• شنبه 6 مرداد 1403
  • السَّبْت 20 محرم 1446
  • 2024 Jul 27
یکشنبه 19 دی 1400
کد مطلب : 150355
+
-

کینه پردردسر مادرزن و پدرزن از داماد

مادرزن و پدرزنی که از داماد خود کینه به دل گرفته بودند، تصمیم گرفتند هر طوری شده او را به دردسر بیندازند اما نقشه‌شان نگرفت.
به گزارش همشهری، چند روز قبل زنی میانسال به دادسرای جنایی تهران رفت و مدعی شد دختر 19ساله‌اش ربوده شده است.
با شکایت او تیمی از مأموران به دستور قاضی میثم حسین پور، بازپرس شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران وارد عمل شدند اما در جریان تحقیقات حقایق عجیبی کشف شد.
ماموران متوجه شدند دختر ربوده شده، یک سال و نیم قبل ازدواج کرده و هم‌اکنون با شوهرش در یکی از شهرهای جنوبی کشور زندگی می‌کند.
او وقتی متوجه شد که مادرش ادعای ربوده شدنش را مطرح کرده، با حضور در دادسرای جنایی تهران گفت: این نخستین باری نیست که مادر و پدرم شکایت‌های عجیبی مطرح می‌کنند تا شوهرم را به دردسر بیندازند. او ادامه داد: یک سال و نیم پیش با پسری به نام علی ازدواج کردم. اوایل پدر و مادرم، شوهرم را مانند پسرشان دوست داشتند اما یک اتفاق باعث شد تا رابطه آنها خدشه دار شود. یک شب که مهمان خانه پدر و مادرم بودیم، بر سر یک اختلاف نظر میان پدرم و شوهرم مشاجره درگرفت. پس از آن پدر و مادرم کینه شوهرم را به دل گرفتند و به من می‌گفتند که باید از او جدا شوم. اما من زندگی‌ام را دوست داشتم. با این حال پدر و مادرم دست بردار نبودند تا اینکه یک روز مادرم به دادگاه خانواده رفت و شکایتی مطرح کرد. او مدعی شد که شوهرم مرا کتک می‌زند. وقتی احضاریه به دستم رسید، شوکه شدم. به دادگاه رفتم و گفتم شکایت دروغ است و پرونده مختومه شد. پس از آن چند شکایت دیگر در دادگاه خانواده مطرح شد و هر بار من به آنجا می‌رفتم و با توضیحاتی که می‌دادم پرونده بسته می‌شد. دیگر از این وضعیت خسته شده بودم و به شوهرم پیشنهاد دادم تا به زادگاهش که در یکی از شهرهای جنوبی کشور بود برویم. بی‌آنکه والدینم را در جریان قرار بدهیم به آنجا کوچ کردیم و من باردار شدم تا اینکه شنیدم بار دیگر مادرم شکایتی در دادسرای جنایی مطرح کرده است. او این بار مدعی شده بود که مرا ربوده‌اند تا کاری کند که شوهرم به دردسر بیفتد و من از او جدا شوم. در ادامه قاضی دستور احضار مادر این زن را صادر کرد و او وقتی مقابل بازپرس جنایی تهران قرار گرفت گفت: من و شوهرم از دامادمان خوشمان نمی‌آمد و برای همین به دخترم اصرار می‌کردیم که از او جدا شود. چندین بار در دادگاه خانواده از او شکایت کردم تا اینکه مدتی قبل با زنی آشنا شدم و او پیشنهاد کرد که این بار در دادسرای جنایی به اتهام آدم‌ربایی شکایت کنیم تا دامادمان را به دردسر بیندازیم که باز هم نقشه‌مان نگرفت. ما می‌دانیم که دخترمان دروغ می‌گوید و از زندگی اش راضی نیست اما از سر لجبازی برای ما نقش بازی کرده و وانمود می‌کند زندگی اش خوب است. تحقیقات در این پرونده با دستور بازپرس جنایی تهران ادامه دارد.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :