انقلاب اسلامی راهی را سوای نظم مسلط جهانی در پیش گرفت و از سویی جز با چند کشور معدود بهدنبال گسترش ارتباطات جهانی خود است اما در این مسیر با کشورهایی مواجه است که خود یا از سردمداران یا صاحب منفعتان نظم مسلط هستند، با این حال روش و میزان این ارتباط چگونه باید باشد؟ این سؤالی است که پروفسور فرامرز رفیعپور، عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران و استاد بازنشسته دانشگاه شهید بهشتی، در کتاب «تضاد غرب و شرق» با واکاوی تاریخ شکلگیری کشورهای محل مطالعه در پی آن است. پروفسور رفیعپور پاسخ به سؤال خود را در گرو شناخت دقیق از کشورهای محل بحث میداند تا بتوان تعامل را با توجه بهخصوصیات هر کشور و نقاط قوت و ضعف آنها در وجوه مختلف تنظیم کرد. ایده نویسنده آن است که کشورهای غربی، همانند درخت تنومندی هستند، با شاخ و برگها و میوههای زیاد اما آنچه امروز ما از این درخت یا یک کشور مشاهده میکنیم تصویری بسیار سطحی مانند عکسی لحظهای است و از همین رو به جهت شناخت دقیق باید ریشههای عمیق و مراحل شکلگیری هر کشور را مورد بررسی قرار داد. نویسنده با این استدلال تاریخچه شکلگیری اروپا و ارتباط شرق و غرب از دوره حاکمیت فیلیپ بر مقدونیه و حملات او و بعدها اسکندر به ایران و سپس شکلگیری و فروپاشی امپراتوری روم آغاز کرده و به شکلگیری دولتهای مدرن تا به امروز و الزامات تعامل با این کشورها میرسد. کتاب «تضاد غرب و شرق؛ ایران و کشورهای غربی» در سال 1395 در 630صفحه از سوی شرکت سهامی انتشار منتشر شد و مثل تمامی کتابهای پروفسور رفیعپور دارای شمایل، فونت و صفحهآرایی مختص بهخود است.
راه انقلاب در تعاملات جهانی از دل 2500سال تاریخ
در همینه زمینه :