جوان چهلساله
ملاحظاتی درباره جشنواره فیلم فجر و فیلمهای حاضر در دوره چهلم
سعید مروتی، روزنامه نگار
از معدود آیینهای فرهنگی بهجا مانده از دهه۶۰ که بهانه برپاییاش جشنهای پیروزی انقلاب است، یکی همین جشنواره فیلم فجر است که حالا در آستانه چهل سالگیاش قرار دارد؛ جشنوارهای که از همان دوره اول در بهمن۱۳۶۱ با اقبال عمومی مواجه شده است. سندهای تصویری بهجا مانده و گزارشهای نشریات نشان میدهد در روزگاری که هنوز تکلیف سینمای ایران مشخص نبود، مردم از جشنواره استقبال میکردند؛ جشنوارهای که خیلی زود بهعنوان مهمترین آیین فرهنگی- هنری جا افتاد و در دههاول که دهه تثبیت بود با بهرهبردن از تجربیات گذشته، در سازوکار برگزاری و الزام به شرکت همه فیلمهای متقاضی اکران عمومی، شد آیینهای تمامعیار از سینمای ایران. جشنواره فیلم فجر با تکیه بر تجربه برنامهریزانش در دهه۶۰ در شیوه برگزاری و انتخاب فیلمها و برنامههای بزرگداشتها و مرورها، بر سنت بهجا مانده از دهه۵۰ تکیه زده بود. در دوره اول طبیعتاً هنوز خبری از نسل تازه سینماگران بعد از انقلاب نبود و همهچیز با حضور قدیمیها معنا مییافت. در دورههای دوم تا چهارم به تصریح مدیران سینمایی وقت، همهچیز، ازجمله جشنواره، در خدمت راهاندازی چرخ متوقفشده تولید قرار داشت. از همین سالها بود که جشنواره به آوردگاه جوانان مبدل شد؛ جوانهای نسل انقلاب که بعد از کنار گذاشتن نسل اولیها قرار بود منادی سینمایی شوند که ارتباطی با سینمای گذشته نداشته باشد. جشنواره فیلم فجر همیشه محلی برای نمایش آزمون و خطاهای مدیریت دولتی و تغییر و تصحیح مسیرهای راهبردی و سیاستگذاریهای فرهنگی هم بوده است. اینکه مدیریت وقت سینما، به این نتیجه رسید که سیاست حذف کارگردانهای موج نویی درست نبوده، نخستین بار نمودش در پنجمین جشنواره فیلم فجر مشاهده میشد؛ همچنان که داستان الگوسازی برای فیلمسازان و گرایش به سینمای عرفانی هم با برگزاری بزرگداشت و مرور آثار تارکوفسکی و پاراجانف در جشنواره کلید خورد. جشنواره فجر تا سالها حکم دماسنج جامعه را نیز داشت. برای مطالعه سیر تحولات اجتماعی، فرهنگی جامعه ایران، جشنواره فیلم فجر منبع مهم و قابل اعتنایی است؛ آیینهای که مثلا تغییرات جامعه پس از پایان جنگ تحمیلی و سیاست بازکردن فضای فرهنگی را در جشنوارههای هشتم و نهم به نمایش میگذارد. یا تغییر سیاستهای فرهنگی دولت را میشود در مقایسه جشنوارههای یازدهم (که به شکل جالب توجهی با حضور اغلب چهرههای مهم چندنسل سینماگران برگزار شد) با دورههای بعدیاش در نیمهاول دهه70، مشاهده کرد. جشنوارههای برگزار شده در اواخر دهه۷۰ هم حال و هوای اجتماعی، سیاسی دورانشان را بازتاب میدادند، آن هم در سالهایی که فجر الزام حضور در جشنواره برای دریافت پروانه نمایش را کنار گذاشته و دیگر آیینه تمامنمای سینمای ایران نبود. از دهه۸۰ جشنواره فیلم فجر باز متاثر از تحولات اجتماعی و فرهنگی و تغییر دولتها فراز و نشیبهایی را تجربه کرد. در میانههای دهه۸۰ بهنظر میرسید این جشنواره دیگر آن رخداد شورانگیز دهه۶۰ و اوایل دهه۷۰ نیست. نوستالژی جشنواره بهعنوان خاطرهای از روزگار سپریشده، از همین سالها پررنگ شد؛ جشنوارهای که از تغییر نسل گریزی نداشت و در هر دورهای فیلمسازان شاخص خود را یافت. آخرین جشنواره دهه۸۰ نشان داد که حضور تکستارهها همچنان نقش کلیدی در رونق فیلم فجر دارد. با افول زودهنگام فیلمسازان برخاسته از سینمای دهه۶۰، ستاره اقبال نسلاولیها هم به مرور رو به خاموشی گذاشت. جشنواره البته به راه خود ادامه داد و تقریباً در هر دورهای از پدیدههایی رونمایی کرد، اما دیگر به ندرت میشد سیمای آن رخداد هیجانانگیز دهه۶۰ را در چهرهاش شناسایی کرد. تغییر زمانه، بخش بینالملل جشنواره را هم از رونق انداخت. فیلم فجر در دهه۹۰ به آوردگاه جوانان تبدیل شد. دیگر به ندرت به کارگردانهای باتجربه روی خوش نشان داد که یا دیگر فیلم نمیساختند یا فیلمهایشان مورد توجه قرار نمیگرفتند. هر چند معمولاً در هر دورهای چند نام بزرگ وجود داشت که ویترین جشنواره را رونق میبخشید.
