متاورس؛ دنیای جدید، قواعد تازه
حضور تأثیرگذار دولتها در متاورس، مستلزم پذیرش قواعد بازی در این فضاست و باید از همین حالا برای آن آماده بود
عمادالدین قاسمیپناه- روزنامهنگار
متاورس که اکنون بیش از گذشته درباره آن صحبت میشود، با یک حرکت پیوسته و نه چندان آهسته در حال توسعه است. این فضا میتواند بسیاری از معادلات را در حوزههای گوناگون اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تحتتأثیر قرار دهد. آنطور که گفته میشود برخی از شرکتهای ایرانی هم به توسعه این فضا ورود کردهاند و تلاش میکنند خود را با اقتضائات متاورس که مبتنی بر تکنولوژی بلاکچین است، همراه کنند. زمانی که وب2راهاندازی شد، کشور ما در تولید محتوا از جایگاه بالایی در جهان برخوردار بود. وبلاگهای گوناگون ساخته شد و کاربران ایرانی در این فضا تولید محتوا میکردند، اما بعضی از برخوردهای سلبی و سلیقهای باعث شد که کشور ما جایگاه اولیه خود و بسیاری از فرصتهایی را که پس از آن شکل گرفت، مانند توسعه پیامرسانها از دست بدهد. نتیجه آن شد که اکنون توانایی ما در رقابت با پیامرسانهای بینالمللی با چالش مواجه شده است؛ بنابراین اگر در وب3 و متاورس هم به همان شیوههای پیشین روی آوریم، آنچه بهدست خواهیم آورد چیزی نخواهد بود به جز فرصتهای از دست رفته. از مهمترین ویژگیهای فضای متاورس شیوه حاکمیت در این فضاست که کارشناسان آن را غیرمتمرکز و مبتنی بر رأی دارندگان توکنهای هر فضای متاورسی میدانند.
حاکمیت غیرمتمرکز
پوریا آسترکی، تحلیلگر شبکههای اجتماعی در گفتوگو با همشهری با اشاره به اینکه ارتباطات، مالکیت و تعاملات در فضای متاورسی براساس قراردادهای هوشمند تعریف شده است، میگوید: «این قراردادهای هوشمند براساس توکن یا کوینی است که این فضای متاورسی بهعنوان قاعده تعریف کرده و استفاده میکند.»
آسترکی تمایل این فضاها به سمت حاکمیت غیرمتمرکز را مورد توجه قرار میدهد و اشاره میکند دارندگان توکنهایی حق رأی دارند که میتوانند شیوههای حاکمیتی یا قواعد حاکم بر آن فضا را تعریف کنند.
بهگفته او «این همان چیزی است که در مورد سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز(DAO) مطرح میشود که حاکمیت غیرمتمرکز را برای خود تعریف کردهاند.» پژوهشگر حوزه بلاکچین یکی از اشکال قانونگذاری در متاورس را تعیین قواعد و طراحی حاکمیت، از سوی تیم سازنده یک فضای متاورسی عنوان کرده و با این حال تأکید میکند که اگر قرار است این فضا پویا باشد، توسعه یابد و مشارکت انسانهای دیگر را در دل خود شاهد باشد، خودبهخود باید به سمت حاکمیت غیرمتمرکز برود.
بهگفته او «وقتی بحث حاکمیت غیرمتمرکز مطرح میشود، افراد براساس توکنهایی که دارند و براساس میزان رأیی که این توکنها دارند در تعریف حاکمیت یک فضا مشارکت میکنند و نسبت به نوع حاکمیت، ارتباطات، اتفاقات، توسعه و جهت حرکت کلی آن فضا رأی میدهند.»
پایان روشهای کلاسیک
تحلیلگر شبکههای اجتماعی به این ترتیب نتیجه میگیرد که «اینگونه، بهطور تشبیهی شهرها، کشورها و دنیایی خلق میشود که حاکمیت در آنها به نوعی دیگر اعمال میشود و نه لزوما براساس آن چیزی که دولتهای فعلی تعریف کردهاند و به آن حساس هستند.»
آسترکی در این مورد به حوزه رمزارزها اشاره میکند و میگوید: «به همان نسبت که رمزارزها انحصار پول را از کنترل بانکهای مرکزی خارج کردهاند، فضاهای متاورسی حاکمیت را از انحصار دولتها و روشهای کلاسیک کشورداری خارج خواهند کرد.»
بهگفته او «هنگامی که این فضاها از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی توسعه یابند، ما حتما شاهد بروز چالشهای حاکمیتی بین نهادهای قدرت در دنیای واقعی و روشی که در متاورس اعمال میشود، خواهیم بود.»
تنظیمگری از سوی توکنداران
پژوهشگر حوزه بلاکچین معتقد است که «در متاورس با نوعی خودتنظیمگری (self regulation) روبهرو خواهیم بود که اعضای مؤثر در آن، درواقع دارندگان توکنها در آن فضا هستند و بهعبارت دیگر، ایدهآل توصیف شده در متاورس همین است.»
