• شنبه 28 مهر 1403
  • السَّبْت 15 ربیع الثانی 1446
  • 2024 Oct 19
پنج شنبه 9 دی 1400
کد مطلب : 149580
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/315Kx
+
-

آلودگی‌ها؛ قاتل روان، مخرب مغز

گفت‌وگو با مجید صادقی، رئیس انجمن علمی روانپزشکان درباره تأثیر آلودگی هوا و تغییر فصل‌ها بر روان شهروندان

گزارش
آلودگی‌ها؛ قاتل روان، مخرب مغز

 یکتا فراهانی- خبرنگار

آلودگی‌ها، دیگر تبدیل به بخشی از زندگی شهرنشینی شده است. تأثیرات آن بر سلامت جسم و روان سال‌هاست که مورد تأیید قرار گرفته و هر روز بعد تازه‌ای از آن مورد بحث قرار می‌گیرد. تمام مطالعات نشان می‌دهد که میزان تأثیرگذاری آلودگی‌ها از جمله مهم‌ترین آنها یعنی آلودگی هوا بر سلامت جسم و روان شدت گرفته است. حتی گفته می‌شود در روزهای آلوده، میزان مرگ‌ومیر هم بالاتر است. گفته می‌شود آلودگی هوا بر میزان سازگاری افراد با تغییرات محیطی و همچنین رفتارها و عملکرد آنها تأثیر می‌گذارد. آلودگی هوا در طول سال‌ها اثرات سمی بر عملکرد مغز می‌گذارد و در نهایت انواع اضطراب‌ها، استرس‌ها، خشونت و پرخاشگری‌ها، نگرانی‌ها و... را برای افراد همراه دارد؛ مسائلی که می‌تواند زمینه اتفاقات مهم‌تری باشد. برخی مطالعات نشان می‌دهد حجم بالای آلودگی‌ها می‌تواند برای افرادی که زمینه بیماری‌های روان دارند، به شکل خودکشی یا افسردگی‌های شدید نمایان شود. آلودگی‌ها می‌تواند مانند یک محرک عمل کند و تنها هم محدود به آلودگی هوا نمی‌شود. آلودگی‌های صوتی و حتی آلودگی ناشی از سموم در موادغذایی با تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بر عملکرد مغز به‌تدریج آسیب‌های روانی و جسمی زیادی همراه خواهد داشت. مردم بسیاری از شهرهای کشور، حالا با انواع این آلودگی‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند؛ آن‌هم در وضعیتی که در نیمه دوم سال به‌طور مشخص آلودگی هوا فشار مضاعفی بر آنها وارد می‌کند و در نهایت به شکل‌های مختلفی خود را نشان می‌دهد.

تاثیر آلودگی‌ها بر اختلالات روان

مجید صادقی، روانپزشک و رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران درباره این موضوع توضیح بیشتری می‌دهد. به‌گفته او، به‌نظر می‌رسد تمام افراد چه در شهرهای بزرگ و چه در شهرهای کوچک درگیر آلودگی هوا هستند. این در حالی است که یکی از تأثیرات آلودگی هوا بر روان افراد است: «موادی که در دوره آلودگی هوا پخش می‌شود می‌تواند مربوط به سوزاندن مازوت یا بنزین نامناسب و گازوئیل خودروهای فرسوده باشد که مقداری مواد سمی مثل گوگرد یا مواد آلی و شیمیایی را در خود دارد و آنها را در هوا پخش می‌کند. گاهی با اینکه به‌نظر می‌رسد هوا خوب و سالم است، اما مواد مضری در هوا وجود دارد که آسیب‌رسان است. این مواد از راه تنفس، پوست و مخاط بدن جذب می‌شود و با گردش خون به نقاط مختلف ازجمله مغز راه می‌یابد.» به‌گفته او، مسئله مهم، تأثیر این مواد آسیب‌زا بر روان و مغز انسان است: «برای مثال سرب موجود در بنزین که گفته می‌شود از بنزین مصرفی حذف شده، تأثیر بسیار مخربی بر روان ما دارد که در از بین رفتن قوای مغزی، مرگ سلول‌های آن و آسیب دائمی به روان، موثر است. البته هم‌اکنون هم ترکیبات دیگری در هوا وجود دارد که وقتی وارد بدن می‌شود، می‌تواند بر قسمت‌های مختلف ساختار‌های مغز تأثیر ‌بگذارد.» براساس اعلام این متخصص، قسمت زیادی از مغز از چربی تشکیل شده و مواد مضری هم که در هوا وجود دارد، محلول در چربی‌اند؛ به همین دلیل این مواد به‌راحتی می‌تواند به مغز راه یافته و عملکرد آن را در قسمت‌های مختلف دچار مشکل کند. صادقی می‌گوید: «تأثیر آلودگی هوا بر جسم و روان با توجه به نوع موادی که در آن وجود دارد، می‌تواند متفاوت باشد. تأثیر بعضی از مواد سریع است و اثر برخی دیگر، می‌تواند در طولانی‌مدت خودش را نشان دهد؛ مثلا معمولا سرفه، تنگی‌نفس، تاری دید و سردرد ازجمله تأثیرات اولیه این آلودگی‌ها هستند؛ درحالی‌که اغلب تأثیرگذاری بر مغز، در مدت زمان طولانی‌تری اتفاق می‌افتد؛ چراکه رسوب مواد مضر و آلاینده بر مغز و اثر‌گذاری آن به‌تدریج انجام می‌شود.» به‌گفته رئیس انجمن علمی روانپزشکان، نمی‌توان زمان خاصی برای این تأثیر‌گذاری در نظر گرفت، اما گروه‌هایی که تحت‌تأثیر این مواد آلاینده قرار می‌گیرند، کودکان، سالمندان و افرادی هستند که زمینه آسیب‌پذیری جسمی و روانی دارند: «با توجه به اینکه مغز کودکان تا سن مشخصی، تکمیل نمی‌شود؛ بنابراین خیلی زودتر هم تحت‌تأثیر این مواد قرار می‌گیرد. تأثیر آلودگی هوا بر کودکان اغلب به‌صورت تأخیر در رشد حسی - حرکتی و کلامی خواهد بود. مغز سالمندان هم بر اثر کهولت سن، تأثیرپذیری بیشتری دارد. اختلال در حافظه، توجه و تمرکز هم ازجمله اختلالاتی به شمار می‌رود که معمولا در سالمندان به‌وجود می‌آید.»