در دهه۹۰ با جدایی بخش بینالملل و راهاندازی جشنواره جهانی، فیلم فجر متمرکزتر و جمع و جورتر برگزار شد و به سنت دیرینهاش همچنان در امتداد تغییر دولتها، دچار تحولاتی شد که نتیجهاش را میشد در فیلمهای به نمایش درآمده هم مشاهده کرد. آنچه در این سالها بیشتر به چشم آمد کمرنگشدن بخش خصوصی و پر تعدادشدن فیلمهای موسوم به ارگانی بود؛ فیلمهایی که بخش خصوصی، توان یا انگیزه تولیدشان را نداشت. در انتهای دهه۹۰ بهنظر میرسید علاوه بر تغییر زمانه که هر چیزی ازجمله فیلمها، فیلمسازان و تماشاگران را تحتتأثیر قرار داده بود، نوعی سردرگمی در اتخاذ رویکرد هم بر برگزارکنندگان حاکم است. کرونا آخرین جشنواره دهه۹۰ را از نفس انداخت و حالا در سال۱۴۰۰ به استقبال چهلمین جشنواره فیلم فجر میرویم که نخستین جشنواره دولت سیزدهم است؛ جشنوارهای که به حکم تاریخ میتواند جشنواره دورانگذار باشد.
جوان و جویای نام
مهمترین ویژگی جشنواره چهلم، جوانیاش است؛ جشنوارهای آنقدر جوان که بسیاری از فیلمسازان حاضر در بخش مسابقهاش را چهرههایی گمنام تشکیل میدهند. تعداد قابل توجه کارگردانهای فیلماولی و فیلمسازان جوانی که سابقه فعالیت حرفهایشان به همین چند سال اخیربازمیگردد، باعث شده معدل سنی جشنواره پایینتر از همیشه شود. تعداد کارگردانهای با تجربه حاضر در جشنواره امسال کمتر از انگشتان یک دست است و میدان کاملا در اختیار جوانهاست. از ۲۲ فیلم پذیرفته شده در بخش مسابقه جشنواره امسال، ۷ فیلم تجربه اول سازندگانش هستند؛ یعنی بیش از یکسوم آثار حاضر در فجر چهلم را فیلماولیها با این ترکیب تشکیل میدهند: «بیرویا» (آرین وزیر دفتری)، «بیمادر» (سید مرتضی فاطمی)، «ملاقات خصوصی» (امید شمس)، «لایههای دروغ» (رامین سهراب)، «علفزار» (کاظم دانشی)، «شمش طلا» (یوسف حاتمیکیا) و «موقعیت مهدی»(هادی حجازیفر). امید شمس، آرین وزیر دفتری و کاظم دانشی از عرصه فیلم کوتاه آمدهاند. رامین سهراب هم با سرمایهگذار فنلاندی و مشارکت فارابی نخستین فیلمش را ساخته و سیدمرتضی فاطمی با تجربه برنامهسازی در صدا و سیما وارد عرصه فیلمسازی شده و یوسف حاتمیکیا هم قبلاً فیلم کوتاه ساخته است. هادی حجازیفر شناختهشدهترین فیلم اولی امسال است که شهرتش را در عرصه بازیگری به دست آورده است.
