مردی به گستره اقیانوس
سیره علمی و عملی زندهیاد سیدهادی خسروشاهی، در آیینه 4روایت
ایمان مردانی، روزنامهنگار
2 سال پیش در چنین موسمی، اندیشمند نامور و نویسنده پرتکاپو، زندهیاد آیتالله سیدهادی خسروشاهی، روی از جهان برگرفت و رهسپار ابدیت گشت. او در طول نزدیک به 7دهه تلاش روشنگرانه، در طریق نیل به آرمان تقریب مذاهب اسلامی و زمان آگاهی مسلمان، افقهای فراوان گشود و بسا دلها و اندیشهها را در سراسر عالم، به این هدف متعالی معطوف ساخت. اینک و در نکوداشت آن عالم مجاهد، سیره علمی و عملی او را در آیینه روایت 4تن از دانشوران داخلی و خارجی جستهایم. امید آنکه عموم علاقهمندان را، مفید و مقبول آید.
هرگز به جریانات روشنفکری گرایش افراطی نیافت
سیدهادی خسروشاهی، حوزه مطالعات خویش را، منحصر به دروس حوزوی نساخت و از بدایت تحصیل و آموختن، به شناخت جریانات موجود فکری و سیاسی در جهان اسلام و راهحلهای آنان برای برونرفت مسلمانان از انحطاط و مواجهه با دشمنان، اهتمام ورزید. حجتالاسلام والمسلمین سیدجمالالدین دینپرور از دوستان آن محقق متتبع، در اینباره معتقد است:
«ایشان از همان ایام طلبگی و جوانی، خود را منحصر به درس، بحث و مطالعات مرسوم حوزوی نکرده بود، بلکه درباره جهان اسلام، بیداری مسلمین، اتحاد مسلمین و مسائل جهانی اسلام، مطالعه، بررسی و فعالیت میکرد. در دوران طاغوت ــ که اصولا با این نوع کارها سر عناد داشت ــ ایشان با نوشتن کتاب و مقاله و شرکت در مجالس و گاهی ایجاد این مجالس، وظایفش را بهخوبی انجام میداد. بهنظر من، ایشان از بسترسازان فرهنگی انقلاب اسلامی بود. آقای خسروشاهی در عین حال که در محافل گروههای مختلف شرکت میکرد، تعهد مذهبی، روحیه ولایی و توجه به اهلبیت(ع) را، هرگز ترک نکرد و براساس همان روحیه اعتدالیای که داشت، بین این دو طیف حرکت میکرد و بهویژه به جریانهای روشنفکری، گرایش افراطی پیدا نمیکرد! ایشان هم به جنبههای بینالمللی و موضوعات روز و اخبار جهان اسلام توجه داشت و هم جنبههای تعهد مذهبی و توجه به اهلبیت(ع) را با خود داشت و تا آخر هم، به همین روش ادامه داد. ایشان با متفکران اسلامی در مصر، عراق و جاهای دیگر، ارتباط داشت و تلاش میکرد تا آنها را تقویت و کمک کند، از تندرویها و کجرویها، پرهیزشان بدهد و در کل، راهنماییشان کند. ایشان با شخصیتهای جهان اسلام اعم از شیعه و سنی، ارتباط داشت و میتوانست با افراد و افکار مختلف، تعامل برقرار کند و در جهت وحدت جهان اسلام، بکوشد. مسئله بیداری اسلامی و نهضتهای اسلامی، برای او از اهمیت بالایی برخوردار بود. ما در حوزه، افراد کمی را داشتیم که میتوانستند مقاله و کتاب بنویسند اما ایشان از همان ابتدا مینوشت. اهل نبش قبر کردن و ماندن در گذشته هم نبود، بلکه سعی داشت تا با مسائل روز دنیا، آشنا شود و آنها را حل و هضم و به جامعه نیز منعکس کند. نشریات خارجی را مستمرا مطالعه میکرد. همواره دنبال پاسخ به این سؤال بود که امروز مسئله جهان اسلام و مهمترین گرفتاری مسلمانان چیست؟ و دشمنان اصلی اسلام، چه جریانات یا عناصری هستند؟ بعضیها منتظرند زمان بگذرد و امکاناتی فراهم شود تا بتوانند این نوع ایدهها را پیاده کنند، ولی ایشان منتظر نمیماند و یکتنه کار را شروع میکرد و پس از اینکه کار راه میافتاد، دیگران را دعوت میکرد و جریان را بهدست آنها میسپرد! این فضیلت بزرگی است و متأسفانه کمتر در عناصر فرهنگی ما مشاهده میشود...».
