ادبیات کودک و نوجوان رو به رشد است
گفتوگو با سیدعلی کاشفی خوانساری به بهانه انتشار کتاب جدیدش؛ «قصههای عهد قجر»
علیالله سلیمی- روزنامهنگار
سیدعلی کاشفی خوانساری، از چهرههای فعال ادبیات کودک و نوجوان است که در حوزههای تحقیق، پژوهش و تألیف آثار متعددی برای مخاطبان کودک و نوجوان و همچنین درباره ادبیات کودک و نوجوان برای بزرگسالان تألیف و منتشر کرده است. آثارش در جشنوارههای ادبی مختلف برگزیده شده و صدها مقاله از وی در رسانهها و نشریات تخصصی حوزه کودک و نوجوان منتشر شده و سابقه سردبیری فصلنامه نقدکتاب کودک ونوجوان وسروش نوجوانرادرکارنامهاش دارد. به تازگی هم کتاب«قصههای عهد قجر» به قلم کاشفی خوانساری منتشر شده که در آن، روند شکلگیری ادبیات داستانی جدید ایران در طول حکومت قاجاریان به زبانی ساده بررسی شده است. با سیدعلی کاشفی خوانساری درباره کتاب جدیدش؛ قصههای عهد قجر و مسائل مربوط به ادبیات کودک و نوجوان گفتوگو کردهایم.
کتاب جدید شما؛ قصههای عهدقجربهنوعی ریشههای داستاننویسی در دوره قاجار را مرور و بررسی میکند، آیا اتفاقهای ادبیـ داستانی مهم و قابل توجهی در این دوره تاریخی افتاده که مبدأ کارتان را بر این مقطع زمانی خاص قرار دادهاید؟
علت انتخاب مقطع تاریخی دوره قاجار برای معرفی ریشههای داستاننویسی این بوده که در این دوره تاریخی است که چند اتفاق مهم مرتبط با بحث ادبیات داستانی میافتد. نخستین اتفاق، صنعت چاپ است. یعنی شکلگیری چاپ مطبوعات و کتاب در ایران و بهدنبال آن دومین اتفاق، آشنایی و مواجهه ایرانیان با آثار جدید داستانی غرب است که از طریق ترجمه بهدست ایرانیان میرسد. و سومین اتفاق بهدنبال این دو اتفاق قبلی، انتشار نخستین داستانهای جدید در شکل و شمایل آثار غربی توسط نویسندگان ایرانی است. برای همین بوده که ما بررسی ریشههای داستاننویسی نوین ایران را از دوره قاجار شروع میکنیم.
بیان رویدادهای تاریخی به زبان ساده، یکی از رویکردهای شما در برخی از آثارتان ازجمله کتاب قصههای عهد قجر است، براساس چه ضرورتی از چنین زبان ساده و آسان استفاده میکنید؟
بله، همانطور که اشاره کردید این یکی از دغدغههای همیشگی من بوده و بهطور خاص، دوره قاجار و آثار ادبی و مطبوعاتی آن دوره مورد علاقه من بوده است. من کتابهایی درباره مطبوعات دوره قاجار و سینمای آن دوره و ادبیات کودک در آن دوره دارم. فکر میکنم اگر مسائل تاریخ ایران به زبان ساده، صمیمی و جذاب برای نوجوانها مطرح شود، از آن استقبال میکنند. جوایزی که پیشتر این کتابها گرفتهاند و تجدید چاپ مکرر این آثار هم این فرضیه را تأیید میکند که ما اگر بتوانیم رویدادهای تاریخی و اسناد و مسائل تاریخی را از نگاه و منظر و زاویه دید نوجوانان ببینیم و به زبان ساده بازگو کنیم میتواند مورد اقبال و توجه این گروه سنی قرار بگیرد.
نویسندگانی که در کتاب اخیر شما آثارشان بررسی و معرفی شده در قالبهای متنوع نوشتاری آثاری را خلق کردهاند، معیار شما برای انتخاب این افراد چه بوده است؟
در مورد انتخاب افراد، شاید بگویم که من به آن معنا خیلی انتخاب نکردهام. یعنی اول از همه سعی کردم همه آثار ادبیات داستانی جدیدی که در دوره قاجار نوشته شده حداقل مورد اشاره قرار بگیرد. بهویژه در دوره اولیه و سالهای قدیمیتر و در میان آنها، چند ملاک، مثل در دسترس بودن آثار، جذابیت و ارتباطش برای نوجوانان و همچنین ارزشهای ادبی، تاریخی این آثار مهم بوده است. نمونههایی از برخی آثار را نقل کردهام. پس قالبهای نوشتاری چندان در معنای عام تنوعی نداشتند و همه آنها حالا یا رمان یا داستان کوتاه یا پاورقی محسوب میشدند. من هم سعی کردم تصویری جامع ارائه بدهم بیش از آنکه بخواهم براساس سلایق شخصی خودم انتخاب و گزینش کنم.
