• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
سه شنبه 30 آذر 1400
کد مطلب : 148771
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/QWyP7
+
-

پایان دوران پدرخوانده‌ها

رئیس سازمان سینمایی، وعده عدالت و برچیده شدن بساط رانت‌خواری را می‌دهد

سعید مروتی- روزنامه‌نگار

1- اگر در حوزه اقتصاد، سلطان سکه و ارز داریم، در سینمای ایران هم سال‌هاست که با تعابیری مانند پدرخوانده‌ها و مافیا مواجهیم. وقتی در دهه 60 همه‌‌چیز تغییر کرد و سینمای نوین ایران بر ویرانه‌های سینمای فارسی بنا شد، نظم تازه، بازیگرانی تازه را هم می‌طلبید. بنا کردن ساختمانی تازه با ورود دولت در حوزه‌های تولید و اکران همراه شد. بنیاد سینمایی فارابی با همین هدف تاسیس شد. بیشتر سینماهای مهم و پر فروش هم در اختیار بنیاد مستضعفان و حوزه هنری قرار گرفت. سینمای حمایتی- نظارتی دهه60  با مدیریتی همگون و هدفمند کار را پیش برد و بخش خصوصی هم با تأسیس تعاونی‌های فیلمسازی شکل گرفت. در آن سال‌ها انحصار بیشتر در نزدیکی و همسویی با دولت تعریف می‌شد. نظام درجه‌بندی فیلم‌ها، تصویب فیلمنامه و شرایط گرفتن پروانه ساخت و نمایش، با وجود مخالفت‌هایی از سوی بدنه سینما، به‌کار خودش ادامه می‌داد. به مرور تشکل صنفی تهیه‌کنندگان هم به‌وجود آمد و مجمع تولید‌کنندگان فیلم ایرانی متولد شد. از ابتدای دهه 70 به مرور «مافیای سینمای ایران» وارد ادبیات نوشتاری نشریات شد. بخش خصوصی در حال رشد بود و در گام اول اختلاف نظر میان 2جریان به‌وجود آمد. جریانی که خود را نماینده بدنه سینما می‌دانست و جریانی که از دل مدیریت دولتی سینما شکل گرفته بود و مستحضر به پشتیبانی فارابی و معاونت سینمایی بود. در گروه اول بیشتر کارگردانان و تهیه‌کنندگانی حضور داشتند که اغلب تولیداتشان در درجه‌بندی فیلم‌ها جیم یا با تخفیف ب می‌گرفتند و گروه دوم را بیشتر کسانی تشکیل می‌دادند که فیلم هایشان الف می‌گرفتند. این نظام درجه‌بندی که امروز عجیب به‌نظر می‌رسد در آن سال‌ها یکی از مسائل بحث‌انگیز سینمای ایران بود. از اختلاف نظر میان جیم‌سازان و الف‌سازان اصطلاحی به نام مافیا بیرون آمد و هر گروه، دیگری را به انحصار متهم می‌کرد. این دعوا خیلی زود رسانه‌ای هم شد و هر گروهی هم نشریه خود را داشت. هفته نامه سینما ارگان تهیه‌کنندگان مرتبط با جریانی بود که برای خود نمایندگی بخش خصوصی را قائل بود و در مقابل کنار ماهنامه فیلم که از دهه 60 بر سر انتشار نقد منفی درباره فیلم‌های تجاری مقابل سازندگان این فیلم‌ها ایستاده بود، نشریه گزارش فیلم پس از انشعاب گردانندگان هفته نامه سینما، تبدیل به توپخانه‌ای شد که می‌کوشید مقابل این طیف از تهیه‌کنندگان بایستد. احتمالا اصطلاح مافیا هم نخستین بار توسط سردبیر گزارش فیلم به‌کار برده شد.

