خواب معتادان متجاهر در بازار فرش تهران
شهرداری تهران با همراهی سایردستگاههای مسئول طرح جمعآوری و ساماندهی معتادان را در دستور کار دارد
زهرا کریمی- روزنامهنگار
میدان محمدیه، خیابان مولوی، نرسیده به بازار حاجقاسم، کوچه بنگیها و پاتوق معتادان. این نشانی سرراست، ما را به تجمع معتادان در مرکز شهر رساند؛ بخشی از شهر که فاصله چندانی با محله هرندی ندارد؛ محلهای که طی سالهای گذشته از حضور معتاد و کارتنخواب پاکسازی شد، اما در نزدیکی آن بوستان در دالانهای بازار بزرگ تجمعاتی دیده میشود که تهدیدی برای مراجعهکنندگان به بازار و ساکنان قلب طهران است. کسبه بازار پوشاک در آن محدوده نیز از این وضعیت گلایه دارند و برای مطالبه حقوق شهروندیشان و ایجاد امنیت، دست به دامان همشهری شدند. به همین منظور به نشانی که ارسال شده سری زدیم و از نزدیک در جریان وقایع قرار گرفتیم.
جهنم را به بهشت تبدیل کنید
عقربههای ساعت هنوز به 11صبح نرسیده خیابان شلوغ است و کاسبها در حال حساب و کتاب. در بین همهمه خیابان مولوی اگر حواس رهگذری به زیر پایش نباشد، ممکن است پا روی کارتنخواب یا معتادی بگذارد که کنار پیادهروها در خواب عمیق فرورفتهاند. فروشنده مغازه لباسفروشی سر نبش خیابان مولوی مرد میانسالی است که خودش را قاسم رحمتی معرفی میکند. او میگوید: «20سالی است که در اینجا کاسبم و با کارتنخواب و معتاد در حال مدارا هستم. شما اگر جرأت دارید ساعت 6غروب به بعد به این خیابان مراجعه کنید. این چند نفری که تک و توک در پیادهروها میبینید، معتادان جامانده از شب گذشته هستند. هر روز ساعت 5غروب در اوج کاسبی باید ناخواسته کرکره مغازهام را از ترس آنها پایین بکشم. خیلی از روزنامهها و رسانههای مختلف در سالهای قبل برای تهیه گزارش آمدهاند، اما تا به الان هیچ اقدامی که به نفع مردم باشد، انجام نشده است. با این حال خوشحالم که دغدغه شهردار جدید تهران حضور کارتنخوابها و معتادان در شهر است. باخبر شدم که بهتازگی دره فرحزاد در حال ساماندهی و پاکسازی از معتادان است و امیدوارم با گزارش شما نگاه شهردار متوجه این منطقه از شهر هم شود.» صدای تردد چرخیها همه بازار را فراگرفته است که برای خروج از در بازار حاجقاسم صف کشیدهاند. چرخیهایی که بار ندارند، بیمحابا و با سرعت میگذرند و چرخیهایی که بار طاقه پارچه و پوشاک دارند با مراقبت بیشتری عبور میکنند. نرسیده به در ورودی بازار حاجقاسم، سمت راست کوچهای است معروف به کوچه بنگیها. دیوار و کف این کوچه از دوده آتشها سیاه است که منظره زشتی به آنجا بخشیده است. مرتضی برقی جوانی است که حدود یک سال در کوچه شوشتری ملکی را برای کارگاه اجاره کرده است. او از حضور شبانهروزی معتادان و توزیعکنندگان مواد در آن کوچه شاکی است و به همشهری میگوید: «از مدیران شهری خواهش میکنم شهر را از جهنمی بودن تبدیل به بهشت کنند. هر شب بالای 100نفر در کوچه شوشتری در حال مصرف مواد هستند. بوی مواد در همه کوچه و کارگاهها میپیچد. 10سال قبل همه آنها در خیابان مولوی بودند، اما انگار همهچیز طوری هماهنگ شده باشد که آنها به دالان و کوچههای فرعی بیایند. کوچه شوشتری، خیابان معظم و خیابان سعادت پاتوق همیشگی آنهاست.»
نا امنی بیداد میکند
هنوز ظهر نشده که در یکی از دالانهای بازار، صدای فریاد زنی بلند میشود و تمام بازار از صدای او پرمیشود. با پرسوجوی کسبه متوجه میشویم ظاهرا یکی از معتادان جوان، گوشی موبایل او را به سرقت برده است. محمد فرقانی از کسبه راسته لباسفروشان، میگوید: «این سرقتها در این بخش از بازار تکراری شده است. الان حدود 8سالی میشود که در این راسته از بازار کاسبم و معتادان باعث و بانی اتفاقهای عجیب و غریبی بودند؛ تا جایی که حتی آتش روشنکردن آنها در شب برای حجرهها تهدید است. متأسفانه این معتادان با جمعکردن کارتنها و سلفونها کسبه را آزار میدهند یا شبها با کمک میلههای بلند از زیر کرکره مغازهها اجناس را میدزدند و میفروشند و پول موادشان را تامین میکنند. در این محدوده از بازار ناامنی بیداد میکند. کاسبان، بومیها و زنانی که برای خرید میآیند از این صحنهها دل خوشی ندارند. انتظار داریم تا مسئولان رسیدگی کنند تا در این بخش از تهران هم مانند سایر مناطق امنیت حاکم شود تا راحت بتوانیم به کسبوکارمان برسیم.» همین که هوا گرگ و میش میشود، یکییکی معتادان با سر و وضعی نامرتب به کوچه وزیری یا کربلایی در راسته فرشفروشها میآیند. بهگفته کاسبان، هر دو سر کوچه وزیری را درهای آهنی نصب کردهاند که بعضی از شبها شهرداری درها را میبندد. یکی از کسبه پاساژ فرشفروشان در اینباره میگوید: «ای کاش به جای آنکه برای کوچه وزیری در نصب کنند، اقدام بهتری انجام بدهند تا هرچه زودتر این اوضاع ساماندهی شود. هر روز اینجا همین آش و همین کاسه است و خیلی از کارگران جوان پاساژ به این راه کشیده و متأسفانه بعضی از آنها معتاد شدهاند. در اینجا مواد بهراحتی و در عرض چند ثانیه در اختیار جوانان قرار میگیرد. این اوضاع خوبی برای جوانان کاسب نیست.»