الزامات دیپلماسی اقتصادی کارآمد در سیاست همسایگی
حسین سیاحی - پژوهشگر مسائل بینالملل
با پایان جنگ سرد و تحول در بسیاری از مفاهیم مربوط به روابط بینالملل، موضوع دیپلماسی نیز دچار دگرگونی شد. با اهمیتیافتن موضوعات اقتصادی و فرهنگی، یکهتازی موضوعات امنیتی و صرفا سیاسی به پایان رسیده و از میزان اهمیت آنان کاسته شد. بدینترتیب، دیپلماسی سنتی جای خود را بنا به ضرورتهای محیط بینالملل به دیپلماسیهای نوینتری نظیر دیپلماسی اقتصادی داد.
همزمان با آغاز قرن جدید و با حرکت بهسوی جهانیشدن، افزایش مبادلات تجاری بدون مرزبندیهای رقابتی دوران جنگ سرد افزایش یافت و وابستگی متقابل اقتصادی میان کشورها، موضوعات اقتصادی را در اولویت سیاست خارجیشان قرار داد. از این رو، دیپلماسی اقتصادی حائز اهمیت بیشتری شد.
ایران نیز در رویکردهای سیاست خارجی خود، همواره دیپلماسی اقتصادی را در دستور کار قرار داده است؛ اگرچه در برخی دولتها تنشزدایی با غرب و همکاری فعالانه در سازمانهای منطقهای و بینالمللی بهعنوان ابزار لازم برای توسعه ملی و تحقق منافع درنظر گرفته شد و در برخی دیگر، سیاستهای اقتصادی متوازن با نگاه بیشتر به شرق در جهت کماثرکردن تحریمها و توسعه اقتصادی ایران بهکار گرفته شده است.
در دولت فعلی نیز به شکل جدی بر موضوع دیپلماسی اقتصادی تأکید شده و به تازگی حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه اعلام کرده که دولت سیزدهم بر همکاری با همسایگان و پیشبرد دیپلماسی اقتصادی تمرکز دارد و مصمم به گسترش همکاریهای دوجانبه و چندجانبه است. چنین تأکیدی بار دیگر لزوم پرداختن به چگونگی ایجاد و شکلدهی به یک دیپلماسی اقتصادی در سیاست خارجی ایران را حائز اهمیت میسازد؛ دیپلماسیای که بهنظر میرسد در راه رسیدن به یک راهبرد مناسب، «موانع و فرصتهایی» را در سر راه خود داشته و همچنین نیازمند پیشنیازهای امنیتی و سیاسی خواهد بود.
امروز با توجه به تحولات منطقهای و جهانی، اهمیت استفاده از دیپلماسی اقتصادی در سیاست خارجی ایران بیش از پیش مشخص شده است. در منطقه پیرامونی کشورمان، ایران و 15کشور همسایه آن، به واسطه جمعیتی 560میلیون نفری و داشتن سهم مطلوب از مبادلات تجاری جهان، ظرفیتهای اقتصادی بالقوه قابل توجهی را ایجاد کرده است؛ ظرفیتی که به واسطه ناکارآمدی سازمانهای منطقهای علیالخصوص در بعد اقتصادی و وجود رقابت شدید امنیتی، تاکنون بلااستفاده یا حداقل از شکوفایی مؤثر بیبهره ماندهاست. بدینترتیب لزوم کاهش رقابت و رفع چالشهای امنیتی در منطقه و حرکت دیپلماسی اقتصادی از سطح دوجانبه به چندجانبه و منطقهای میتواند بخشی از راهبرد ایران در کنار سایر کشورهای منطقه باشد.
موانع و فرصتها
ایران و عربستان در منطقهای ثروتمند و استراتژیک قرار دارند که با وجود تأثیرگذاری بلامنازع دوکشور ذکر شده در روند و ترتیبات امنیتی و رقابتی آن و همچنین نقش بیبدیل دو کشور بهویژه ایران در آرایش منطقه، جایگاه نخست در عرصه اقتصادی در اختیار کشورهایی نظیر ترکیه و امارات متحده عربی قرار دارد. در واقع، اعمال سیاستهای امنیتی به سبب فضای چالشی موجود و سطح بالای رقابت تسلیحاتی در منطقه و عدموجود سازمانهای مؤثر منطقهای، مانع از آغاز یک دیپلماسی فعال اقتصادی دوجانبه و چندجانبه در منطقه شده است؛ موضوعاتی که میتوانند با اتخاذ تصمیمات و راهبردی مؤثر و با استفاده از سازوکار منطقهای، مورد حلوفصل قرار گرفته و زمینهساز تسری همکاری به سایر حوزهها باشند.
با رویکارآمدن دولت بایدن و لزوم رقابت راهبردی با چین، آمریکا بهتدریج خود را برای کاهش حضور در منطقه خاورمیانه آماده میکند. کاهش سامانههای موشکی در منطقه و خروج از افغانستان و عراق بخشی از این راهبرد است. بدینترتیب با کاهش حضور آمریکا در منطقه و تضعیف چتر امنیتی آن برای کشورهای جنوب خلیجفارس، اتخاذ یک راهبرد مبتنی بر دیپلماسی و همکاری دوجانبه و چندجانبه منطقهای، بهویژه میان ایران و عربستان مهم تلقی شده و تحقق یک همکاری دوجانبه و سپس جامع در منطقه ممکن بهنظر میرسد.
راهبرد پیشرو
برای یک همکاری مبتنی بر دیپلماسی اقتصادی میان ایران و عربستان، پیشنیازهای امنیتی و سیاسی مهمی در دو سطح داخلی و خارجی وجود دارند که مستلزم مذاکره، حل و فصل و اتخاذ تصمیمات سرنوشتساز از سوی طرفین خواهد بود. نخستین قدم در راه تحقق همکاری میان کشورها، کاهش نگرانیهای امنیتی است. تنشزدایی نخستین اقدام در این مسیر است.
همانطور که ذکر شد با کاهش حضور قدرتهای خارجی در منطقه و تضعیف چتر امنیتی آمریکا، برای کشورهای وابسته به آن نظیر عربستان فرصت لازم برای کاهش تنشها فراهم میشود.
در نهایت با کاهش نگرانیهای امنیتی، رقابت منطقهای این دو کشور در سایر کشورهای منطقه نیز به سبب کمرنگشدن شدت نیاز به عمق استراتژیک کمتر شده و اجازه چشیدهشدن طعم قرارگرفتن مسائل اقتصادی در راس امور منطقه نمایان خواهد شد. نهایتا اعمال یک دیپلماسی اقتصادی میان ایران و عربستان (مانند آنچه در رابطه با آلمان و فرانسه بعد از سه جنگ بزرگ میان دو کشور زمینهساز جامعه زغالسنگ اروپا و سپس اتحادیه اروپا شد) میتواند بهتدریج به سایر امور نیز تسری یابد و از شکلی دوجانبه به چند جانبه و منطقهای تبدیل شود.