قانونگذاری متفاوت
تحلیلگر شبکههای اجتماعی با اشاره به اینکه احتمالا عمده قواعد و روشهای حاکمیتی در فضای متاورسی به این سمت میرود که با رأی افرادی که در آن فضا حضور دارند، تعریف شود، میگوید: «به همینخاطر، مواردی از قانونگذاری در متاورس میتواند متفاوت از قانونگذاری در فضای واقعی باشد؛ بهعنوان مثال ممکن است در فضای واقعی، معاملهای ممنوع باشد، اما همان معامله در فضای متاورسی آزاد باشد یا اینکه در فضای واقعی، تجمع خاصی ممکن است ممنوع باشد، اما در فضای متاورسی آزاد باشد. بهعبارت دیگر، نوع دیگری از حاکمیت شکل میگیرد.» آسترکی عنوان میکند که «وقتی یک نفر بخشی از زندگی خود را در آن فضا میگذراند، خودبهخود بخشی از زندگیاش تحت حاکمیتی دیگر قرار میگیرد و این اتفاق برای دولتها خوشایند نیست.» همانطور که ظهور رمزارزها برای بانکهای مرکزی خوشایند نیست.
تأثیر بر تعاملات سیاسی و اقتصادی بینالمللی
پژوهشگر حوزه بلاکچین با اشاره به اینکه بخشی از تعاملات جهانی ناشی از تعاملات مالی، آزادی رفتوآمد و ارتباطات است، میگوید: «رقابتهای مختلفی در دنیا وجود دارد که بخشی از آن رقابتهای اقتصادی و مالی است. به این نکته باید توجه شود که متاورس تا حد زیادی بخشی از تعاملات مالی را باز میکند؛ یعنی همان چیزی که در دیفای و خدمات مالی غیرمتمرکز الان مطرح است؛ مانند وام، سپردهگذاری و بیمه.»
آسترکی معتقد است که «وقتی بخشی از تعاملات مالی در فضایی که مرز و محدوده فیزیکی هم ندارد، شکل بگیرد و اقتصادهای بزرگ خلق شوند، قطعا بر روابط بینالملل تأثیرگذار است؛ یعنی اعمال کنترل حاکمیت و همه مواردی که دولتها برای حفظ اقتدار خود بهدنبال آن هستند، در متاورس شکل دیگری میگیرد و عرصههای رقابتی جدیدی بین کشورها بهوجود میآید.»
بهگفته او «این موضوع را در وب2هم میبینیم؛ یعنی کشورها بهدنبال اطلاعات بیشتر، از آن چیزی هستند که در شبکههای اجتماعی میگذرد.»
تحلیلگر شبکههای اجتماعی به علاقهمندی کشورها برای تأثیرگذاری در فضای شبکههای اجتماعی اشاره میکند و معتقد است که مواردی چون فیکنیوزها و تأثیرگذاری بر انتخابات کشورهای دیگر در متاورس بیشتر خواهد شد.
آسترکی با اشاره به اینکه در متاورس این تعارضات، همکاریها و مسائلی از این دست بیشتر میشود، علت آن را اینگونه توضیح میدهد: «متاورس با پایه پولی خودش شکل میگیرد و صرفا شبیه یک فضای تعاملی مثل توییتر نیست. در متاورس هر اتفاقی که میافتد براساس ارتباطات مالی و قراردادهای هوشمندی است که مبتنی بر تبادل توکنهاست.»
بهگفته او، همچنین «حجم اقتصاد متاورسی از حجم اقتصاد شبکههای اجتماعی بسیار بزرگتر است و این بالا رفتن حجم اقتصاد، خودبهخود تأثیرگذاری و رقابت در این فضا را بیشتر میکند.»
پذیرش قواعد بازی
این پژوهشگر حوزه بلاکچین تأکید میکند که حاکمیتها همانند وب2 در متاورس هم نمیتوانند راهحل دهند و بگویند که ما میخواهیم فضای متاورسی خود را درست کنیم و نام آن را هم متاورس ملی بگذاریم.
آسترکی میگوید: «اگر حاکمیتها و نهادهای قدرت میخواهند در متاورس تأثیرگذار باشند باید از همان قواعد بازی متاورس، یعنی حاکمیت غیرمتمرکز، تعاملات مالی غیرمتمرکز و رفتن به سمت یک نوع حاکمیتی که براساس قواعد مالی و اعمال قدرت و رأیگیریهای غیرمتمرکز قابل بهوجود آمدن است، پیروی کنند.»
بهگفته او «اگر این فضا تثبیت و این قواعد رعایت شود، فرقی نمیکند سازنده این فضا یک شرکت خصوصی باشد یا یک شرکت حاکمیتی.»