2- در دهه 70 که صنف رشد کرد و خانه سینما به‌وجود آمد دعواهای جناح‌های داخل سینما هم عینیت بیشتری یافت. به‌خصوص وقتی که درجه بندی فیلم‌ها کنار گذاشته و بخشی از تصدی گری دولت در حوزه اکران به بخش خصوصی واگذار شد. طبیعی بود جریانی که با رانت درجه بندی فیلم‌ها رشد کرده بود (و تعدادی از شاخص‌ترین کارگردانان و تهیه‌کنندگان دهه 60 هم در این گروه حضور داشتند) چنین تصمیماتی را بر نتابد. گروهی که حالا خانه سینما را پایگاه خود کرده بود و البته تغییر دولت‌ها چیزی از دامنه نفوذش در نهادهای فرهنگی مهم و تأثیر‌گذار نکاست. در مقابل گروهی حضور داشت که در دهه‌های 60 و 70 اگر اکران تهران را به جناح نزدیک به دولت واگذار کرده بود، اکران شهرستان را کاملا در ید قدرت خود نگه داشته بود. گذر زمان در صف‌بندی‌های 2 جناح تغییراتی جزئی به‌وجود آورد، ولی در نفس جبهه‌بندی طرفین تغییری حاصل نشد. دهه 80دهه کاهش قدرت تهیه‌کنندگان سنتی سینمای ایران بود و به مرور بخش خصوصی شکل گرفته در دهه60 رو به زوال رفت.

3-وقتی در انتهای دهه80 یک گروه حاشیه‌ای که در دعوای جناحین هم نقشی نداشت و جز در یک دوره کوتاه (از ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۶) به بازی گرفته نمی‌شد، مدیریت سینما را عهده دار شد، جناح تهیه‌کنندگان سنتی را جذب کرد و علیه دشمن مشترک که طیف خانه سینما خوانده می‌شد، متحد شد. از دل این اتحاد، منازعاتی شکل گرفت که خروجی‌اش بسته شدن خانه سینما و در مقابل ماجرای تحریم فیلم‌های سینمایی بود. از همین سال‌ها بود که شاهد تشکیل کارتل‌هایی شدیم که هم پخش‌کننده بودند، هم تهیه‌کننده و هم سینمادار. حالا اینها پدرخوانده‌های سینمایی لقب می‌گرفتند که در دهه90با ورود سرمایه‌گذاران نوظهور تغییر سیما داده بود.اگر در دهه 70 هدایت‌فیلم دفتر موفق و پر نفوذی محسوب می‌شد، در دهه 90 همه‌جا صحبت از فیلمیران بود. در عصر پردیس‌های مدرن چند سالنه و حضور چهره‌های تازه نفس و جاه‌طلب، گروهی از تهیه‌کنندگان به نقش مجری طرح بسنده و با جذب سرمایه‌های سرگردان و در مواردی مشکوک، گذران کردند. عناوینی چون مافیا و پدرخوانده هم همچنان ماند و به‌کار گرفته شد؛ گاهی برای تهیه‌کنندگان سنتی که همچنان می‌کوشیدند مسیر سینمای عامه پسند را ادامه دهند و گاهی برای گروهی که متعلق به طیف خانه سینما بودند. گاهی به صراحت و گاهی به ابهام و روزگاری هم مدیران سینمایی دیرپا، پدرخوانده‌های سینمای ایران نامیده شدند. حالا هم که گفته می‌شود، دوران سلطه پدرخوانده‌ها در سینمای ایران به سر آمده است؛ انگشت اتهام به سمت افراد مرتبط با جریان‌هایی مختلف و بعضاً معارض با یکدیگر، نشانه گرفته می‌شود. از تهیه‌کننده‌ای که همچنان به بازتولید محصولات سینمای فارسی ادامه می‌دهد تا گروهی که در گذشته عضو تیم سینمای معناگرا بودند و مدیری که سال‌هاست فاقد مسئولیت اجرایی است اما گفته می‌شود هنوز دامنه نفوذ و تأثیر‌گذاری‌اش را حفظ کرده است.

