باکسوارها و سندرم پنجره شکسته
مهدیا گلمحمدی
ما پایتختنشینها از موتورسوارها دو تصویر متفاوت در ذهن داریم. تصویر نخست شبیه همان فیلمی است که چند هفته پیش از موتورسیکلتی لاکچری در فضای مجازی پخش شد که در آن راکب، لاکچریتر از موتورش، به محض اخطار پلیس مکثی کرد و بعد به قول جوانترها گازش را گرفت و (در) رفت. تصویر دوم البته بسیار آشناتر و فراگیرتر است. یک موتورسوار با صورتی آفتابسوخته که با یک بغل، پای رونالدویی جک موتور را باز میکند و التماسکنان به سمت افسر میرود، یک افسر که چیزی شبیه راکت پینگپنگ دستش گرفته و بدون توپ، فورهند و بکهند میزند و یک کفی که موتورسوارهای متخلف را نقره داغ میکند. این صحنه دوم از ابتدای این هفته دوباره به نمایش در آمد و بهگفته جانشین رئیس پلیس راهور تا دیروز 4هزار دستگاه موتورسیکلت توقیف شدند. از آنجا که بهطور حتم هدف تمام این جریمهها ایجاد نظم و قانون در کوچه و خیابانهای شهر می باشد، بهتر است یک فرضیه را درباره علل تخلفهای بیشمار موتورسوارهای شهر مطرح کنیم. (فرضیه همانطور که از نامش پیداست نظریهای احتمالی است). مطابق این فرضیه موتورسواری که فشار اقتصادی کمرش را خم کرده، فشار بار موتورش هم طوری هلش داده که به جای زین موتور روی باک بنزین نشسته و وی را ملقب به «باکسوار» کرده است، سرمای هوا یا سونای بخار داخل کلاهکاسکت امانش را بریده و نظمی در رفتارهای اجتماعی نمیبیند و انگیزه چندانی برای رعایت کامل قوانین ندارد. برای اثبات که نه! برای قوت بخشیدن به این فرضیه کافی است همین باکسوار را سوار بر موتورسیکلتی خوش رنگ و لعاب کنیم و مثلا یک هفتهای او را با این وسیله جدید به ماموریتی فرضی در خیابانهای منظم آلمان یا ژاپن بفرستیم. مطابق نظریه «سندرم پنجره شکسته» همان یک هفته کافی است تا باکسوار (مشت نمونه خروار) ما به سرعت رفتارهای ترافیکی خود را تغییر دهد. چرا که مطابق نظریه پنجره شکسته کارخانه یا خانهای متروکه با دادن این پیغام که نظم و سامانی اینجا وجود ندارد، بسیاری از افراد جامعه را به پرتاب سنگ به سمت پنجره آن ترغیب میکند و بالعکس تقریبا هیچیک از ما اگر در خانهای بسیار تمیز و مرتب میهمان باشیم سنگ که نمیاندازیم هیچ، نظم و نظافت را هم کاملا رعایت میکنیم. بنابراین شاید بهتر باشد ابتدا باکسوارها را بیشتر درک کنیم و علل رفتارهای آنها را از میان ببریم. برای شروع میتوانیم اگر بستهای آوردند، با انعامی کوچک از آنها تشکر کنیم، اگر راه خواستند راه بدهیم و اگر چشمشان به شیوه رانندگی ما بود، قوانین را بیش از پیش رعایت کنیم.