گروهگرایی را به ساحت فعالیت خویش تسری نداد
در این مقام، خوانشی کوتاه از تلاشهای پژوهشی، تألیفی و ترجمهای استاد خسروشاهی، بهنگام مینماید. آنچه سیدمحمود خسروشاهی در میان آثار پدرش، مورد اشاره قرار داده است، مجموعههای پر مجلد آثار آن بزرگ است وگرنه تالیفات آن دانشیمرد، تعدادی بس فراتر از موارد ذیل آمده دارد؛ مجموعهای که در بردارنده معارفی گران، از اندیشههای نوین اسلامی است:
«ایشان بالای 220کتاب تألیف یا ترجمه و یا پژوهشهایی که تحت نظارت ایشان انجام شده است، دارند. این کتابها غیر از ایران، در ایتالیا، انگلستان، مصر، لبنان و کشورهای مختلف، چاپ شدهاند. بعضی از آنها مثل: « امام علی، صدای عدالت انسانی» تالیف جورج جرداق ــ که پدر از اوایل دهه 1340، شروع به ترجمه آن کردند ــ دهها بار چاپ شده است! یکی از مجموعههای مورد علاقه ایشان، چاپ آثار سیدجمالالدین اسدآبادی و سپس آثار علامه سیدمحمدحسین طباطبایی بود، که با اهتمام زیادی، این دو مجموعه را به ثمر رساندند. مجموعه کامل آثار سیدجمالالدین اسدآبادی، در 9 جلد در ایران و قاهره منتشر شدند. مجموعه آثار علامه طباطبایی، توسط بوستان کتاب قم چاپ شده که برخی از آنها، به چاپ پانزدهم هم رسیدهاند. آثار استاد غلامرضا سعیدی هم ــ که پدر زحمت گردآوری و تنظیم آنها را کشیدند ــ ده جلد چاپ شده است. ایشان برای احیای مجموعه اسناد نهضت اسلامی، بیانیهها و اعلامیههای مرتبط با حوزه علمیه علیه رژیم طاغوت را، در مجموعه نفیسی گردآوری کردند. جالب اینجاست که خود بزرگانی که در این مجموعه، از آنان سخن گفته شده است نیز، برخی از این بیانیهها را نداشتند یا ندارند. اما پدر بهدلیل علاقه مفرطشان به گردآوری اسناد تاریخی، این اسناد را جمعآوری کردند و نهایتا این گام بزرگ را برداشتند. این مجموعه در 10جلد، توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شد و کاملترین مجموعه در این زمینه است. ایشان قصد داشتند بالای 40یا 45جلد مجموعه «حدیث روزگار» را بنویسند که متأسفانه بهدلیل فقدان ناگوارشان، نیمهکاره باقی ماند! 28جلد از آن را، در دوران حیاتشان چاپ کردند و در آن، شخصیتهای حوزوی، اسلامی، داخلی، خارجی، ملیگرا و... را، بدون خطکشیهای مرسوم بعضی از تاریخنویسان، از جنبههای مختلف روایت و بررسی کردهاند. نگاه فراجناحی و بیطرفانه ایشان، در تمام آثارشان جاری است. پدر بعضی از کارهایشان را، با همکاری عناصر دارای گرایشهای ملی انجام میدادند. این در حالی بود که هرگز، از دفاع از آیتالله کاشانی و نقد غیرمتعصبانه برخی از عملکردهای دکتر مصدق، کوتاه نیامدند. ایشان هرگز دچار این عارضه متأسفانه فراگیر نشدند که چون افکار کسی در زمینهای با من همخوان نیست، در زمینههای دیگر نیز، نمیتوانم با او تعامل داشته باشم. همیشه میگفتند: انقلاب در سایه وحدت همه گروهها بهوجود آمد و این گروهگراییها، به انقلاب آسیبهای جدی میزند! خودشان هم هیچوقت، وارد این بازیها نشدند و شأن روحانیت، علما، پژوهشگران و نویسندگان را بسیار بالاتر از حزبگرایی و گروهگرایی میدانستند...».