بی‌توجهی به پیامد آلودگی‌ها
 براساس اعلام این روانپزشک، مغز انسان به 2ماده حیاتی وابستگی زیادی دارد و بیشتر از چند دقیقه نمی‌توان بدون آنها زنده ماند؛ یکی قند و دیگری اکسیژن. طبیعی است آلودگی هوا منجر به کاهش اکسیژن در مغز می‌شود. همچنین امکان دارد به‌تدریج عوارض این اتفاق به اعضای دیگر بدن برسد. صادقی می‌گوید: «تحریک‌پذیری، اشکال در توجه و تمرکز، بی‌قراری، کلافگی، زودرنجی و زود برانگیخته‌شدن هم از عوارض آلودگی هوا به شمار می‌روند؛ چرا‌که منجر به رسیدن مواد سمی به مغز می‌شوند.» صادقی از بی‌توجهی به پیامدهای آلودگی هوا بر بدن و روان از سوی مسئولان انتقاد می‌کند: «با اینکه کمیته کنترل آلودگی هوا متشکل از ارگان‌های مختلفی است، اما در عمل فعالیت خاصی انجام نمی‌دهد و این در حالی است که بسیاری از کشورهای دنیا توانسته‌اند مشکل آلودگی هوا را حل کنند؛ به‌طوری‌که در اوایل دهه 60میلادی، آلودگی هوا در شهر بزرگی مانند لندن، بسیار شدید بود، اما به‌تدریج منشا آلودگی‌ها که بیشتر به‌دلیل مصرف زغال‌سنگ یا نوع بنزین یا گازوئیل مصرفی بوده پیدا و برطرف شد.»
این روانپزشک تنها آلودگی هوا را به‌عنوان عامل مؤثری بر روان افراد نمی‌داند. او می‌گوید سمومی که برای تولید مواد غذایی مورد استفاده قرار می‌گیرد هم جزو آلودگی‌ها به شمار می‌رود و بر روان افراد تأثیر می‌گذارد: «استفاده از سموم غیراستاندارد و نامناسب در محصولات کشاورزی هم ازجمله عوامل تأثیر‌گذار بر سلامت جسم و روان است. توجه داشته باشیم حداقل نیازهای بشر، آب و غذایی است که مصرف می‌کند؛ بنابراین باید حداقل نسبت به سلامتی این مواد اطمینان وجود داشته باشد.» رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران می‌گوید، علاوه بر آلودگی هوا، آلودگی صوتی هم موضوع بسیار مهمی است که می‌تواند جسم و روان را تحت‌الشعاع قرار دهد و به آنها آسیب برساند. سر و صدای فراوان در محیط‌های شهری و وجود دکل‌های برق و مخابرات نزدیک منازل، عوارضی دارند که کمترین آنها نگرانی نسبت به وضعیت سلامتی است. تمام این موارد می‌توانند عملکرد مغز را تحت تأثیر قرار دهند. شایع‌ترین آنها نیز تحریک‌پذیری، نداشتن تمرکز و دقت و بروز مشکلاتی در حافظه و فراموشکاری است.