جالب اینکه ۱۰ فیلم از آثار پذیرفته شده در بخش مسابقه هم کار دوم یا سوم سازندگانشان هستند: «برف آخر» (امیرحسین عسگری)، «بیرو» (مرتضیعلی عباسمیرزایی)، «درب» (سید هادی محقق)، «دسته دختران» (منیر قیدی)، «شادروان» (حسین نمازی) «شهرک» (علی حضرتی)، «هناس» (حسین دارابی)، «ضد » (امیرعباس ربیعی)، «ماهان» (حمید شاهحاتمی) و «نمور» (داوود بیدل). از میان این فیلمها از دسته دختران بهعنوان دومین فیلم کارگردان «ویلاییها» و در تداوم تجربه آن فیلم در نمایش حضور زنان در جنگ، بهعنوان یکی از تولیدات استراتژیک جشنواره امسال نام برده شده است. بیشتر سازندگان این ۱۰ فیلم، در سالهای اخیر شروع به کارگردانی فیلم بلند کردهاند و با سابقهترینشان امیر حسین عسگری است که سال ۹۲ با فیلم «مرز» نخستین ساختهاش به جشنواره آمد و در بخش نگاه نو هم جایزه گرفت.
جنگی، اجتماعی، تاریخی
جشنواره فیلم فجر در بیشتر ادوارش بیشتر محلی برای عرضه درامهای اجتماعی بوده است؛ اتفاقی که گویا امسال نیز رخ داده است. بیشتر فیلمها در فضایی شهری روایتگر درامی اجتماعی هستند؛ فیلمهایی چون مرد بازنده، نگهبان شب، شمش طلا، علفزار (با تم معمایی- پلیسی)، شهرک و...
۳ فیلم موقعیت مهدی، ۲۸۸۸ و دسته دختران متعلق به سینمای دفاعمقدس هستند. در غیبت سینمای کمدی، فیلم «شادروان» گویا فضای شادی دارد که البته به تصریح سازندهاش، در ژانر کمدی ساخته نشده است. بیرو، بهعنوان فیلم زندگینامهای ورزشی، متعلق به ژانری است که معمولا سینمای ایران به آن روی خوش نشان نمیدهد. با لایههای دروغ پس از سالها فیلمی اکشن در بخش مسابقه جشنواره به نمایش درمیآید. ضد را باید در دسته درامهای امنیتی قرار داد که برشی از وقایع سیاسی دهه۶۰ را روایت میکند؛ این هم ژانری است که بعد از «ماجرای نیمروز» در سینمای ایران گل کرد و از نیمهدوم دهه۹۰ تقریباً هر سال نمایندهای در جشنواره داشته است. «خائنکشی» هم در کنار روایت بخشهایی از زندگی مهدی بلیغ به یکی از ادوار تاریخ معاصر در ابتدای دهه۳۰ و دوران پر التهاب دولت ملی دکتر محمد مصدق و نهضت ملیشدن صنعت نفت میپردازد.
فیلمهای نمور و درب هم از نمایندگان سینمای هنری در فجر چهلم هستند؛ سینمایی که این سالها بیشتر با عنوان هنر و تجربه شناخته میشود.
دولتی یا خصوصی؟
تقریبا نیمی از فیلمهای حاضر در جشنواره امسال با سرمایه نهادهای دولتی، حاکمیتی تهیه شدهاند. فیلمهای لایههای دروغ، نگهبان شب و بدون قرار قبلی در جشنواره چهلم فیلم فجر، با حمایت بنیاد سینمایی فارابی تولید شده است. حوزه هنری انقلاب اسلامی هم که بهعنوان یکی از نهادهای فعال در عرصه سینما و فیلمسازی زیرنظر سازمان تبلیغات اسلامی حضور دارد، فیلمهای سینمایی ضد و هناس را بهصورت مستقل برای نمایش در چهلمین جشنواره فیلم فجر ارائه کرده است. ۲ فیلم سینمایی دسته دختران و شادروان هم بهصورت محصول مشترک بین دو نهاد یعنی بنیاد فارابی و حوزه هنری انقلاب اسلامی تولید و در جشنواره فیلم فجر شرکت کردهاند. فیلم موقعیت مهدی محصولی از صدا و سیما است و سرمایهگذار فیلم ۲۸۸۸ هم شهرداری شیراز است. از فیلمهای خائن کشی و مرد بازنده بهعنوان مهمترین فیلمهای بخش خصوصی میتوان نام برد. بهرام رادان، تهیهکننده فیلم علفزار است و هومن سیدی در تهیه فیلم بیرویا بهصورت مشترک با سعید سعدی حضور داشته. تهیهکننده فیلمهای شب طلایی و ماهان را پدران کارگردانهای این آثار بر عهده داشتهاند؛ ابراهیم حاتمیکیا برای یوسف حاتمیکیا و علی شاهحاتمی برای حمید شاهحاتمی. علی سرتیپی مدیرعامل فیلمیران هم تهیهکننده علفزار بوده است. در «برف آخر»، احسان علیخانی یکی از سرمایهگذاران فیلم است. بیرو هم سرمایهگذار بخش خصوصی دارد. بدون قرار قبلی، بیرویا و بیمادر از دیگر نمایندگان بخش خصوصی در جشنواره امسال هستند.
