شهره کیانوشراد-روزنامهنگار
در آثارش، دغدغه پرداختن به نقش زنان در دورههای مختلف تاریخ اسلام و معاصر را دارد. «یاوران ولایت» نخستین کتابی بود که سال 1381از او به چاپ رسید و در آن به نقش زنانی که بهنحوی از حریم ولایت و امامت حضرت علی(ع) دفاع کردهاند، پرداخت. درکتاب «یاوران حرم» زنانی که امامحسین(ع) را یاری رساندند معرفی و در دیگر آثارش همچون «طاهره»، «از تبار خورشید» یا «دختری از تبار هدایت» زندگی خانمها دکتر طاهره صفارزاده، مجتهده زهره صفاتی و شهیده بنتالهدی صدر را روایت کرده است. در «کفشهای جامانده در ساحل» خاطرات شهیدان طیبه واعظی و فاطمه جعفریان و در «آیین شقایق» زندگی جانباز آمنه حسینی را نوشت. فریبا انیسی که بیشتر بهعنوان نویسنده دفاعمقدس شناخته میشود میگوید همچنانکه بارها تأکید شده، دفاعمقدس گنجینهای تمامنشدنی از تاریخ، عزت و سربلندی ملت ایران است و زوایای مختلفی دارد که هنوز به آنها پرداخته نشده است. با او درباره آثار و دغدغههایش گفتوگو کردهایم.
شما آثار متعددی در حوزه زنان بهویژه فعالیتهای زنان در دفاعمقدس دارید. این دغدغه از کجا ریشه میگیرد و چه شد که سراغ تولید اینگونه آثار رفتید؟
من سابقه 20سال خبرنگاری دارم و در پی سالها تنظیم مصاحبه، مقاله و گزارش در حوزه زنان متوجه شدم گرچه خانمها در حوزه تاریخ، مبارزه و فداکاری در دورههای مختلف فعال بودهاند اما کمتر به نقش آنها پرداخته شده است. بهطور ویژه در دفاعمقدس زنانی داشتهایم که در کسوت خبرنگار، عکاس، امدادگر و حتی در گروههای اطلاعاتی فعال بودهاند، اما هیچ جا سخنی از آنها نیست. بهطور مثال در روزهایی که ستونپنجم فعالیت زیادی داشت، خواهری در اهواز، مقر تانکهای منافقان را شناسایی میکند. زمانی که ضدانقلابها و اعضای گروهکها در کردستان فعال بودند، خواهران امدادگر، علاوه بر مراقبت از مجروحان باید مواظب بودند تا ضدانقلابها آنها را در بیمارستان به شهادت نرسانند. فاطمه نواب صفوی و مریم کاظمزاده از بانوان عکاس و خبرنگاری بودند که در جبهه حضور داشتند. همچنین خواهرانی در چایخانه اهواز بودند که با شستن لباسهای رزمندگان آنها را برای استفاده مجدد آماده میکردند. اینها بخشی از کارهای به یادماندنی خواهران در عرصه دفاعمقدس است که جای کار دارد.
چه انگیزهای موجب میشد که زنان تا این حد شجاعانه در جبههها حضور داشته باشند و در پشت جبهه هم فعالیت کنند؟
کلام امام خمینی(ره) در این زمینه باعث دلگرمی بانوان بود. خانم داعیپور، همسر شهید باقری که زمان جنگ در اهواز مسئولیت ستاد مقاومت خواهران پاسدار انقلاب اسلامی را برعهده داشتند، همواره از زمانی یاد میکنند که بسیاری از حضور زنان در مناطق جنگی ابراز ناراحتی میکردند اما با دریافت استفتا از حضرت امام(ره) مبنی بر آمادگی دفاعی زنان و بلامانعبودن حضور آنها در مناطق جنگی، این موضوع به حضور و تداوم فعالیت بانوان در طول جنگ منجر شد. امام(ره) بارها تأکید میکردند که زنان در صدر اسلام نیز به میدان جنگ میرفتند.
برای چاپ کتاب، اغلب گفته میشود کار با حمایت نهادهای مرتبط راحتتر است، نظر شما چیست؟
کار حمایتی یا کار سفارشی محاسن و معایبی دارد؛ حسنش این است که فکر توزیع و پخش را ندارید اما بزرگترین عیب آن بازگذاشتن دست ویراستار و ناشر در اصلاح آن است. یک بار مجبور شدم کتابی را 3بار بازنویسی کامل کنم و هنوز به دلم مانده آن را با همان نثر اولیه به چاپ برسانم. اما وقتی کتابی سفارشی نباشد، اگر ناشر نپسندید، دست نویسنده باز است که به ناشر دیگری بسپارد اما در این راه با مشکلات کاغذ و چاپ روبهرو میشویم زیرا اگر خودت سرمایهگذاری کنید، برای توزیع و پخش دچار مشکل خواهیم شد.
عجب؛ بالاخره این کتاب را چاپ کردید؟ کمی درباره آخرین اثرتان توضیح میدهید که در چه مرحلهای است؟
آخرین کتابم درباره جانباز 75درصدی است که سال گذشته چندینماه در کما بود و هنوز ناشری برای آن پیدا نکردهام، درحالیکه میترسم کتاب بعد از شهادت ایشان منتشر شود.
امیدواریم که هرچه زودتر شاهد انتشار این اثر باشیم. بهعنوان سؤال پایانی میخواهیم بدانیم چه موضوعاتی در زمینه فعالیت بانوان در دفاعمقدس وجود دارد که دوست دارید به آنها بپردازید؟
مسئلهای که کمتر به آن پرداخته شده، زندگی زنان شهید و جانباز است. یکبار درکنگره زنان شهدای اهواز با زنان جانبازی مصاحبه میکردم که میگفتند 10سال از پایان جنگ گذشته و من نخستین فردی هستم که با آنها گفتوگو میکنم. داستان زندگی آنها واقعا منحصر به فرد بود. دختری که تمام خانوادهاش را در بمباران از دست میدهد، جانباز میشود و حاضر نیست به پرورشگاه برود، کنار آوارهای خانه با برادرش مواجه میشود که خبر شهادت او را چند روز قبل از بمباران داده بودند.
موضوع دیگر، زنان آزادهای هستند که در اردوگاههای عراق در اسارت بودند. طبق آمار رسمی نام 5خانم بهعنوان اسیر ثبت شده که چند کتاب از آنها چاپ شده اما خانمهایی هم هستند که با کوچ اجباری بعثیها از شهرهای مرزی به عراق رفتند و چند نفر از آنها بعد از پایان جنگ به سختی به ایران برگشتند؛ مثل خانمی که همراه مادر و مادربزرگش به عراق کوچ داده شدند. مادر و مادربزرگش در عراق فوت کرده و خودش نیز یک سال پس از ورود به ایران سال73مرحوم شد و متأسفانه هیچکس اطلاعاتی از او را ثبت نکرد.
گفتوگو با فریبا انیسی نویسنده پرکار در حوزه نقش زنان در جنگ تحمیلی
دفاعمقدس؛ گنجینه تمامنشدنی از سربلندی ملت ایران
در همینه زمینه :