جنگ اوکراین درسی برای ما
سیامک باقری-کارشناس مسائل سیاسی
همانطور که تجربه، روشناییبخش حال و آینده است، حال و آینده نیز گاها آشکارکننده و مبین درستی و نادرستی انتخاب یک راه یا اتخاذ تصمیمی در گذشته است. یکی از مصادیق این گزاره، برنامه موشکی و انرژی هستهای ایران است.
1-در سالهای اخیر یک جریان فکری و سیاسی در داخل کشور معتقد بود که نظام باید دست به انتخاب سختی بزند و هرطوری شده برنامه موشکی خود را در مذاکرات برجام2 برای رفع تحریمهای ظالمانه ترامپ معامله کند. آنها برای این منظور با بیاعتنایی کامل به تجربیات گذشته و با این تحلیل که شرایط نظام بینالملل نسبت به گذشته تغییر کرده، القا میکردند که «دنیای فردا دنیای گفتمانهاست؛ نه دنیای موشکها». بازخوانی ادعاهای این جریان برای شرایط امروز ما روشنگرانه است. آنها در استدلال برای تعطیل یا تعدیل برنامه موشکی یا برچیدن برنامه هستهای میگفتند: «آنقدر که هستهای به ما ضرر زده، جنگ نزده است»، «برای رسیدن به گشایش اقتصادی، باید بهانه موشکی را از دست دشمن گرفت»، «برای اعتمادسازی، باید برد موشکهایمان را کاهش دهیم!»، «مواضع اروپاییها درخصوص توان موشکی ایران تا حدی خردمندانه بهنظر میرسد»، «مسئلهای که اروپا را در کنار آمریکا قرار میدهد، توسعه صنعت موشکی ایران است» و «اگر اروپا تقاضای محدودیت در توسعه صنعت موشکی ایران را دارد، باید آستین بالا زد.»
2-در مقابل این تفکر، رهبری نظام براساس تجربه گذشته و شناختی که از نظام بینالملل داشته و دارند بارها اعلام کردند که امکانات و قدرت دفاعی و موشکی کشور قابل مذاکره، چانهزنی و معامله نیست. روزگار، روزگار همهچیز است وگرنه بهراحتی و به صراحت حق ملت را خواهند خورد. ایشان دوگانه «دنیای فردا، دنیای مذاکره است؛ نه موشک» را خیانت میدانستند.
3-دلایل اصرار ایران بر حفظ و ارتقای توان موشکی و انرژی صلحآمیز هستهای مبتنی بر تجربه گذشته و آگاهی درست از نظام بینالملل است. گذشته به ایران نشان داد که تنها عامل تأمین امنیتملی توان داخلی است؛ بهخصوص توانمندی دفاعی و نظامی. جنگ 8ساله برای ایران تجربه گرانسنگی بود و همان تجربه، انگیزهای قوی برای برنامه موشکی ایران شد. باز تجربه نشان داد که اگر ایران برنامه موشکی خود را توسعه نمیداد، حتما آمریکا و اذنابش تهدیدات نظامیشان را که همواره روی میز بود، عملی میکردند. دلیل دیگر این است که نظام بینالملل امروز فرقی با ابتدای قرن بیستم ندارد. بهرغم وجود سازمان ملل و قواعد بینالمللی همچنان این قدرت است که تعیینکننده روابط بینالملل است. در چنین شرایطی باید گفت که «برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی». رهبر معظمانقلاب با بیان این موضوع معتقدند که در این اوضاع جنگلوار جهانی، اگر جمهوری اسلامی صرفاً بهدنبال مذاکره و مبادله اقتصادی و حتی علم و فناوری برود، اما توان دفاعی نداشته باشد، حتی دولتهای کوچک نیز بهخود اجازه تهدید ملت ایران را خواهند داد. باز تجربه بسیاری از کشورها، ازجمله تاریخ ایران نشان داده که تضمینهای کاغذی هیچگاه منافع و امنیت ملی را تأمین نکردهاست؛ به همین جهت، جمهوری اسلامی ایران اصرار دارد که برنامه موشکی قابل مذاکره نیست و هر نوع تضمینی از ناحیه غرب پذیرفتنی نخواهد بود.
4-گرچه برخی از جریانها و شخصیتهای فکری و سیاسی بهرغم دلایل مزبور، همچنان بر موضع خود اصرار داشتند، اما آیا با جنگ اوکراین و پشیمانی اوکراین از پیمان بوداپست و امحای برنامههای موشکی و خارج کردن همه توان هستهای خود، به نادرستی مواضعشان درخصوص معامله برنامه موشکی در قبال رفع تحریم پی خواهند برد؟ امروز که اوکراینیها همهچیز را دادهاند، ابراز پشیمانی از تعطیلی برنامههای موشکی و تحویل زرادخانه هستهای چه فایدهای دارد؟
5-در هر صورت، جنگ اوکراین دوگانههای کاذب «موشک و معیشت»، «هستهای- معیشت»، «موشک و اعتمادسازی» و «مقاومت و سازش » و... را باطل کردهاست و برعکس این جنگ برای همه روشن ساخت راهی که رهبرمعظم انقلاب در گذشته انتخاب کرده و اصرار داشتند، درست بوده و باید با همه توان ادامه یابد. درواقع موشک و سایر برنامههای دفاعی ضامن معیشت، امنیت، آسایش، آرامش، توسعه اقتصادی، تمامیت ارضی، استقلال و اقتدار کشور است. درس جدید جنگ اوکراین این است که برنامه دفاعی و نظامی نهتنها هزینه و هزینهساز نیست، بلکه سودمندی حقیقی و فایده واقعی است؛ زیرا اگر توان تأمین امنیت نباشد، هیچچیز وجود نخواهد داشت.