با کفشهای پاره به برزیل گل زدم
خاطرهبازی با مجید حلوایی، ستاره فوتبال ایران در دهه 50 که از مهمترین گلهای تاریخ فوتبال را در المپیک به ثمر رساند
مهرداد رسولی
تلاش نافرجام تیم امید برای راهیابی به بازیهای المپیک آنقدر طولانی شده که از آن بهعنوان نماد ناکامی در فوتبال ایران یاد میشود. یعنی هر تیمی را که در بحران گرفتار میشود و به لحاظ نتیجهگیری به بنبست میرسد با تیم امیدی که 45سال پشت دیوار المپیک مانده مقایسه میکنند. نسل طلایی فوتبال ایران در دهه 50اما روایتهای دیگری درباره صعود به بازیهای المپیک نقل میکنند که دست بر قضا نقطه مقابل شرایط فعلی است. مجید حلوایی، ستاره خط دفاعی تیم ملی فوتبال ایران در دهه 50کسی است که با کفشهای وصله و پینه شده دروازه برزیل را باز کرد تا نامش بهعنوان تنها فوتبالیست ایرانی که در یک بازی رسمی به برزیل گل زده ثبت شود. مجید حلوایی در 75سالگی، شیرینتر از هر کسی اتفاقات آن بازی به یادماندنی را روایت میکند.
فوتبال ایران از اواخر دهه 60تا دهه 70میلادی سه بار متوالی به بازیهای المپیک صعود کرد. در آن سالها مسیر راهیابی تیم ملی به المپیک چگونه بود؟
ایران از همان سالها تاکنون یکی از قدرتهای ورزشی آسیا بهحساب میآید و در بیشتر رشتههای ورزشی صاحب عناوین مهمی شده است. آن موقعها این قدرت در فوتبال نمود بیشتری داشت و تیم ملی بهراحتی قهرمان آسیا میشد و به همین راحتی به المپیک میرفت. برای راهیابی به بازیهای المپیک مسیر نسبتاً آسانی داشتیم و در عین حال حریفی را دستکم نمیگرفتیم. مثلاً کرهشمالی یکی از قدرتهای فوتبال آسیا به شمار میرفت و در جامجهانی1966 شگفتیساز شده بود، اما مقابل ایران باخت. آن موقع تیمهای ژاپن، امارات و قطر حرفی برای گفتن نداشتند. کویت یکی از قدرتهای فوتبال آسیا بود اما تیم ملی جوانان، این تیم را در خانهاش شکست میداد. در آن سالها فقط یک تیم به المپیک صعود میکرد. مسیر صعود هم اینگونه بود که تیمهای برتر آسیا که تعدادشان از 10تیم بیشتر نمیشد، در یک تورنمنت بهنام جام آسیا با هم بازی میکردند و تیم قهرمان راهی بازیهای المپیک میشد. ما در چنین شرایطی به المپیک 1972مونیخ صعود کردیم.
المپیک مونیخ برای ایران خوب شروع نشد اما به بهترین شکل ممکن تمام شد. چطور شد که در 2بازی ابتدایی 9گل دریافت کردید؟
ما در 2بازی ابتدایی مقابل مجارستان و دانمارک خوب بازی نکردیم که چند دلیل داشت؛ اول اینکه ما ایرانیها بهطور ژنتیک در ورزشهای انفرادی برای مدال طلا میجنگیم اما در ورزشهای تیمی درخشان ظاهر نمیشویم. تصورمان این است که وقتی به جامجهانی یا به المپیک صعود کردیم کار تمام است، درحالیکه باید بیشتر تلاش کنیم تا در ویترین جهانی فوتبال دیده شویم. مسئله دوم این بود که بعد از قهرمانی در آسیا و صعود تیم ملی به المپیک مونیخ، تیم ملی را رها کردند و بدون بازی تدارکاتی به مونیخ رفتیم، درحالیکه تیمهای دیگر بین 15تا 20بازی تدارکاتی داشتند. تیمهای مجارستان و دانمارک هم قهرمانان المپیک بودند و قهرمانی المپیک در سیطره این دو تیم بود. برزیل هم که تحت هر شرایطی برزیل است. ما با این سه تیم همگروه شدیم و خیلی کارمان سخت بود.
بازی با برزیل نقطه عطفی در تاریخ فوتبال ایران است. اصلا چطور شد که بعد از 2 باخت سنگین مقابل مجارستان و دانمارک به این باور رسیدید که میشود به برزیل گل زد و این تیم را برد؟
من و حسین کلانی و مرحوم ابراهیم آشتیانی در تیم ملی هماتاقی بودیم. شب قبل از بازی با برزیل با هم صحبت میکردیم. من به کلانی و آشتیانی گفتم این وضعیت باب میل خودمان و مردم نیست و باید بیشتر بجنگیم. با هم یک عهد و پیمانی بستیم که هر چه در چنته داریم رو کنیم. در بازی با برزیل بیش از حد دویدیم و با دوندگی بیامان این تیم را بردیم. در آن بازی اتوبوسی دفاع کردیم و خیلی تحت فشار بودیم اما ضعفهایمان را با دوندگی پوشش دادیم و برنامه داشتیم.
