• یکشنبه 30 آذر 1404
  • الأحَد 1 رجب 1447
  • 2025 Dec 21
سه شنبه 18 اردیبهشت 1397
کد مطلب : 15276
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/Y5jM
+
-

فرهنگ بر و بچه‌های ترون

برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی

 کاسه چه کنم چه کنم دست گرفتن:
کارها را خراب کردن و سپس دنبال راه چاره گشتن و از این و آن پرسیدن.

 کاسه داغ‌تر از آش: تقلای بیشتر از صاحب حق، جوش و جلای زیادتر از صاحب مال، دلسوزی بی‌جهت (همچنین: دایه دلسوزتر از مادر).

 کچلک: فضول، مداخله‌گر (همچنین: نخود هر آش، هرجا آشه کچلک فراشه).

 کرباس محلّه: آن دنیا، آخرت، دنیای دیگر، دنیای ندیده و نشناخته.

 گردن شکسته: بی‌چاره، بی‌نوا، بدبخت.

 گِروکشی: به جا آوردن کاری را منوط به انجام شدن کاری دیگر کردن؛ گرو برداشتن.

 گَز نکرده پاره کردن: ندانسته اقدام به کاری کردن، بی‌گدار به آب زدن.

 لجش گرفتن: کفری شدن، از کوره در رفتن، عصبانی و خشمگین شدن.

 لَر و لور: حاشیه گرد، سرگردان، دربه‌در، بی‌کس و کار، بی‌خانمان.

 لِنگه به لنگه: تا به تا، کنایه از متناسب نبودن هر کدام از لنگه‌های یک جفت («کفش لنگه به لنگه پاش کرده»).

 مث پنجه آفتاب: خوش تن و بدن، خوش چشم و ابرو، خوشگل و زیبا.

 مث سدِّ سکندر: استوار، قرص، مقاوم، پابرجا.

 نخراشیده: استخوان‌دار، درشت، هیکل‌دار (همچنین: گت و گُنده).

 واسه لای جرز خوبه: آدم نالایق، بی‌عرضه، بی‌قابلیت و بی‌بو و خاصیت. (هیکلش به درد لای جرز می‌خوره).

 

این خبر را به اشتراک بگذارید