مکث
نیمه پر لیوان
این یکی از کمستارهترین ادوار جشنواره فیلم فجر است که بیشتر کارگردانهای حاضر در آن برای علاقهمندان جدی سینما هم ناشناخته هستند. از این جهت فجر چهلم خیلی جشنواره هیجانبرانگیزی بهنظر نمیرسد. اما نیمه پرلیوان عنصر غافلگیری از درخشش پدیدهها و بزرگیکردن بزرگان است. معمولاً در هر جشنوارهای چند فیلم حضوری پدیدهوار دارند و احتمالا این اتفاق در مورد جشنواره امسال هم رخ خواهد داد. کما اینکه همه امیدوارند فیلمسازان مطرح و شناختهشده هم با بهترین فیلمهای این سالهایشان به جشنواره آمده باشند. در شروع جشنواره، امید بیشتر از بیم نقش و سهم دارد، حتی در این دوره که روی کاغذ دستکم نیمی از فیلمهایش، هیجانی برای تماشا برنمیانگیزد هم در آستانه برگزاری، امیدواریم که همه منفی بافیها درباره فیلمها غلط از کار درآید. سینمای ایران بعد از ۲سال سخت کرونایی به جشنوارهای سرحال و جذاب بیشتر از همیشه نیاز دارد؛ جشنوارهای که در شرایطی برگزار میشود که پیک ششم کرونا هم رسما کلید خورده است.
چهل ساله نابالغ
یادداشت
مسعود میر،روزنامه نگار
به گمانم در این ناچاره بیسامانی و بیتوجهی، این سیاهه تنها وجه اعتنا بهخود را از تأیید آنهایی خواهد گرفت که سالها بعد دلشان گرم میشود به کارستان تغییر و احوالشان قرار میگیرد به اینکه زخم بود اما مرهم همواره در کوچه و گذر روزمرگی، گم شد.
چهل سال جشنواره فیلم برگزار شده است؛ بیوقفه و همواره با شوق. هرچند دورههایی طلایی بودند و سالهایی هم سربی اما به هر روی این امتداد مبارک یک رویداد فرهنگی در سرزمینی که انگار آدمها و مدیران و حتی سینماگرانش هم با قید موقت روزگار میگذرانند را نباید از نظر دور داشت.
احوال فستیوال و سینمای ما به فراخور این چهل دوره بِه نشده است. با این پیش فرض و اگر جشنواره و برگزاریاش را چونان رحم برای زیست و زایش فرزندی سلامت و سرخوش درنظر بگیریم بهراحتی میشود شرایط این بچه دردانه را اسکن کنیم.
چهل سال جشنواره فیلم فجر داشتهایم ولی هنوز نه آنقدر به بزرگان و آدم حسابیهای سینمایمان اعتماد داریم که مثل جشنوارههای معتبر سینمایی در دنیا دبیر و برگزار کنندگانی تقریبا ثابت را در مسند کار حفظ کنیم و نه آنقدر پذیرشگر و دمکرات هستیم که به سمت شفافیت کامل مراحل مختلف انتخاب، اعم از دستچین کردن فیلمهای داوطلب برای جشنواره تا ساختن آشیانه بر دوش آن برنده خوش شانس حرکت کنیم.
هنوز در جشنواره فیلم فجر یافتن عضو هیأت انتخاب یا داوری که رأی و نظرش را بدون لاپوشانی و محافظهکاری بیان کند نوبر است چه رسد به اینکه جماعت بفهمند فلان فیلم با چند رأی منفی از رقابت حذف شد یا داوران با چه تعداد رأی موافق سیمرغی را بر قله قافی نشاندهاند.
این هم بماند برای فرداها که اقلا نگارنده این متن شخصا یک دهه است هرسال درباره نیاز به یک محفل و مکان دائمی برای برگزاری مهمترین اتفاق فرهنگی ایران، یادداشت و گزارش نوشته است. چه بسیار قولهایی که درباره ساخت بهاصطلاح کاخ جشنواره داده شده و چه فراوان بدقولیهایی که درخصوص ساماندهی واقعی نحوه برگزاری جشنواره به چشم آمدند و القصه اینکه ما اکنون در این نقطهایم که شرح اوصافش بر شما و ما پوشیده نیست...