با این حساب در ضدحمله به برزیل گل زدید؟
من در پست دفاع آخر بازی میکردم و مدافعی بودم که عادت داشتم بعد از گرفتن توپ چند متر جلو بروم و به سمت دروازه حریف شوت بزنم. این سبک بازی من بود. در آن صحنه هم توپ را از بازیکن برزیلی گرفتم و به پرویز قلیچخانی دادم. قلیچخانی پا به توپ به سمت دروازه حریف میرفت اما توپش را گرفتند و در یک کش و قوس توپ نصیب من شد. وقتی توپ زیر پایم افتاد 4-3متر از دایره وسط زمین جلو رفتم و با تمام قدرت شوت زدم. توپ جلوی دروازه برزیل به زمین خورد و دروازهبان نتوانست آن را مهار کند. فکر میکنم دروازهبان برزیل روی گل ایران مقصر بود. البته شوتهای من به حدی محکم بود که کمتر دروازهبانی میتوانست آن را مهار کند. یادم هست آن موقع میگفتند وقتی حلوایی شوت میزند انگار یک آجر به سمت بازیکن حریف پرتاب شده.
دفاع از این گل هم خیلی عجیب است. چطور در دقایق مانده به پایان بازی از این گل محافظت کردید؟
برزیلیها در 20دقیقه آخر بازی ما را به توپ بستند اما جانانه دفاع کردیم و در نهایت یک بر صفر بازی را بردیم.
ستاره ایران در آن دقایق چه بازیکنی بود؟
همه تمرکزم روی بازی بود اما میدیدم که همه بازیکنان با دست روی شانهام میزنند و میگویند عالی بازی میکنی. آن موقع رسم نبود که در پایان بازی، بهترین بازیکن را انتخاب کنند.
در فوتبال ایران آنطور که باید درباره این بازی و این گل صحبت نشده، درحالیکه باید آن را یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ فوتبال ایران دانست. فکر میکنید چرا گلی که در المپیک مونیخ به برزیل زدیم وجه تاریخی پیدا کرد؟
چند دلیل میتوان برای آن پیدا کرد؛ اول اینکه این گل در یک بازی کاملاً رسمی به ثمر رسید. دلیل دوم این است که بازی در سطح المپیک بوده و فاکتور سوم این است که برای نخستین و آخرین بار برزیل را در یک مسابقه رسمی بردهایم که اتفاق بسیار مهمی است. شاید دیگر پیش نیاید که تیم ملی ایران در جامجهانی یا در بازیهای المپیک با برزیل رودررو شود.
البته هنوز هم میگویند اگر بازیکنانی مثل پله در ترکیب برزیل بودند، تیم ملی ایران به آسانی این تیم را شکست نمیداد.
در فوتبال دنیا وقتی اسم برزیل به میان میآید یک ترسی در دل همه تیمها میافتد. بیشتر تیمهایی که مثل برزیل، شیلی، اروگوئه، آرژانتین و... از آمریکای جنوبی میآیند برای خودشان سبک دارند و هیچ تیمی بهراحتی نمیتواند با آنها مقابله کند. آن موقع بازیکنان بزرگسال در المپیک بازی میکردند و اینگونه نبود که مختص بازیکنان زیر 23سال باشد. برزیل هم با 4بازیکن اصلی به مونیخ آمد که اسم یکی از آنها واشنگتن بود. آن موقع پله گفته بود واشنگتن تنها بازیکنی است که میتواند جانشین من باشد اما این بازیکن بعد از مدتی محو شد.
در مورد برد تاریخی مقابل برزیل موضوعی هست که تاکنون درباره آن صحبتی به میان نیامده باشد؟
بگذارید یک خاطره برایتان بگویم. قبل از اینکه با تیم ملی به المپیک مونیخ برویم، یک روز در امجدیه نشسته بودیم که دیدم مربی به کفشهای من زل زده و مدام نگاه میکند. وقتی دقت کردم متوجه شدم همان کفشی را پوشیدهام که کفاش نزدیک امجدیه آن را برایم وصله زده بود تا بتوانم فوتبال بازی کنم. من با همان کفش وصله و پینه شده به المپیک رفتم و با همان کفش به برزیل گل زدم.
فکر میکنید این فرصت باز هم پیش میآید که یک فوتبالیست ایرانی در بازی رسمی به برزیل گل بزند؟
چرا که نه، همین گلی که علیرضا جهانبخش هفته قبل در لیگ هلند زد در کلاس جهانی بود. مهدی طارمی الان ستاره لیگ پرتغال است. فوتبالیست ایرانی را باید به این خودباوری رساند که میتواند به برزیل هم گل بزند.
جز بازی با برزیل در المپیک مونیخ، در جام جهانی کوچک هم یک گل مهم دیگر به تیم ملی شیلی زدهاید. آن گل در چه شرایطی به ثمر رسید؟
قبل از بازی با شیلی 3 بر صفر باخته بودیم و بعد از بازی مصطفی مکری، رئیس وقت فدراسیون فوتبال جواب سلام مرا نداد. رئیس فدراسیون از مرحوم رنجبر، سرمربی تیم ملی خواست که برای بازی با شیلی مرا از ترکیب بیرون بگذارد اما مربی تیم ملی گفته بود اگر حلوایی را کنار بگذارم جواب مردم را چه بدهم. به هر حال برخلاف میل رئیس فدراسیون مقابل شیلی در پست هافبک بازی کردم. در آن بازی یک پاس دادم که مرحوم غلامحسین مظلومی تک به تک شد اما نتوانست به گل تبدیل کند و یک شوت هم زدم که به تیرک دروازه خورد و 5دقیقه مانده به پایان بازی هم یک گل زدم، اما در نهایت دو بر یک باختیم. بعد از این بازی کیهان ورزشی عکسم را روی جلد چاپ کرد و تیتر زد: حلوایی از خشم میغرید.