4- آنچه عنوان پدرخوانده‌های سینمای ایران را دوباره بر سر زبان‌ها انداخت، صحبت‌های رئیس سازمان سینمایی در اختتامیه جشنواره سینما حقیقت بود. محمد خزاعی در این مراسم گفت: «طبق آماری که داشتیم خانواده سینمای ایران بالغ بر 10 هزار است. نمی‌توانیم بگوییم همه تجهیزات و فرایندها در اختیار 30-20 نفر باشد. امروز دوران پدرخواندگی سینمای ایران تمام‌شده و ما احتیاج به پدری داریم که خوب بشنود، بیندیشد و خوب عمل کند. این چیزی است که سینماگران از ما می‌خواهند. سینما باید متعلق به همه باشد و قرار نیست منافع عده‌ای خاص را تأمین کند. دوستان واضح می‌گفتند مشکل ما با یک تلفن در سازمان سینمایی حل می‌شد. خدمت دوستان باید بگویم امروز قوانین حکمفرماست و تا زمانی که من در سازمان سینمایی باشیم سفارش‌ها و تلفن‌ها جایی ندارد.» صحبت‌های رئیس سازمان سینمایی که به‌نظر می‌رسد از موضع قدرت هم بیان شده، می‌تواند مقدمه‌ای برای ورود به دورانی تازه باشد. اینکه دیگر قرار نیست عده‌ای محدود از تمام مواهب و امکانات بهره ببرند، جز از راه تقویت بخش خصوصی به‌دست نخواهد آمد و البته جمع کردن بساط انحصاری که در طول سالیان به‌دست آمده هم به این سادگی‌ها نیست و تازه باید مراقب بود که در مسیر مبارزه با رانت خواری، انحصار تازه‌ای متولد نشود.

5- اما صحبت‌های رئیس سازمان سینمایی جز انتقاد از رانت خواران و وعده به عدالت و تبعیت از قوانین، یک روی دیگر هم داشت؛ اینکه تقریبا هیچ‌کس از شرایطش راضی نیست:« در این مدت ۶۰ روز بالغ بر ۵۰۰ نفر از ملاقات‌کنندگان را داشته‌ام. همه از شرایط موجود ناراضی بودند، یک نفر نبود که بگوید مشکلی وجود ندارد همه گلایه داشتند، بررسی اجمالی کردم تا ببینم چرا به این شکل است. چرا همه نگران هستند، به این رسیدیم که در سال‌های گذشته تساهل و تسامحی بوده که باعث شده دغدغه‌های جدی شکل بگیرد.» بخشی از این نارضایتی عمومی محصول شرایط دشوار بعد از کروناست و البته تابعی از وضعیت اقتصادی ناگوار در سطحی عمومی هم هست. اداره سینمایی که به تعبیر مدیرش، همه در آن ناراضی هستند، ماموریتی است دشوار با پیچیدگی‌هایی که قبلاً قربانیانی هم از گروه مدیران اسبق گرفته است. محمد خزاعی هم حتما می‌داند موضوع به این سادگی‌ها هم که به‌نظر می‌رسد نیست. رئیس سازمان سینمایی حتما ماجرای مدیرانی که برای تغییر ریل‌گذاری سینمای ایران به میدان آمدند ولی در نهایت در حاشیه‌هایی خود ساخته گرفتار شدند را در خاطر دارد. تازه آن موقع وضعیت اقتصادی بسیار مساعدتر از امروز بود و امروز به قول رئیس سازمان سینمایی هیچ‌کس در این سینما نیست که نسبت به وضعیتش معترض نباشد. با این تفاصیل آنکه به قول خزاعی با یک تلفن مشکلش را حل می‌کرد هم احتمالا ناراضی است.  نکته دیگر اینکه باید مراقب بود که عده‌ای موج سوار، پشت شعارهای به ظاهر موجه، وارد گود نشوند؛ جوری که فقط جای رانت‌خواران با یکدیگر عوض شود و بساط پدرخواندگی همچنان پابرجا بماند.

این خبر را به اشتراک بگذارید