فاصلهگیری قانون شوراها از روح فرمان امامره
مهدی چمران- رئیس شورای اسلامی شهر تهران
پیروزی انقلاب اسلامی مهمترین حادثه این قرن بود. تحرک و تحولی که انقلاب در منطقه و جهان بهوجود آورد، اتفاق جدیدی بود و نتیجه آنرا هم بهصورت تقابل ایران و آمریکا میبینیم. ایران روزی شبیه مستعمره آمریکا بود و آمریکا هرکاری که میخواست، در ایران انجام میداد؛ حتی به شاه ایران دستور میداد و سیستم دولتی را دچار تغییر میکرد. چنین ابرقدرتی در دنیا، اکنون در مقابل ایران مستاصل شده است و 2کشور اکنون در تقابل با هم هستند. اینکه بعد از جنگ جهانی دوم برای نخستینبار یک پایگاه آمریکایی مورد حمله قرار گرفت هم یکی از مسائل مهم تاریخ است. اینکه ما پایگاه عینالاسد را موشکباران و تخریب کنیم یا پایگاه اطلاعاتی آمریکا را در کردستان عراق منهدم کنیم، دستاوردهای بزرگی بود که کمتر هم درباره آن صحبت شد. البته خیلی به ما ظلم شده و سختیهای زیادی کشیدهایم اما همین قدرتنمایی که جمهوری اسلامی کرده است و ایران تا این حد در مقابل این قدرت جهانی ایستاده، یکی از مهمترین دستاوردهای تاریخ است.
من از نظر اجتماعی برای یک موضوع دیگر هم درخصوص دستاوردهای انقلاب اسلامی اهمیت قائل هستم و آن فرمان بسیار زیبای امام است که در روز 9اردیبهشت1358 صادر شد. موضوع آن آغاز نوشتن قانون شوراها بود. در آن روزهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بحث شوراها خیلی داغ بود. حضرت امام هم خود مبتکر این راه مشورتطلبی و بهکارگیری مردم در امور داخلی خودشان شد. امام فرمان 9اردیبهشت را برای مسائل داخلی و محلی مردم صادر کردند تا مردم هر محله، هر منطقه، هر شهر و هر روستا بتوانند خودشان سرنوشت خودشان را تعیین کنند. تأکید هم کردند که مردم به مصالح خودشان و نیازهای خودشان داناتر هستند تا اینکه دیگران از جای دیگری برای آنها تصمیم بگیرند. این مبنا و پایه شوراها شد که امام دستور دادند قانون شوراها را تدوین کنید و به شورای انقلاب بدهید. البته این قانون به مجلس رفت و در تیرماه سال65 بهتصویب رسید و آن قانون هم در سال75 تغییر کرد و قانون رسمی شوراها شد. متأسفانه این قانون در تصویبهای مجدد از روح فرمان حضرت امام فاصله گرفت.
آن چیزی که حضرت امام پیشبینی کرده و دستور داده بودند، واگذاری امور محلی به مردم محلی بود؛ اما هنوز هم به شکل دقیق و کامل محقق نشده است. میبینیم که در مجلس شورای اسلامی بحث مدیریت واحد شهری را مطرح میکنند و هنوز هم به تصویب نرسیده است؛ یعنی ما گامها و سالها از فرمان حضرت امام عقب هستیم. همه تأکید من بر عظمت روحی و درک عجیب حضرت امام است که این موضوع را در آن موقع، به این صراحت بیان و راهنمایی میکنند اما هنوز بعد از سالها تحقق نیافته است. ما میبینیم که خیلی از کشورهای دیگر به اینسو رفتهاند و اظهار موفقیت میکنند که امور محلی را بهخود مردم محل سپردهاند. حالا این محل میتواند یک روستا، شهر کوچک یا شهر بزرگ باشد اما خود مردم محلی باید امور خود را بهدست بگیرند. باید این تفکر بهوجود بیاید که مسائل کلی کشور، مسائل سیاسی عمده و روابط ما با کشورهای خارجی در مجلس شورای اسلامی مطرح شود و مدیریت امور محلی مردم، بهخود مردم سپرده شود که نتیجه آن همین تولد و آغاز بهکار شوراهاست. متأسفانه قانونی که الان وجود دارد، آن مدیریت شهری کامل نیست. درصورتی که فرمان حضرت امام دستاوردی بزرگ برای انقلاب بهشمار آمده و نشانه روشنی از آیندهنگری حضرت امام داشت؛ اما ما هنوز هم نتوانستیم آن را بهخوبی پیاده کنیم و همین هم نشان میدهد که چقدر دستور عمیقی بوده است.
ما قبل از انقلاب اسلامی شوراها را به این شکل نداشتیم و انجمنهای محلی بودند که مثل مجلس شورای ملی و انتخاباتش یک بازیچه بودند. مدیریت محلی شکل نگرفته بود و بعد از انقلاب هم سالها به طول انجامید تا ما در سال1378 نخستین دوره شورای اسلامی شهر را آغاز کردیم و الان میبینیم که شوراهای اسلامی شهر چقدر میتوانند کمککار و مددکار و راهگشا باشند. شوراها از بزرگشدن و فربهشدن دولت جلوگیری میکنند تا همهچیز در مرکز کشور متمرکز نشود. نباید زمانی که میخواهند برای یک روستا تصمیم بگیرند و برای شهری شهردار تعیین کنند، از وزارت کشور در تهران دستور صادر شود بلکه باید بهخود مردم محلی واگذار شود تا بتوانند مدیر شهری خودشان را انتخاب کنند. مدیران شهری، مدیران سیاسی نیستند و به همین دلیل هم مدیرانی که در جایگاه مدیر شهری، مسائل سیاسی را مطرح میکنند، زیاد موفق نمیشوند. آنهایی که مسائل شهری را دنبال میکنند، قاعدتا در دل مردم بیشتر جای میگیرند؛ چراکه موفق میشوند تلاش جدی و صحیح را انجام بدهند. مدیران شهری از نظر سیاسی هم بینشهای سیاسی ارزندهای دارند که به آنها کمک میکند ولی اصل این است که مدیر محلی خوبی باشند و این خود یک دستاورد بزرگ برای انقلاب اسلامی ماست. زمانی که قانون اساسی را تدوین میکردند، در این زمینه مباحث فراوانی مطرح شد و اگر به همان مجلس مراجعه کنیم و متن همان مباحث را مرور کنیم، میبینیم که افرادی مانند شهید بهشتی چقدر دیدگاههای خوبی داشتند و از همه مهمتر مرحوم آیتالله طالقانی که خیلی بر شوراها تأکید داشتند. نتیجه همه آنها هم در قانون اساسی آمد. هم در فصول پنجم و هفتم و هم اصول 101 تا 106 در ارتباط با شوراهاست که در کمتر زمینه دیگری تا این حد اشارات صریح و مستقیم داریم.