول میشود و به این شکل بخشی از وقت او به تحصیل علم اختصاص مییابد و سرانجام بعد از 4سال درسخواندن در دانشگاه شهید بهشتی، سال1372 مدرک لیسانس خود را میگیرد. او در ادامه به نقل خاطرات دیگری میپردازد که تاریخ وقوع آنها قبل از این ایام است اما در بخشهای پایانی کتاب آنها را روایت میکند. به بیان دیگر، در فواصل سالهای تحصیل در دانشگاه به ماموریتهای مختلفی هم اعزام میشود که شرح آنها در ادامه فصل چهارم آمده است.
در سطرهای پایانی کتاب میخوانیم: «پس از بازگشت از سقز، ترم دوم دانشگاه شروع شد. پس از فارغالتحصیلی، به ماموریتهایی در سیستان و بلوچستان، خوزستان، خیلج فارس، جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک و قشم و حتی خارج از کشور و... اعزام شدم. سال1376 در کنکور سراسری کارشناسی ارشد در رشته مدیریت امور دفاعی قبول شدم و پس از 2سال از دانشگاه امام حسین(ع)، دانشکده فرماندهی و ستاد، با دفاع از پایاننامهام که موضوعش«نقش عوامل جغرافیایی در امنیت تهران» بود، موفق به دریافت مدرک کارشناسی ارشد شدم.»
(ص372) اسماعیلی در پایان خاطرات خود در کتاب «از خامنه تا خرمشهر» مینویسد: «از گذراندن دوره فرماندهی و ستاد (دافوس) و غیره هم خاطرات زیادی دارم که امیدوارم فرصتی برای بیان آن خاطرات و تجربیات به دست آید.» بخش پایانی کتاب به تصاویر مرتبط با موضوع خاطرات راوی اختصاص یافته که در آن 29تصویر (عکس و سند) ضمیمه کتاب شده است. کتاب «از خامنه تا خرمشهر» خاطرات اسماعیل اسماعیلی مشنقی در 394صفحه با شمارگان 2500نسخه از سوی انتشارات سوره مهر چاپ و منتشر شده است.