تشدید مشکلات روانی
به گفته صادقی هنوز مشخص نیست این آلودگی‌ها در طولانی‌مدت چه عوارضی خواهند داشت؛ چراکه تمام این موارد ازجمله میزان این آلودگی‌ها در خون و مایع نخاع باید اندازه‌گیری شود و در سال‌های مختلف مورد پیگیری قرار گیرد. مثلا اینکه چند سال بعد چه تفاوتی در عملکرد جسم و روان افرادی وجود دارد که در معرض آلودگی قرار دارند یا چند درصد افراد دچار مشکلات مغزی یا رشدی شده‌اند. این مقایسه می‌تواند بین شهرهای بزرگ آلوده و پرسروصدا با مکان‌هایی مانند روستاهایی انجام شود که از هوای پاکی برخوردارند و به همان نسبت هم کمتر در معرض آلودگی‌های صوتی و همچنین موادغذایی مصرفی هستند.
او به ماجرای تأثیر تغییر فصل و سرما و گرما بر روان افراد اشاره می‌کند و می‌‌گوید: «اینکه گفته می‌شود برخی افراد در فصل‌هایی از سال که سرما وجود دارد یا آلودگی هوا و... هست، دچار افسردگی و سایر اختلالات روان می‌شوند، بستگی به عوامل زیادی دارد. افسردگی‌های فصلی و محیطی معمولا بر اثر تغییر آب و هوا، کوتاه شدن روز و میزان تابش خورشید و همچنین به‌دلیل تغییرات مغزی ایجاد می‌شود. البته زمانی می‌توان حساسیت‌ها و آسیب‌پذیری‌ها در برابر تغییر فصل و دیگر شرایط محیطی را افسردگی نامید که عملکرد افراد دچار مشکل و اختلال شود و سطح کارایی آنها نیز کاهش یابد؛ در غیراین صورت، سلیقه و خصلت افراد و حساسیت و علاقه نداشتن به بعضی فصل‌ها را نمی‌توان افسردگی‌های فصلی به شمار آورد. او ادامه می‌دهد: «بعضی افسردگی‌های فصلی هم به‌دنبال اختلالاتی مانند اختلال دوقطبی ایجاد می‌شوند، اما تمام این موارد طیف وسیعی دارند که نمی‌توان فقط یک عامل را برای بروز آنها درنظر گرفت. می‌توان گفت معمولا مشکلات ریشه‌ای زیادی در روان افراد وجود دارد که تغییر فصل هم آنها را شدت می‌دهد.» به‌گفته صادقی، نمی‌توان به‌طور دقیق گفت که عوامل محیطی تا چه حد می‌تواند بر روان افراد تأثیر بگذارد؛ چراکه تعاملی بین عوامل فردی و عوامل محیطی وجود دارد؛ یعنی بعضی افراد زمینه فردی آسیب‌پذیری روان دارند و عوامل محیطی هم بر آنها بیشتر اثر می‌گذارد؛ درصورتی که این مسئله در افراد دیگر کمتر است و تنها عوامل محیطی قوی باعث بیماری‌های مربوط به روان در آنها می‌شود، دقیقا مانند شاخه‌های نازکی که قطعا زودتر از شاخه‌های تنومند شکسته می‌شوند. او ادامه می‌دهد: «مشکلاتی مانند افسردگی یا خودکشی که معمولا در شهرهای بزرگ دیده می‌شود به عوامل بسیار متعددی ازجمله مشکلات خانوادگی، اجتماعی، زیست‌شناختی و ژنتیک وابسته‌اند. مهم‌ترین عاملی که افراد را به سمت خودکشی سوق می‌دهد، افسردگی است؛ بنابراین به‌طور مشخص و به‌طور مستقیم نمی‌توان آلودگی هوا و شرایط محیطی را عامل بروز افسردگی و متعاقب آن خود‌کشی دانست: « به‌طور کلی، افسردگی و اختلالات مربوط به روان، مشکلات چندوجهی و چندعاملی‌ هستند؛ یعنی باید زمینه ژنتیک، خانوادگی، تربیتی، اجتماعی، بیولوژیک و شخصیتی برای بروز آنها وجود داشته باشد؛ بنابراین تنها یک عامل نمی‌تواند سبب بروز چنین مشکلاتی باشد و عوامل محیطی هم اغلب فقط می‌توانند سبب تشدید مشکلات شوند؛ نه عامل اصلی آنها؛ مگر اینکه شرایط محیطی توسط حوادثی مانند سیل، زلزله یا سوگ و فقدان‌هایی بر اثر بیماری‌هایی مانند کرونا تهدید شود که در این صورت می‌تواند هر فردی را تحت‌تأثیر قرار دهد.»

این خبر را به اشتراک بگذارید