در دوره قاجار، داستاننویسی مدرن ایرانی هنوز شکل نهایی خود را پیدا نکرده بود. آیا رگههایی از داستاننویسی مدرن در آثاری که انتخاب و مرور کردهاید دیده میشود؟
بله، درست است. داستاننویسی مدرن ایرانی در آن دوره هنوز قوام پیدا نکرده بود و تجربههای اولیه را میگذراند. در عین حال، در آن دوره در خارج از ایران هم داستان مدرن یک بحث جدیدی بوده است. در اواخر دوره قاجار است که ما شاهد پیدایش و تحول داستان مدرن در اروپا و آمریکا هستیم. یعنی عملا بعد از دوره رئالیسم است که ما نمونههایی از داستانهایی که حالا میشود آنها را مدرن نامید در غرب میبینیم. پس به این معنا، وقتی در غرب این موضوع جدید است، طبیعی است که دوره قاجار با چنین آثاری شاید مواجه نباشیم. اما تشابهاتی دیده میشود. مثل برخی داستانهای تخیلی، سفر در زمان و نوعی آثار با رویکردهای وهم و خیال و امثالهم. با این حال، بهطور اتفاقی و احتمالا ناخودآگاه در چند اثر دوره قاجار مشابهتهایی با داستانهای مدرن قابل رصد و شناسایی است.
تاریخ روایت و داستانسرایی در کشور ما قدمت طولانی دارد اما ادبیات جدید بهویژه در حوزه داستان اینگونه نیست، شما مرز بین این دو را در انتخابهای خود برای این کتاب چگونه مشخص کردید؟
مرز دوره سنت و مدرنیسم یا داستانهای کهن ایرانی و داستانهای نو که به تقلید از داستانهای غربی پدید آمدند را هم میشود به «شکل» تقسیمبندی کرد و هم براساس«محتوا». درشکل که بهنظرم مهمترین ممیز، چاپی بودن این آثار است. یعنی در این دوره از نسخههای خطی و طومارهای نقالی قصههای شفاهی و غیره ما وارد آثار چاپی میشویم. دوم، همان ویژگیهایی که اعم از توجه به انسان در جایگاه فردی، احساسات آن و پرداختن به موضوعات معاصر، مطلقنبودن شخصیتها و غیره است. با این حال، در دوره قاجار هم ما آثاری که هنوز حال و هوای قصههای سنتی و کهن را دارند میتوانیم ببینیم. شاید یک نقطه مرزی را که بتوانیم نام ببریم همان نقیبالممالک و امیرارسلان است. نشانههایی از داستان مدرن در آنها دیده میشود اما بافت و ساختار و قالب و اکوسیستم داستان کاملا کهن و سنتی است. برخی داستانهایی هم که پس از آن نوشته شده همچنان رنگ و بوی سنتی دارد. مثل قصههای منصوب به سیدجمال و شاگردان او یا قصههای مفتاحالملک و برخی دیگر که هنوز حال و هوای حکایت و قصههای عامیانه و سنتی در آنها مشاهده میشود. اما از آن طرف داستانهایی که کاملا معاصر هستند و با تعاریف داستان در معنای نوی آن سازگار هستند هم میشود در آثار قاجاری یافت.
مخاطبان داستان بهویژه گروه سنی نوجوانان تا چه اندازه با نمونههای اولیه داستان مدرن ایرانی آشنایی دارند و انتشار کتاب جدید خود را در این زمینه چقدر مؤثر میدانید؟
متأسفانه نوجوانان با این نمونههای قدیمیتر داستان مدرن ایرانی آشنایی ندارند و از این بابت آنها مقصر نیستند. چراکه چنین اطلاعاتی در دسترس آنها نبوده و نهایتا نوجوانهایی که اهل مطالعه و علاقهمند به تاریخ ادبیات هستند با نامی مثل جمالزاده برخورد میکنند که آثارش مربوط به آخرین سالهای دوره قاجار است و نویسندگان قبلی را نمیشناسند. اینکه کتاب من چقدر مؤثر باشد نمیدانم. زمان باید نشان بدهد اما امیدوارم چنین نقشی را بتواند ایفا کند و نوجوانهای علاقهمند به داستان و مطالعه با این پیشینه و سابقه آشنایی پیدا کنند.
بخشی از رویکرد نویسندگان کودک و نوجوانان برای معرفی نمونههایی از ادبیات کهن فارسی برای مخاطبان امروزی، بازنویسی و در مواردی تلخیص این آثار است، درباره محاسن و معایب این نوع فعالیتها بگویید.
