• شنبه 6 مرداد 1403
  • السَّبْت 20 محرم 1446
  • 2024 Jul 27
شنبه 4 دی 1400
کد مطلب : 148997
+
-

از قرابت تا غرابت در سینمای شهرام مکری

چشم‌اندازهای بدیع یک جاده موازی

محمدناصر احدی - روزنامه‌نگار

  شهرام مکری از آن دست کارگردانانی است که سینما از اول در طالعش بوده است. وقتی به فیلم‌های کوتاه و بلندش نگاه می‌کنید و می‌بینید این کارگردان مستقل سینمای ایران در 25سالگی که نخستین فیلم کوتاهش به نام «طوفان سنجاقک» (1382) را ساخت، چقدر خلاق بوده و چقدر به فرم سینمایی می‌اندیشیده، گمان می‌برید او به خشت افتاده تا موهبت سینما را کشف کند و در آن دست به آزمایشگری بزند و لذت ببرد و این لذت را با دیگران سهیم شود.
به یاد دارم چند سال پیش در مصاحبه‌ای گفت که حتی در تاکسی هم فیلم می‌بیند و برخی از منتقدان جزم اندیش که خودشان را متر و معیار هر چیزی فرض می‌کنند، به او خرده گرفتند که جای فیلم دیدن در سینماست، نه در تاکسی. اما مکری زیست و زندگی‌اش چنان با سینما آمیخته شده که فرقی میان سینما و زندگی یا زندگی و سینما نمی‌بیند. برای او زیستن با فیلم‌دیدن و فیلم‌ساختن و سینما معنا می‌یابد، برای همین هم هست که در آثارش به‌دنبال چنین پیچیدگی‌های فرمی‌ای است. دغدغه مکری فرم و روایت است. برای او چگونه گفتن از چه گفتن مهم‌تر است. 
در زمانه‌ای که همه داستان‌ها گفته شده و دیگر کمتر داستانی است که آدم‌ها را به تحیر وادارد، مکری با شیوه داستان‌گویی‌اش شما را شگفت‌زده می‌کند. البته نمی‌توان منکر شد که شیوه‌هایی که مکری برای روایت داستان‌هایش انتخاب می‌کند نشان می‌دهد که او چندان دغدغه تماشاگر عام و گیشه پرفروش ندارد و همین موضوع باعث شده که با خیال راحت ـ بدون نگرانی از اینکه فیلمش با چه واکنش‌هایی مواجه می‌شودـ جوری که دوست دارد فیلم بسازد. بوده‌اند فیلمسازانی که در شروع کارشان به‌واسطه خلاقیت و نگاه بدیع‌شان مورد توجه قرار گرفته‌اند اما رفته‌رفته با ترس از اینکه مخاطب‌شان را از دست بدهند، شروع به باج‌دادن به تماشاگر کرده‌اند و روزبه‌روز از خود واقعی‌شان فاصله گرفته‌اند و حالا دیگر هیچ شباهتی به آن کارگردان خلاق و نامتعارف سال‌های دور و دراز گذشته ندارند. ولی مکری تا امروز موفق شده زیر بار ستایش‌هایی که از او شده خودش را نبازد و فراموش نکند به چه علاقه داشته و دوست دارد در کدام جاده سینما قدم بزند.
جاده‌ای که مکری در آن حرکت می‌کند، موازی جاده سینمای بدنه است. این دو جاده در جاهایی خیلی به هم نزدیک می‌شوند و گاه فاصله بعیدی از هم پیدا می‌کنند، اما تقریبا هیچ‌وقت از چشم‌انداز هم ناپدید نمی‌شوند. 
همیشه می‌شود تصاویر و تداعی‌های آشنا و متعارفی از سینمای بدنه را در آثار مکری دید و سریع به آنها واکنش داد اما مکری نمی‌گذارد این مسیر کاملا مشابه مسیر سینمای رایج بماند. میل او به تجربه‌گرایی و آزمایشگری باعث می‌شود، تماشاگر در فیلم‌های مکری در جاده‌ای حرکت کند که هم حس آشنایی داشته باشد و هم بسیار غریب و ناآشنا بنماید. مکری از قواعد ژانری استفاده می‌کند اما فیلم ژانری نمی‌سازد. ژانرها با قواعدشان جزو مصالح کارش هستند. او از این مصالح آنگونه که متناسب با جهان ذهنی‌اش و درک او از فرم سینمایی است استفاده می‌کند. 
آنچه از اصول و قواعد ژانری نیاز دارد برمی‌دارد و با چیزهای دیگری ترکیب می‌کند. این ترکیب دومین ویژگی آثار اوست. ترکیب ژانرها، ترکیب قواعد داستان‌گویی و ضد‌داستان‌گویی، ترکیب طنز و وحشت، ترکیب رئالیسم و سوررئالیسم. از این مثال‌ها در کار مکری فراوان است. همه اینها به ایجاد زبان جدیدی منجر می‌شود که جهان خاص آثار مکری را می‌آفریند؛ زبان جدید، جهان جدید، آدم‌های جدید و تجربه‌های جدید. در جاده سینمای مکری، چشم‌اندازهای جدید و بدیعی در انتظار شماست.

این خبر را به اشتراک بگذارید