پیوسته از اختلافات درون جمهوری اسلامیملول و نگران بود
دکتر سیدمحمد محمد مهدی جعفری، از دوستان دیرین استاد بهشمار میرود. او در تحلیل شخصیت وی، به نکاتی اشاره دارد که کمتر به دیده دیگران آمده است. این در حالی است که جعفری، در پارهای مقولات سیاسی یا تاریخی نیز، با خسروشاهی در اختلاف بوده است: «بیشترین ارتباط ما، در جریان مبارزات سیاسی و مذهبی بود که از سال1341، به رهبری امامخمینی شروع شده بود. ایشان با همکاری مرحوم علی حجتی کرمانی، جناب محمدجواد حجتی کرمانی و عدهای دیگر، نشریه« بعثت» را منتشر میکردند. من هم بهعنوان دانشجویی که از تهران به قم میرفت، با آنها همکاری میکردم. گاهی مقاله یا خبر یا بیانیههایی را که از جاهای مختلف به دستم میرسید، به آنها میدادم که در نشریه بعثت چاپ میکردند. تا همین اواخر هم، ایشان همیشه نشریه بعثت را برای من میفرستادند که به نوعی تداعیگر انتشار نشریه بعثت، در آن دوره بود. یکی از برجستهترین فعالیتهای فرهنگی ایشان، معرفی سیدجمالالدین اسدآبادی و جریان بیدارگری در جهان اسلام، در راستای هدف احیای اندیشه اسلامی بود. ازآنجاکه سیدجمالالدین یک شخصیت جهانی بود، ایشان نمیخواست او را به یک ملت یا مذهب محدود کند، لذا دربارهاش به نام کل جهان اسلام تبلیغ میکرد. ایشان با نوشتن کتابهایی در شرح حال سیدجمال و آوردن اسناد و مدارکی برای اثبات ایرانی بودن او، بسیار تلاش کرد. در واقع نشریه عروهالوثقی را -که به همت سیدجمالالدین اسدآبادی و شیخ محمد عبده منتشر شد- مرحوم خسروشاهی به ایرانیها معرفی کرد. ایشان در زمینه تقریب مذاهب اسلامی و وحدت اسلامی هم، بسیار فعال بود. او بهدنبال دفاع از سیدجمال، از شخصیتهایی چون آیتالله سید محمود طالقانی، شهیدمرتضی مطهری، دکترعلی شریعتی، مهندس مهدی بازرگان و... هم، که در بیدارگری اسلامی و احیای اندیشه اسلامی تلاش کرده بودند، در هر مناسبتی دفاع میکرد. او، با وجود اختلاف نظر سیاسی یا اختلاف در موضوعات دیگر، هیچ وقت رابطه صمیمانه خود را با افراد قطع نمیکرد و از اینکه میدید افراد جامعه بر سر مسائل سیاسی و جناحی به جان هم میافتند، بسیار رنج میبرد! ایشان با اینکه به مناسبتهای مختلف از آیتالله کاشانی دفاع میکرد، با طرفداران دوآتشه دکتر مصدق هم، دوستی و همکاری داشت و هیچ وقت اجازه نمیداد این نوع اختلاف سلیقهها، خدشهای به روابطش وارد کند. در مورد شناساندن مذهب شیعه به اهل تسنن و نیز دنیای مسیحیت، بهویژه جهان کاتولیک، دغدغه جدی داشت و در سالهایی که در واتیکان سفیر و در مصر نماینده سیاسی ایران بود، با چاپ جزوات و گفتوگو با بزرگان ادیان و مذاهب، نهایت تلاش را برای معرفی تشیع انجام میداد. اگر کسی علیه افکار اسلامی و شیعی، مرجعیت شیعه، روحانیت یا جمهوری اسلامی مقالهای مینوشت یا سخنرانی میکرد، حتی اگر آن فرد از دوستان و عزیزانش هم بود، بلافاصله پاسخش را میداد. همواره از آرمان ملت و کشور فلسطین و مبارزات ضدصهیونیستی و ضداستعماری مردم فلسطین، دفاع میکرد و با چهرههای شاخص آنان، ارتباط داشت. پیوسته از اختلاف افراد درون جمهوری اسلامی، ناراحت بود و سعی میکرد با نامه یا مقاله، هشدار بدهد که از تجربههای گذشته درس بگیرند و به اختلافات دامن نزنند. ایشان در زمینه انتشار کتاب، تألیف، ترجمه و نگارش مقاله و خاطرات، یکی از پرکارترین روحانیان نواندیش بود و آثارش، گنجینه بسیار ارزشمندی از فرهنگ و ادبیات اسلامی و ایرانی است. درباره ابعاد شخصیتی و علمی و پژوهشی ایشان، سخن بسیار میتوان گفت...».
