عادتها،خانهتکانی
چطور عادتهای جدید را به برنامههای زندگی روزمره تبدیل کنیم
نیلوفر ذوالفقاری
اگر دنبال ایجاد تغییرات کوچک یا بزرگ در زندگی خود بوده باشید، حتماً این توصیه را از زبان متخصصان شنیدهاید که برای ایجاد هر تغییری، ابتدا باید آن را به عادت تبدیل کنید و بعد آن عادت باید به بخشی از برنامههای معمول روزمره شما تبدیل شود. حالا و در آستانه نوشدن سال، بسیاری از ما تصمیم داریم روح و روانمان را هم خانهتکانی کنیم و برنامههایی تازهای برای زندگی خودمان بریزیم که سلامت روانمان را هم تضمین کنند. تغییر و ایجاد عادتها و برنامهریزی برای تازهها اصولی دارد که اگر آنها را رعایت کنیم، هم احتمال موفقیتمان بیشتر میشود، هم کمتر با دلسردی و ناامیدی مواجه میشویم. دکتر علی صدرا، کارشناس مهارتهای زندگی، درباره اصول این کار توضیح میدهد.
شروع با قدمهای کوچک
خیلی از ما وقتی قرار است تصمیم جدیدی بگیریم و تغییری در خودمان ایجاد کنیم، ناگهان به افراد سختگیری تبدیل میشویم که چشممان را روی موفقیتهای کوچکتر میبندیم، درهرحالیکه طولانیترین مسیرها هم با برداشتن قدمهای کوچک طی میشوند. حواستان باشد که کمی نزدیکتر شدن به وضعیت مطلوب هم، موفقیت محسوب میشود و لازم نیست حتماً تغییرات بزرگی را شاهد باشیم. لازم نیست حتماً از صفر به صد رسیده باشیم، از صفر به یک رسیدن هم قابلقبول است و در فرایندی تدریجی و طبیعی، در مسیر موفقیت حرکت خواهیم کرد. بودن در مسیر موفقیت و منحرف نشدن از مسیر، بهخودی خود ارزشمند است. برای قدم گذاشتن و ماندن در مسیر موفقیت، در قدم اول باید اهدافمان را مشخص کنیم. در مرحله دوم باید برای رسیدن به اهدافمان، برنامهریزی داشته باشیم. مرحله سوم شروع اجرای برنامه، مرحله چهارم پیگیری برنامه و مرحله پنجم، داشتن ارزیابی است.
تغییراتی در زندگی روزمره
شاید بدیهی بهنظر برسد اما خیلی از ما حواسمان به این نیست که بعضی کارهای ساده روزانه، چطور میتوانند زمینهساز ممکن شدن تغییرات بزرگ در عادتهای ما شوند و کمک کنند برنامههای مهمترمان را عملی کنیم. تعجب میکنید اگر بشنوید که یک راه ساده برای روتین کردن تغییرات و عادتهای تازه، کوک کردن ساعت است! همین کار به ظاهر ساده میتواند تأثیر عجیبی بر پایبندی بر برنامهریزی داشته باشد. برای هر کاری، از بیدار شدن گرفته تا زمان مطالعه و مهمانی و ورزش، ساعتمان را تنظیم کنیم تا بدانیم چقدر زمان به هر برنامه اختصاص دهیم و هر کاری را سروقت شروع و تمام کنیم. تغییر در عادتهایی مثل ساعت خواب و بیداری، تغذیه، فعالیتهای فیزیکی و حتی سرگرمیها، میتواند به ما در ساختن عادتهای جدید که سلامتی جسم و روحمان را به همراه دارد کمک کند. بله درست است که کنار گذاشتن بعضی عادتها، بهخصوص آنها که برای مدت طولانی با ما بودهاند، سخت و زمانبر است اما قرار شد آهسته و پیوسته قدم برداریم و دلسرد نشویم تا کمکم به آن مدل برنامهریزیای که در ذهن داریم نزدیک شویم. تغییر عادات روزمره میتواند تدریجی و با شیبی ملایم اتفاق بیفتد طوری که فشار مضاعفی به ما وارد نکند، درحالیکه این تغییرات کوچک وقتی در کنار هم جمع شوند، آن وقت میبینیم که چطور به خلق عادتهای جدید در زندگی ما منجر شدهاند.
