مشارکت محلیها در حفاظت از محیطزیست
کارشناسان معتقدند دود تعارض جامعه محلی با محیطبانان به چشم همه میرود
زهرا رفیعی- روزنامهنگار
در پی حادثه کشتهشدن جوان 22ساله عشایر توسط محیطبان کرمانشاهی، این روزها بحث لزوم مشارکت جوامع محلی و سهمدهی به آنان در حفاظت از محیطزیست داغ شده است. در واقع حفاظت محیطزیست بدون درنظرگفتن اقتصاد و معیشت جوامع محلی، زمینه ایجاد چنین تعارضی بین حافظان زیستگاهها و رویشگاههای طبیعی(محیطبان و جنگلبان) و همسایگان این مناطق شده است.
پیش از اینکه حکمرانی مدرن به شکلی که اکنون برقرار است، وجود داشته باشد، مدیریت عرصههای طبیعی با خوانین و روسای قبایل و عشایر صورت میگرفت. در آن روش، جوامع محلی بهدلیل «احساس تعلق و مالکیت»، بهرهبرداری پایداری از منابع طبیعی داشتند، اما تغییر قوانین با رویکرد دسترسی محدود به منابع طبیعی توسط روستاییان و عشایر، مغفولماندن بخش آموزش و بهروزرسانی روشهای بهرهبرداری از منابع طبیعی و صدالبته تغییر سبک زندگی جوامع محلی باعث شده است مدیریت و نحوه مصرف منابع طبیعی به کلی تغییر کند. نتیجه این تغییرات در بخش حفاظت از منابع طبیعی منجر به ایجاد تعارض جوامع محلی با یگانهای حفاظت شده است. یکی از روشهای پیشنهادی یونسکو برای حفاظت از ذخیرهگاههای زیستکره، حفاظت مشارکتی است؛ حفاظتی که مهمترین تصمیمگیرانش جوامع محلی هستند.
تعامل با جامعه محلی اصالت دارد
هوشنگ ضیایی، کارشناس حیاتوحش که بیش از نیمقرن در حوزه محیطزیست فعالیت کرده است، در گفتوگو با همشهری میگوید: عشایر در گذشته رئیسی داشتند که مسیر و زمان کوچ ایل را تعیین میکرد. او حتی اجازه کوبیدهشدن برفها و یخچالهای طبیعی توسط دامها را نمیداد و چرای دامهای ایل را در رویشگاهها و حتی شکار حیات وحش را مدیریت میکرد بهطوری که همهجا بهطور همزمان بهرهبرداری نمیشد و بخشهایی به کلی قرق میشد. با از هم پاشیدهشدن این روش، مدیریت جنگلها، مراتع، حیاتوحش و زیستگاهها بههم ریخت.
او که سالها مدیرکل حفاظت محیطزیست استان فارس بود، از تعاملی که با جامعه محلی داشته مثال میآورد و میگوید: در تعامل با شکارچیها و جوامع محلی، سازمان میفهمید که وضعیت زیستگاهها چگونه است و با مشورت آنها اجازه بهرهبرداری از حیاتوحش داده میشد. بهنظر من تنها کاری که الان میتوان انجام داد و این تعارض را برطرف کرد، تعمیم و گسترش رویکرد حفاظت مشارکتی در زیستگاههاست؛ آنچنان که در پارک ملی گلستان انجام شده و به نتایج مطلوب رسیده است.
هوشنگ ضیایی توضیح میدهد که در پارک ملی گلستان، مشارکت جامعه محلی، حرف اول را میزند و معتقد است در سازمان حفاظت محیطزیست، بخشی به نام مشارکتهای مردمی وجود دارد ولی هیچوقت عملی حفاظت مشارکتی را جلو نبرده است. او میگوید: برای حفاظت از پارک گلستان تاکنون از سازمان بودجهای نگرفتهایم. مردم محلی وقتی متقاعد بشوند که پارک متعلق به آنهاست، حرفهای نمایندهشان شنیده میشود، همکاری میکنند. وقتی جمعیت چهارپایان در این منطقه از حدود 2هزار رأس در آخرین سرشماری که به کمک آنها صورت گرفت به 8هزار رأس رسید، جامعه محلی از ترکمن و کرد از خوشحالی جشن گرفتند. دستاورد پارک گلستان باید برای سایر مناطق الگو شود. بهطور مثال، اگر حفاظت از یوز در منطقه توران با مشارکت جامعه محلی انجام شود، دیگر نیاز به محیطبان بیشتر نیست. کافی است به مردم محلی بها داده شود، چون آنها بهترین حامیان هستند.
در پارک گلستان، شکارچیان پیشین به گردانندگان تور طبیعتگردی تبدیل شدهاند و مسافران برای شنیدن گاوبانگی به آنها مراجعه میکنند. شکارچیان میدانند که مرالها کجای پارک بیشتر هستند و با آموزشی که دیدهاند، بدون اینکه به اکوسیستم منطقه آسیب وارد کنند، گردشگران را با لذت درک طبیعت آشنا میکنند. اما بهگفته این متخصص حیاتوحش دستاورد پارک با کارشکنی برخی مواجه میشود.
باید به مردم محلی مسئولیت داد
بهمن ایزدی، فعال محیطزیست، با اشاره به تجربه کاهش تعارض جامعه محلی با محیطبانان درصورت گسترش حفاظت مشارکتی، میگوید: روی مردم محلی خیلی میتوان حساب کرد و به آنها مسئولیت داد. در آتشسوزیهای اخیر پارک گلستان همین مردم بیش از دولتیها برای خاموشکردن آتش پای کار بودند. اگر برنامه مدیریت حفاظت مشارکتی به کل کشور تعمیم داده شود، تعارضات بین محیطبان و جامعه محلی کمتر میشود، ضمن اینکه بستر سالمی برای ارتقای وضعیت تنوع زیستی و حراست و پایش زیستگاه ایجاد میشود. البته درصورتی این تجربه موفق بازتولید میشود که در سازمان حفاظت محیطزیست، چنین ارادهای وجود داشته باشد.
آنچه در پارک گلستان رخ داده، حاصل اراده چند نفر بوده است و فرایندی نیست که در کل کشور حاکم باشد. هوشنگ ضیایی در مورد انتخابشدن پارک گلستان بهعنوان پایلوت حفاظت مشارکتی میگوید: سعید نمکی، وزیر بهداشت پیشین، مشاور عیسی کلانتری رئیس وقت سازمان حفاظت محیطزیست و معاون سازمان برنامه و بودجه بود.
او پس از بازدید از پارک، گزارشی در مورد اسفناکبودن تنوع زیستی در منطقه ارائه کرد. من به آنها گفتم که بهتر است مدیریت پارک آنچنان که دستورالعملهای یونسکو برای حفاظت ذخیرهگاههای زیستکره بدان تأکید دارد، با مشارکت مردم محلی انجام شود. این برنامه با موافقت شخص رئیس سازمان جلو رفت و نتایج آن بسیار چشمگیر شد. اگر مدیران سازمان حفاظت محیطزیست بخواهند میتوان این برنامه را در همه 13ذخیرهگاههای زیستکره کشور به اجرا گذاشت و تعارض جامعه محلی و محیطبانان را کم کرد.