بانگ آب هیرمند آمد به گوشم ناگهان*
حمیدرضا محمدی
سیرابشدن «هیرمند»، شاید دلانگیزترین خبر این دو، سهروز اخیر بود. سیستان و بلوچستان مدتهای مدید بود که خشک مانده و تشنگی امانش را بریده بود اما نزولات آسمانی کار خودش را کرد و لبخند بر لبان مردم آن
خطه نشاند.
حقابه هیرمند سالهاست محل مناقشه میان ایران و افغانستان است؛ از وقتی بهسبب معاهده پاریس، در سال١٢٣۶ خورشیدی، در اوان سلطنت ناصرالدینشاه، هرات از ایران جدا شد و تا همین امروز هم ادامه دارد، تمام دولتها با آن دستبهگریبان بودند و حتی در سال١٣٢٧، ایران ازسوی منصورالسلطنه عدل، شکوائیهای را به شورای امنیت برد. آن هم رودی که هزارههاست مردم این سامان براساسش زیستهاند و تمدن ساختهاند. با وجود این، اگرچه «دولتین ایران و افغانستان با آرزومندی رفع دائمی کلیه اسباب اختلاف در مورد آب رود هیرمند (هلمند) و بهمنظور حفظ روابط حسنهبینالمللی و احساسات ناشی از برادری و همسایگی تصمیم گرفتند که معاهدهای را به این منظور منعقد نمایند»، اما درمان این درد نبود.
در ماده دوم این قرارداد که میان «امیرعباس هویدا، نخستوزیر ایران و محمد موسی شفیع، صدراعظم افغانستان»، در ٢٢اسفند١٣۵١ در کابل منعقد شد، «مجموع مقدار آبی که از رود هیرمند (هلمند) در سال نرمال آب و یا سال مافوق نرمال از طرف افغانستان به ایران تحویل داده میشود منحصر است به متوسط (اوسط) جریان ٢٢مترمکعب در ثانیه [معادل ٨٢۶میلیون مترمکعب در سال].»
اگرچه در ماده پنجم آن تأکید شده بود «افغانستان موافقت کرده تا اقدامی نکند که ایران را از حقابه آن از آب رود هیرمند... بعضا یا کلا محروم سازد.» اما شاهکلید آن را باید در ماده یازدهم جستوجو کرد؛ «هر گاه خشکسال مدهش یا بروز فورسماژور (حالات مجبره) رسیدن آب را به دلتای هیرمند (هلمند) موقتا ناممکن سازد کمیساران طرفین فورا به مشورت پرداخته، طرح (پلان) عاجل لازمه را بهمنظور رفع مشکلات وارده یا تخفیف آن تهیه و به دولتین (حکومتین) مربوطه خویش پیشنهاد مینمایند.»
اما افغانستان در همه این نزدیک به نیمقرن اخیر مانعتراشیهای بسیار کرد و تنها در مواقعی که توان مهار سیلابها را نداشت، جریان آب هیرمند را به سمت ایران روانه میکرد. حتی سال گذشته که سد کمالخان آبگیری شد، نگرانیهای مردم بهخصوص کشاورزان فزونی یافت زیرا زراعت مردم سیستان و بلوچستان از رونق افتاده بود و هیرمند و بهتبع آن تالاب هامون به اغما رفته و بومیانش رنگ زندگی ندیده بودند.
حالا اما بارقههای امید را میتوان در چشمان مردم این سرزمین دید و میتوان بازگشت زندگی را در بیناهالی سیستان و بلوچستان دید و حالا اما میتوان امید به آینده را دل این نازنینهموطنان حس کرد.
* مصراعی سروده فرخی سیستانی