تبدیل برنامهها به عادت
برای هر تغییری که قصد برنامهریزی دارید، این نکته مهم است که حواستان باشد برنامهریزی باید قابل اجرا و ممکن باشد. یعنی نباید آرمانی برنامهریزی کنید و توقع اتفاقات ناممکن داشته باشید. باید کمالگرایی و خیالبافی را کنار بگذارید و توقع تغییراتی را داشته باشید که واقعاً شدنی هستند. یکی از بهترین تمرینها برای پایبندی به برنامهریزی این است که این برنامهها را، به عادت تبدیل کنیم. بسیاری از موفقیتها، در دایره عادات خوب و ترک عادات بد محقق میشوند. مثلاً اگر به تابآوری، سر وقت خوابیدن، ورزش و مطالعه عادت کنیم، بخشی از برنامههایمان به شکل روتین انجام میشوند. برای عادت کردن، دستکم به 3چیز نیاز داریم، تمرین و تکرار، تلقین و تحمیل. اگر قصد داریم در برنامهریزی برای ایجاد تغییرات موفق باشیم، باید از توجیه و دلیلتراشی دور بمانیم. سعی کنیم جزو آن دسته افراد نباشیم که کوتاهیهایمان را با بهانهجویی از گردن خود باز کنیم. همانقدر که نباید به شکل افراطی بهخودمان سخت بگیریم، باید حواسمان باشد با سهلانگاری و پشت گوش انداختن برنامهها، خودمان را از مسیر رسیدن به هدفهایمان منحرف نکنیم.
از سادهها شروع کن
حتماً این ضربالمثل را شنیدهاید که میگوید سنگ بزرگ علامت نزدن است. این موضوع درباره تغییر عادتها و ایجاد برنامههای تازه هم صدق میکند. واقعبین باشید و توقعات عجیب و غریب از خودتان نداشته باشید. اگر امروز برای ایجاد تغییر، قصد انجام 3کار ساده، متوسط و دشوار را دارید، بهجای شروع کردن از کار دشوار، از سادهترین کار شروع کنید. باید کارهای مهم را از کارهای بیاهمیتتر جدا کنید اما لازم نیست حتماً ابتدا سراغ سختترین کارها بروید. یکی دیگر از نکات مهم، اجتناب از شتابزدگی در برنامهریزی است. لزومی ندارد در مدتی خیلی کوتاه، به یک هدف بزرگ برسید. صبور باشید و با آرامش پیش بروید اما درنظر داشته باشید که کار دیگری که باید از آن اجتناب کنید، به تأخیر انداختن برنامههاست. آن جمله معروف «باشد از شنبه»، مانع بزرگی سر راه برنامههای شما خواهد بود پس بهتر است برای شروع یک تغییر خیلی منتظر نمانید و زودتر دست بهکار شوید.
هدفت را بشناس
شاید تصور کنیم برنامهریزی برای رسیدن به یک تغییر کاری ندارد، اما در همان نخستین قدم اگر بلد نباشیم هدفمان را به روشنی مشخص کنیم، سردرگم خواهیم شد. هدف باید روشن و واضح باشد و کلی و مبهم نباشد. مثلاً اگر هدفمان رسیدن به آرامش است، باید دقیقاً برای خودمان تعیین کنیم که منظورمان از این آرامش چیست و چه جزئیاتی درباره آن مهم است. نکته دیگر این است که باید جنبههای مثبت هدف را تعیین کنیم، یعنی مثلاً بگوییم هدف ما شادی است و این شادی، چه آثار مثبتی در زندگیمان خواهد داشت. قدم بعدی این است که حتماً اهدافمان را بنویسیم و بعد اهدافمان را جلوی چشممان بگذاریم تا مدام آنها را به یاد بیاوریم. اینجاست که توجه به اهمیت زمانبندی مهم میشود. اهداف حتماً باید قابل سنجش و اندازهگیری باشند تا بتوانیم تشخیص دهیم با گذشت زمان، چقدر به هدفمان نزدیک شدهایم. در این راه باید حتماً الگو داشته باشیم و نمونههای موفق در اهدافمان را بشناسیم.