نوشتن و کشتن آمریکایی
مهدیا گلمحمدی
تصور کنید در شهر دنور آمریکا مشغول خواندن رمانی جنایی به نام «تحریم» Sanction هستید و با شخصیتهای آن حسابی همذاتپنداری دارید که اخبار صبح ناگهان اعلام میکند: 5 نفر در داخل و اطراف شهر کشته شدهاند. تا اینجای کار، خبر فقط یک خبر است و در آمریکا هم تیراندازی چندان جای شگفتی ندارد. تا اینکه مجری برنامه خبری، شروع به خواندن نامهای کشته شدهها میکند که ناگهان متوجه میشوید تمام آن نامها نام شخصیتهای رمان جنایی است که شما در حال خواندن آن هستید. اتفاقا در رمان هم طی صفحههای 203تا 245قاتلی سراغشان میرود و تکتکشان را در محلی که مجری تلویزیون میگوید، میکشد.
این دقیقا تجربهای بود که برخی اهالی دنور آمریکا که مشغول خواندن رمان سه قسمتی تحریم اثر نویسندهای با نام مستعار رومنمککلی بودند با آن مواجه شدند. ماجرا از این قرار بود که مردی به نام لیندون مکلئود که صاحب اسم مستعار یادشده و نویسنده این رمان جنایی بود آن روز صبح تصمیم گرفته بود تمام شخصیتهای رماناش را که انسانهای واقعی بودند به قتل برساند و در نهایت تصمیم خود را هم تا پیش از تیراندازی پلیس و کشته شدنش عملی کرد. پلیس آمریکا همچنان در حال بررسی موضوع است، اما با بررسی تاریخ جنایی جهان متوجه میشویم که این نخستینباری نیست که یک نویسنده آثار جنایی، وارد عالم واقعی جنایت میشود و شخصیتهای واقعی داستانش را واقعا میکشد. یکی از مشهورترین نمونههای آن در چین اتفاق افتاد و طی آن نویسندهای به نام لیائو یونگبیائو متهم شد در سال 1995میلادی در یک مهمانخانه 4نفر را کشته است. چند ساعتی از اثبات جرم او نگذشته بود که رسانهها اعلام کردند پیشتر لیائو در رمانش به نام راز مجرمانه ماجرای این قتلها را آورده بود. روانشناسها به قدری به معجزه نوشتن باور دارند که به مراجعان خود توصیه میکنند برای رسیدن به اهداف خود (نه لزوما قتل) حتما آنها را بنویسید. تصویرسازی و نوشتن مختصات اهداف در ذهن نویسنده انرژی لازم برای عملی کردن آنرا فراهم میآورد. این نیرو به قدری زیاد است که نویسندههای رمان جنایی یادشده نتوانستند در برابر آن مقاومت کنند.