• سه شنبه 1 خرداد 1403
  • الثُّلاثَاء 13 ذی القعده 1445
  • 2024 May 21
سه شنبه 5 بهمن 1400
کد مطلب : 151818
+
-

محاکات لکنت‌زده در کهکشانی بارانی و خاکستری

موضوع رمان «جاده فلاندر» اثر کلود سیمون که منوچهر بدیعی آن را به فارسی برگردانده است، به اشغال فرانسه در سال1940 از سوی آلمان هیتلری بازمی‌گردد. در این رمان 2شخصیت به نام‌های «ژورژ» و «بلوم» وجود دارد. آنها که اسیر شده‌اند، زیر باران بازمی‌گردند و در ادامه مطالعه رمان به جایی می‌رسیم که آنها می‌توانند با یکدیگر صحبت کنند. آنها وضع ذهنی، روانی و حتی شرایط جسمی بسیار پیچیده‌ای دارند. آرزوها، اعمال و رفتار چند شخصیت در بطن و متن این رمان در هم آمیخته می‌شود. نیازها و موقعیت حرمان‌زده این دو شخصیت اصلی یعنی ژورژ و بلوم آنها را به یکدیگر نزدیک و نزدیک‌تر می‌کند. از بخت بد این دو شخصیت، آنها سرباز به دنیا نیامده‌اند و به جنگی رانده شده‌اند که به تعبیری هیچ‌گونه آمادگی‌ای برای پذیرش‌اش نداشته‌اند. به‌نظر می‌رسد رمان در یک کهکشان بارانی و خاکستری، طی محاکاتی لکنت‌زده و مبهم و حتی می‌توان گفت شریرانه شکل می‌گیرد و درونیات و نیازهای شخصیت‌ها از سوی خالق اثر، یعنی کلود سیمون، به نوعی جسمیت یافته است. کلود سیمون در این اثر به‌معنا، جسمیت می‌بخشد تا موضوع رمان در مضحکه‌ای اندوهبار دریافتنی شود. خواننده اگر تأمل کند و پیش برود، این ابهام‌ها رفته‌رفته برایش روشن می‌شود و به کشف می‌رسد. این کار مهم کلود سیمون است و سبکی است در نوع خود بی‌بدیل. منوچهر بدیعی در برگردان این نوع رفتار و داستان‌نویسی کلود سیمون، مابازا و معادل دقیقی از طریق زبان فارسی به مخاطبان فارسی ارائه می‌دهد. این شکل، شیوه و شگردی که کلود سیمون به‌کار برده، خواننده دقیق و جست‌وجوگر فارسی زبان را دوش به دوش کلود سیمون روی محور ارتباط نویسنده و خواننده پیش می‌برد.

این خبر را به اشتراک بگذارید