احاطه علمی و گستردگی فعالیت اودر دوران جدید کمیاب است
کمال هلباوی، از چهرههای پرآوازه اخوانالمسلمین مصر و به همین دلیل، از یاران پر قدمت زندهیاد خسروشاهی است. او آن دانشمند راحل را، در کسوت یکی از مصلحان جهان اسلام مینگرد و از همین منظر، به توصیف وی میپردازد:
«اینکه بنده از ایشان با وصف مردی به پهنای اقیانوس یاد میکنم، تنها بهدلیل احاطه و اشراف گسترده ایشان به دیپلماسی درست، برخورداری از سیاست حکیمانه و عاقلانه و فرهنگ عمیق در بسیاری از علوم و امور مرتبط با زندگی نبود، بلکه ایشان علاوه بر اینها، نویسندهای با چندین استعداد بود. برخی از تألیفات ایشان عبارتند از: اهلبیت(ع) و آثار آنان در مصر، سرگذشت تقریب و در راه وحدت و تقریب. مرحوم خسروشاهی پا را از نوشتن و تألیف هم فراتر گذاشته و بهسوی عرصه تحقیق رفته بود که از سختترین عرصههای فرهنگی و فکری و مثل صعود به کوههای بلند است. آن مرحوم در این زمینه، به تحقیق آثار سیدجمالالدین اسدآبادی پرداخته است. در بحبوحه همه این مشغلهها و کارها، شماری از نوشتههای سیدقطب و تعداد دیگری از نویسندگان و اندیشمندان اسلامی را نیز، به زبان فارسی ترجمه کرده است.
ایشان با آرزوی خدمت به اسلام و تحقق تقریب و وحدت امت اسلامی، شیفته جنبشها و بیداری اسلامی بهصورت کلی و اخوانالمسلمین بهصورت خاص بود و نسبت به مسائل گوناگون امت اسلامی، اهتمام داشت. ازجمله اموری که به ایشان در دستیابی به این اشراف و احاطه، کمک کرده بود، یکسری از دانشها، مهارتها و اطلاعات بالای ایشان بود. تسلط وی بر زبان مادری فارسی و تسلط بر زبان عربی به واسطه تلاشهای شخصی، بهویژه خواندن علوم اسلامی به زبان عربی در حوزه علمیه، نیز کمککار ایشان بود. من شهادت میدهم که اشخاصی مانند مرحوم خسروشاهی، با این وسعت و احاطه علمی و گستردگی فعالیت، در دوران جدید کمیاب هستند! او بین علم و ارزشهای مترقی اخلاقی، جمع کرده و در زندگی عملی خود در میدان سیاست، فرهنگ و علم، به این ارزشها پایبند بود. ایشان شخصیتی با فعالیتهای گسترده و از روحیه کریمانه و والایی برخوردار بود. او یک نویسنده برجسته، یک محقق موفق و یک مترجم دقیق بود. دیپلماسی موفق، سیاستورزی برجسته، انقلابیگری آرام و دوستدار درستی و اصلاح بودن، جلوههایی دیگر از شخصیت
جامع او هستند...».