• چهار شنبه 26 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 7 ذی القعده 1445
  • 2024 May 15
شنبه 21 اسفند 1400
کد مطلب : 156276
+
-

سر برده نرگس در گریبان؟

امیرعلی علامه‌زاده

 نمی‌خواهی، ولی تقویم ورق می‌خورد و حالا که این متن را می‌خوانی، 10روز هم نمانده به پایان سالی که همین دیروز انگار بحثش بود که سالِ نخستِ قرنِ جدیدِ خورشیدی است یا نه.
سایه دوران، هوشنگ ابتهاج، (ه.الف.سایه)، برای نوروز 1333نوشته بود: «بهار آمد گل و نسرین نیاورد/ نسیمی بوی فروردین نیاورد». اینکه سایه، که عمرِ باعزتش دراز باد، برای نوروز 1401چه سُراید، ‌الله اعلم، ولی چرا گاهی، پس از این‌همه سال، شعرها هنوز تازه‌اند؟ مگر این‌همه زمانِ کهنه شده، تازه است و باز همان است که بود، که این‌چنین غم‌ها نوین‌اند و دردها همان‌اند؟ آدمی در این گذر ایام و در عمرِ گران، که چنین ارزان می‌رود، اگر اهل تجربه باشد، اگر تاریخ بخواند، اگر دردِ روزگار بداند، خواهد دید که تشابه‌ها، با همه تضادها، در این روزها، آنقد‌ر هست که نگرانی، میوه تازه دوران باشد. ساده‌ترینِ آن، همه‌گیری ویروسِ کروناست که سومین نوروز است با ایرانیان و جهانیان است و نای بهار را چون ترسِ زمستان، می‌ستاند. نوعی بیماری آمده است که تکلیف جهان دانش و معرفت، با آن روشن نیست و رعایت، گاهی مثل بی‌رعایتی است وقتی به مصیبتِ آن گرفتار می‌آیی. جهانِ رابطه‌ها تغییر کرده است، جهانِ سیاست که اسیرِ واکسن و اقتصادِ ناشی از آن بود، با ترسِ خشکسا‌لی، حالا جنگی تازه‌تر را با همه جنگ‌های سابق دارد سپری می‌کند و شاید 4میلیون آواره و جنگ‌زده جدید نیز به شمار این‌همه فقیر و بی‌خانمان و بی‌کس شده جهان اضافه شود. گرچه مرحومِ م.امید، مهدی اخوان ثالث، برای آن زمستان گفته بود «سرها در گریبان است»، و سایه، پرسیده بود «چرا سر برده نرگس در گریبان؟»، اما چنین به پایان برده بود که «به نوروز دگر هنگام دیدار/ به آیین دگر آیی پدیدار»؛ به دعای صلحِ پایدار. 
 

این خبر را به اشتراک بگذارید