خاطرهبازی با مهدی فنونیزاده بازیکن استقلال و تیم ملی در دهه60
عابدزاده شوتهایم را نمیگرفت
مهرداد رسولی
در سالهای دهه 60 فوتبال حال و هوای دیگری داشت و زندگی اهالی فوتبال هم شبیه هواداران بود؛ برای همین عموم مردم با فوتبالیستهای آن دوره خاطرات مشترکی دارند. مهدی فنونیزاده که با هیبت و فیزیک بدنی منحصر به فردش محبوبیت زیادی بین فوتبالدوستان ایرانی داشت، یکی از همین فوتبالیستهای دههشصتی است که این روزها دور از هیاهو و در سکوت خبری مشغول مربیگری در تیمهای پایه و پشتوانهسازی در فوتبال پایتخت است. او بازیکنی بود که با قامت بلند و شوتهای استثناییاش شناخته میشد و گلهای بسیاری از فاصله دور با پیراهن تیم ملی در بازیهای آسیایی 1990پکن و مقدماتی جام جهانی 1994به ثمر رساند که از خاطر اهالی فوتبال محو نشده است. خاطرات هافبک سالهای نه چندان دور فوتبال ایران درباره همکاری با مرحوم پرویز دهداری و همبازیبودن با سیروس قایقران و راز شوتهای سرکشی که مهارش برای دروازهبانی مثل احمدرضا عابدزاده هم دشوار بود، خواندنی است.
فوتبالیستهای دهه60 معمولاً در متن فوتبال ایران نیستند و مثل شما ترجیح میدهند کمی از حالوهوای این روزهای فوتبال دور باشند. این روزها بیشتر مشغول چه کاری هستید؟
ما فوتبالیستهای دههشصتی دلمان میخواهد در متن فوتبال باشیم اما فوتبال ایران فعلاً جای از ما بهتران است. من بالاترین مدرک مربیگری در ایران را دارم و در آخرین کلاس مربیگری که سال1385برگزار شد جزو 3نفر برتر شدم. در آن کلاس همه همدورهایهای من در استقلال و تیم ملی مثل شاهرخ بیانی، مارکار آقاجانیان و حمید استیلی حضور داشتند اما بیشترشان الان تیم ندارند. در این 15سال هیچ پیشنهادی از باشگاههای دستهاولی هم نداشتم اما مربیانی هستند که یک فصل در سه تیم مختلف کار میکنند. یک تعداد مربی سالهاست در تیمهای لیگ برتری جا به جا میشوند و مربیانی مثل ما خارج از گود ماندهاند.
ارتباط شما بهطور کلی با فوتبال قطع شده یا...؟
من هیچ موقع از فوتبال فاصله نگرفتم اما روی جلد روزنامهها نبودم و خبرنگارها کمتر سراغ ما میآیند. الان بهعنوان مدیر فنی تیمهای پایه باشگاه پارسه که زمین تمرینش در کهریزک است فعالیت میکنم. یک تیم هم بهعنوان «استقلال برتر پایتخت» تأسیس کردهام و کارهای ثبت آن را انجام میدهم. امیدوارم فوتبالیستهای مستعد شرق تهران را دور هم جمع کنیم و این تیم را تشکیل بدهیم. استقلال برتر پایتخت تیم خودمان است. به قول فوتبالیها، خودمان سانتر میکشیم و خودمان سر میزنیم.
خیلی از مردم بهخصوص تماشاگران فوتبال در دهه60 دلشان برای شوتهای سرکش و غیرقابل مهار مهدی فنونیزاده تنگ شده. در 56سالگی هوس میکنید شوت بزنید؟
فوتبالهای حالا را که دنبال میکنم حالم گرفته میشود. آن موقع کنار فوتبالیستهایی مثل ناصر محمدخانی، مجید نامجو مطلق و شاهرخ بیانی بازی میکردم و آنها بودند که موقعیت شوتزدن را برایم فراهم میکردند. الان فوتبالیستهایی از این جنس نداریم. شاید ارزش همه بازیکنان یک تیم لیگ برتری از یک بازیکنان مطرح دهه شصتی کمتر باشد. وقتی ما فوتبال بازی میکردیم گلهایی از فاصله 40متری به ثمر میرسید اما برخی فوتبالیستهای امروز نمیتوانند پاس 20متری بدهند.
خیلیها شما را یکی از بهترین شوتزنهای تاریخ فوتبال ایران میدانند. اصلاً ماجرای شوتهای از راه دور شما از کجا شروع شد؟
من از ابتدا در پست دفاع وسط بازی میکردم. مدافع میانی هم معمولاً عقب زمین بازی میکند و برای جلورفتن تمایلی ندارد. در دومین بازی ملیام بود که مرحوم پرویز دهداری، سرمربی وقت تیم ملی به من گفت در پست هافبک وسط بازی کن. من آن روز برای نخستین بار مقابل کویت در پست دفاع وسط بازی کردم و پرویزخان بعد از بازی به من گفت از این به بعد در خط میانی بازی کن و میتوانی تا پشت محوطه جریمه حریف هم پیشروی کنی. همان موقع گفت قدرت شوتزنی داری و روی این نقطه قوت بیشتر کار کن. بعد هم تمرین اختصاصی برایم درنظر گرفتند و رضا وطنخواه که در تیم ملی دستیار پرویز دهداری بود بهطور اختصاصی با من کار میکرد.