بهنظرم نمیشود یک حکم کلی داد و بگوییم مثلا از میان بازآفرینی و بازنویسی و تلخیص کدامیک خوب و کدامیک بد است. هریک از اینها کارکردهای خاص خودشان را دارند. اما تلخیص به نوعی مورد کمتوجهی واقع شده، یعنی اینکه اگر گزیدهای از آن متن اصلی را بیاوریم محاسنی دارد که بچهها با شکل، ساختار، زبان و نحو جملات و امثالهم برخورد میکنند. اینکه یک ایدهای را از داستان کهن بگیریم و داستان را دوباره بنویسیم و اسمش بشود بازنویسی یا اینکه پیرنگ و پیام و اتمسفر آن را تغییر دهیم اسمش بشود بازآفرینی، اینها همه احتیاجات نوجوانها را برطرف نمیکند و نوجوانان در عین حال نیاز دارند با آن نمونه نثر و نگارش و زبان و بیان قدیمی هم برخورد داشته باشند.
بهعنوان یکی از فعالان عرصه ادبیات کودک و نوجوان، جایگاه این حوزه در شرایط فعلی را چگونه ارزیابی میکنید؟
موضوع جایگاه ادبیات کودک و نوجوان امروز ما بحث مفصلی است که از منظرهای مختلف میشود بررسی کرد، اما در مجموع، من میتوانم بگویم روند رو به رشدی مشاهده میشود؛ یعنی حضور نویسندگان جوان، آشنایی با ادبیات جهان، تنوع و تکثیر سلیقهها وگونهها و نگارشها. اینها همگی شکل گرفته و این تلقی که مخاطب کودک و نوجوان را یک مخاطب ذهنی یکدست همگون بپنداریم دیگر وجود ندارد. امروز میدانیم که سلیقههای بسیار متنوعی در بچهها هست و سعی میشود برای همه سلیقهها آثاری پدید بیاید. با وجود همه مشکلاتی که هست، از مشکلات اقتصادی و اجتماعی و غیره که خیلی هم تأثیر گذاشته روی بازار و فضای کتاب، با همه اینها من نگاهم به این حوزه مثبت است و نشانههایی از رشد و توسعه را میبینم.
استقبال ناشران از آثار تحقیقی و پژوهشی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان چگونه است؟
انتشار آثار تحقیقی و پژوهشی ادبیات کودک و نوجوان در سالهای اخیر با رشد مواجه بوده است. یعنی، هم در نشریات دانشگاهی این اتفاق دارد میافتد هم در قالب کتاب. البته سهم مطالب مربوط به ادبیات کودک در مجلات تخصصی ادبی و مجلات تخصصی کتاب پایین است. همینطور مجلات تخصصیپژوهی ادبیات کودک. خارج از فضای دانشگاه هم بسیار اندک است. یکی دو نمونه مثل گاهنامه نقد کتاب کودک و پژوهشنامه ادبیات کودکان، اما در قالب کتاب بهدلیل تغییر شرایط بازار کتاب یعنی امکان چاپ کتابها که با تیراژ محدود هم فراهم شده آثار زیادی منتشر میشود اما خب همه این آثار از کیفیت لازم برخوردار نیستند. خوب دیده نمیشوند و جشنوارهای که اینها را نقد و بررسی کند وجود ندارد. توزیع و اطلاعرسانی گسترده هم ندارد. پس شاید بتوانیم بگوییم از نظر تولید و کمیت وضعیت بد نیست اما از نظر کیفیت و خوانده شدن و تأثیرگذاری با وضعیت مطلوب فاصله داریم.
درباره آثار در دست تألیف یا زیرچاپ خودتان توضیح مختصری بدهید.
آثار زیر چاپ در چند بخش دارم. کتابهایی برای مخاطبان کودک و نوجوان در انتشارات بهنشر، کتابی در نشر بینالملل و برای مخاطبان بزرگسال و درباره ادبیات کودکان، کارهای پژوهشی و کتابهایی در نشر قو، نشر نوآزما، نشر خزه و انتشارات جهان کتاب دارم. اینها کتابهای زیرچاپ من هستند که یادم میآید. البته این روزها بیش از هر کتابی، مشغول نوشتن کتاب«ادبیات دینی کودک و نوجوان در دوره قاجار» هستم. پیشتر، در حدود یک ماه پیش کتاب «ادبیات دینی کودک و نوجوان در جهان پیشامدرن» در نشر جمال از من منتشر شد که این کتاب، «ادبیات دینی کودک و نوجوان در دوره قاجار» به نوعی ادامه آن کتاب و موضوعی است که سالها دغدغه من بوده است. حالا مشغول جمعبندی و بررسی فیشها و یادداشتهای قبلی و نگارش این کتاب هستم.