مراقب چشم مردم نبودند!
دانیال معمار؛ سردبیر
تهران عیب زیاد دارد! این چیزی نیست که بتوان پنهانش کرد؛ مثلا تهران روی زمین صاف نیست که دوچرخهسواری از جنوب به شمال آن راحت باشد. رودخانه ندارد که هم هوا را تلطیف کند و هم دل ساکنان شهر را. همسایه دریا و جنگل هم نیست که خیلی خوشآبوهوا باشد. پایتخت یک عیب اساسی دیگر هم دارد؛ «ترافیک». عیب تازهای هم نیست. سالهاست که حکومت خودسرانه خودروها در این شهر دردسری به نام ترافیک را درست کرده است. ماجرا هم فقط به اعصاب خرد شده مردم در راهبندانهای گرهخورده معابر ختم نمیشود. اگر از آمار کشتههای سوانح رانندگی بگذریم، آلودگی هوا و آلودگی صوتی، 2فرزند ناخلف دیگر این ترافیک هستند که براساس آمارهای رسمی، هر سال مردم زیادی را به کام مرگ میکشند.
خب، حالا چاره چیست؟ چگونه میتوان افتضاحی را سامان بخشید که امروزه روز، «ترافیک»اش مینامند؟ این معضل و دردسرهای حاصل از آن هر روز دارد یک قربانی جدید میگیرد، پس نمیتوان سراغ راهحلهایی رفت که در بلندمدت به نتیجه میرسند. اصلاح فرهنگ غلط ترافیکی مردم کار درستی است، ولی این فرهنگ یکشبه درست نشده که بتوان یکشبه درمانش کرد. جلوی تولید خودرو را هم که نمیتوان گرفت. مردم کجای دنیا جلوی حرکت چرخهای صنعتی کشورشان را میگیرند که ترافیک را چاره کنند؟! باید سراغ مُسکنهای فوری دیگری رفت تا درد ترافیک برای مردم بیشتر نشود. این مُسکن چیست؟ از سیطره جدی این پرسش بر اذهان کارشناسان حملونقل شهری بیش از چند دهه میگذرد و پاسخ قطعی این سؤال هم چیزی نیست جز افزایش و توسعه ناوگان حملونقل عمومی. تا وقتی این ناوگان در دسترس مردم نباشد و تا وقتی خدمات این ناوگان، این خلقالله را راضی نکند، نمیتوان توقع داشت که آنها خودروهای شخصیشان را طلاق دهند و برای حل معضل ترافیک، سراغ وسایلنقلیه عمومی بیایند. توسعه سریع خطوط مترو، راهاندازی خطوط اتوبوسرانی و افزایش خدمات ناوگان تاکسیرانی، همان مُسکنهایی هستند که میتواند راهحل کوتاهمدت باشد. مدیران شهری این روزها متوجه وخامت حال و روز شهرمان شدهاند و علاوه بر اجرای برنامههای بلندمدت، سراغ درمان سریع ترافیک هم رفتهاند. یکسوم کل بودجه سال آینده پایتخت به ناوگان حملونقل عمومی اختصاص یافته است. اما مشکل اینجاست که همیشه یک دست صدا ندارد و مدیریت شهری هرقدر هم پرزور باشد، باز هم زورش به غول بیشاخ و دم ترافیک نمیرسد؛ به همین دلیل هم دولت و مجلس باید برای درمان این زخم کهنه، پای کار بیایند. متأسفانه دولتهای قبلی توجهی به این مشکل پایتخت نداشتند. مجلس سالها، دولتها را موظف میکرد برای نجات جان این ملت به کمک مدیران شهری بیایند. واقعیت هم میگوید که ترافیک و دردسرهایش قاعدتاً باید اول از همه مدیران دولتی را نگران کند و به فکر چاره بیندازد، اما ظاهرا گوش دولتمردان قبلی بدهکار نبود و این ماجرا را به روی خودشان هم نمیآوردند. با وجود خبرهای بد درباره به مخاطره افتادن جان پایتختنشینان بهدلیل آلودگیهای زیستمحیطی ایجاد شده توسط همین ترافیک، دولتمردان قبلی در هر رده و مرتبهای که بودند، بر کمک نکردن به حل این مشکل پافشاری میکردند. بنا به دلایلی که برایمان روشن نیست، آنها هشدارهای کارشناسان را جدی نمیگرفتند و با خیال راحت و با اصرار تمام، تمایلی به دادن بودجهای که مجلسیها، پرداخت آن را قانون کرده بودند، نداشتند. بهراحتی قانون را زیر پا میگذاشتند و با این کار، نفس کشیدن در این شهر را تا یکقدمی نابودی پیش میبردند. اصل ماجرا هم که برای شهروندان مدتهاست مثل روز روشن شده است؛ این پافشاری بیهوده در عمل نکردن به قانون در سالهای گذشته ریشه در سیاسیکاری عجیبی داشت که دودش فقط در چشم مردم میرفت. باز هم باید گفت که تهران عیبهای زیادی برای زندگی دارد؛ یک عیب دیگرش هم همین دولتمردانی بودند که مراقب چشم مردم نبودند.