پس داستان شوتزنی شما به جای باشگاه در تیم ملی شروع شد...
همینطور است. یادم هست در تمرین شوتزنی بهطور نمادین شرطبندی میکردیم اما کسی حاضر نبود با من شرط ببندد. شوتهایی که در تمرین میزدم را عابدزاده نمیگرفت و ترجیح میداد مشت کند. شگردش این بود که شوتهای مرا با جفت مشت مهار میکرد. یکبار پرویز دهداری تمرین را قطع کرد و به آقای وطنخواه گفت چرا عابدزاده شوتهای این بچه را نمیگیرد و مشت میکند؟ همان موقع عابدزاده گفت یکبار گرفتم و انگشتانم درد گرفت. این حرف را عابدزاده زد که آن موقع میگفتند پنجههای فولادی دارد.
برای شوتزنی الگو هم داشتید؟
بین بازیکنان خارجی رونالد کومان بود که آن موقع در بارسلونا و تیم ملی هلند بازی میکرد. حرکات کومان را با دقت آنالیز میکردم تا ببینم چگونه با تمام قدرت شوت میزند. البته فکر میکنم استعداد شوتزنی را خدا به من داده بود، چون سایز پایم بزرگ بود و با بغل پا هم شوت میزدم به گل تبدیل میشد.
فیزیک بدن شما به بسکتبالیستها میخورد. قبل از فوتبال، شانستان را در بسکتبال یا والیبال امتحان نکردید؟
قبل از فوتبال موقعیت بسکتبال بازیکردن نداشتم اما بعد از خداحافظی از فوتبال به اتفاق رفقای قدیمی والیبال بازی میکنیم. یکبار دیدم علی پروین در 75سالگی خوب والیبال بازی میکند و من هم انگیزه پیدا کردم. والیبال را خوب یاد گرفتم. یک موقع آبشار میزنم و گاهی روی تور خوب دفاع میکنم.
شاید بازیکنی با قد و قامت شما هنوز در فوتبال ایران ظهور نکرده است.
دروازهبانها را که بگذاریم کنار، فکر میکنم در تاریخ فوتبال ایران فوتبالیست یکمتر و 96سانتیمتری نداشتهایم. علی دایی هم یک متر و 92سانتیمتر بود. البته بعد از بازنشستگی چند سانتیمتر به قدم اضافه شد و الان به 2متر رسیدهام. برای همین به پزشک مراجعه کردم و پزشک گفت از هر 200هزار نفر یکی از سن 40سالگی به بعد قد میکشد. برای همین الان تحت نظر دکتر هستم.
از بین همبازیان قدیمی، کدام بازیکن خصوصیاتی شبیه شما داشت؟
فقط سیروس قایقران بود که شبیه من بازی میکرد و شوتهای سرکش و ناگهانی میزد. یک نسل بعد از ما، بازیکنی مثل کریم باقری به تیم ملی آمد که یک شوتزن تمامعیار بود اما فکر میکنم پرویز قلیچخانی بهترین شوتزن تاریخ ایران است. هافبک دفاعیهایی که در این دو دهه آمدهاند، شوتزن نبودهاند و اصلاً میترسند شوت بزنند. شوتزدن جرأت و جسارت میخواهد اما هافبکهای امروزی میترسند شوتشان در چارچوب نباشد و از طرف تماشاگر تحت فشار قرار بگیرند، درحالیکه یک فوتبالیست ممکن است 10بار شوت بزند و فقط یک شوت داخل چارچوب باشد و به گل تبدیل شود. البته فوتبالیستی که برای شوتزدن تمرین اختصاصی داشته باشد میتواند از هر سه شوت یکی را به گل تبدیل کند. بگذارید یک خاطره از سیروس قایقران برایتان تعریف کنم. یکبار در بازی تیم ملی با کرهشمالی که مقدماتی جام جهانی1994بود، پا به توپ بودم و داشتم از وسط زمین عبور میکردم که سیروس به من نزدیک شد و با صدای بلند گفت خب بزن. من هم یک نگاه به دروازه حریف کردم و با تمام قدرت شوت زدم که دروازهبان کرهشمالی با زحمت فراوان توپ را از کنج دروازه بیرون کشید. سیروس قایقران کسی بود که در تیم ملی به من روحیه و جسارت شوتزدن میداد.
حیف است که بازیکنانی مثل شما تجربیاتشان را به نسلهای بعدی انتقال نمیدهند.
فدراسیون فوتبال میتواند از فوتبالیستهایی مثل من که خانهنشین شدهاند استفاده کند. میتوانند به ما حقوق ماهانه بدهند تا تخصص و تجربهمان را به بازیکنان با استعداد انتقال بدهیم. تخصص میتواند شوتزدن، سرزدن یا ارسال پاسهای بلند باشد. فرشاد پیوس مهاجمی بود که همه گلهایش را از داخل محوطه جریمه حریف به ثمر رساند. تخصصش این بود که در نقاط کور محوطه جریمه، جاگیری میکرد و ضربه آخر را با بغل پا میزد. میتوانند مهاجمان با استعداد را به فرشاد پیوس بسپارند تا آنها را تربیت کند. یا از مجتبی محرمی بخواهند دفاع چپ تخصصی تربیت کند. چرا امثال ما باید خانهنشین باشیم یا در تیمهای گمنام مربیگری کنیم؟