رسول بهروش
جایگاه کارلوس کیروش از نظر فنی کاملا تاملبرانگیز است. او سوابق مهمی دارد که قابل انکار نیست. بهویژه نظم و استحکامی که مربی پرتغالی به تیمهایش میبخشد غالبا موجب تحسین و ستایش بوده است. قطعا حضور او در تیم ملی ایران هم وجوه مثبت و سازندهای داشته است، اما راستش دفاع کردن از ابعاد اخلاقی و رفتاری این مربی، یکی از سختترین کارهای جهان است. حالا که تیم ملی مصر با هدایت او از جام ملتهای عرب حذف شده و انتقادات از کیروش در سرزمین فراعنه بهشدت اوج گرفته، یاد خاطرات خودمان با سینیور میافتیم. کارلوسی که این روزها خیلی از هواداران و منتقدان فوتبال مصر را شگفتزده کرده، برای ما ایرانیها آشناست؛ خیلی خیلی آشنا!
تعجب نمیکنیم اگر او بعد از شکست برابر تونس یقه علیرضا فغانی، داور نامآشنای این بازی را گرفته باشد و آن حرفهای عجیب را در مورد او زده باشد. اصولا به یاد نمیآوریم کیروش هیچ زمانی در ایران یا خارج از آن مسئولیت شکست تیمش را پذیرفته باشد. تندخویی و گرفتن گریبان داور، بخشی از سناریوی همیشگی کیروش برای منحرف کردن ذهن افکار عمومی است. بنا به اعلام روزنامه گاردین، تنها اشتباه VAR در طول جامجهانی2018 پنالتی اعلامشده به سود ایران در بازی با پرتغال بود، اما در عین حال تنها تیم کل آن تورنمنت که بعد از اعلام نظر کمکداور ویدئویی باز هم به قاضی میدان اعتراض میکرد ایران بود! کیروش عادت دارد از همه بیشتر سود کند و از همه بیشتر غر بزند. شکایت او از فغانی اما عالی است. داور ایرانی یک پنالتی به سود تونس گرفته و بعد با کمک VAR آن را برگردانده است. کارلوس میگوید این اتفاق باعث تضعیف روحیه مصر شده است. او در حالی دنبال جفت و جور کردن یک بهانه برای توجیه شکست است که اتفاقا لغو پنالتی تونس باید موجب تضعیف روحیه این تیم میشد، نه مصر! به یاد بیاورید که همین اواخر وقتی اخراج شجاع خلیلزاده وتو شد، روحیه تیم ملی امارات به هم ریخت و ایران به پیروزی دست یافت. در دنیای کیروش اما، جایی برای منطق نیست.
تعحب نمیکنیم اگر مصر در تمام آمارهای بازی، شامل مالکیت توپ، ضربه به سمت دروازه حریف، کرنر و ایجاد موقعیت گل ضعیفتر از تونس عمل کرده باشد. ما این قصه را 8 سال تمام با گوشت و پوست و استخوانمان حس کردیم. تیمی داشتیم که مالدیو را یک بر صفر میبرد و با ترکمنستان یک - یک مساوی میکرد!
تعجب نمیکنیم اگر تیم کیروش با یک گل به خودی دقایق پایانی به حریف باخته باشد. بالاخره دنیا از این بازیها زیاد دارد. گهی زین به پشت و گهی پشت به زین. بزرگترین دستاورد کیروش در ایران، پیروزی بر مراکش بود که دقیقا با چنین گلی در چنین اوقاتی به ثبت رسید. تازه تونس تیم برتر زمین بود و حقش را گرفت، اما تیم ملی ایران بعد از 90 دقیقه حبس در محوطه جریمه خودی با آن گل به پیروزی رسید. به قول معروف جونم کیروش!
تعجب نمیکنیم اگر دستیاران کیروش علیه او شوریده باشند که: «این مربی به حرف ما گوش نمیدهد و حضورمان در تیم ملی فقط جنبه تشریفاتی دارد.» ما خودمان اینجا مارکار آقاجانیان محترم را داشتیم؛ کسی که بعد از 8 سال حضور مستمر کنار کارلوس، حتی از سوی یک تیم دسته دومی هم دعوت بهکار نشد. یعنی حجم دانش تزریقشده به مارکار در این حد بود!
تعجب نمیکنیم اگر یکی از پیشکسوتان فوتبال مصر در نکوهش کیروش گفته باشد: «او طوری رفتار میکند که انگار در کل این سرزمین هیچکس چیزی به نام فوتبال را نمیشناسد.» این نگاه آزاردهنده از بالا، در ایران هم موج میزد. بله؛ ما هیچکداممان سرمربی رئال مادرید نبودیم، اما آنقدر میفهمیدیم که تشخیص بدهیم روزبه چشمی مدرنترین دفاع وسط ایران نیست، مشکل کیفیت پوشاک تیم ملی با پرداخت پورسانت 100 هزار یورویی به شخص سرمربی حل نمیشود و بازی دوستانه با منتخب آوارگان سومالی و اتیوپی، غیراز فعال کردن بند پاداش پیروزی برای کادرفنی هیچ ثمر دیگری ندارد.
درنهایت تعجب نمیکنیم اگر هنوز هم عدهای چنان ذوب در «شهروند خودخوانده مصر» باشند که در پشتیبانی از او به هموطنان خود توهین کنند و چه بسا حتی منتظر شکست تیم ملی بمانند. تخصص کیروش خلق همین دوقطبیهاست. او هر جا رفته جنگ و جدل راه انداخته و با تلخی تمام جدا شده است؛ از ژاپن تا آفریقای جنوبی و از مادرید تا کلمبیا. مرد پرتغالی، فروشنده بیبدیل نفرت است؛ آنکه سممیپاشد و در فاصله بین شکاف آدمها زندگی میکند. برای کیروش، بحران عین فرصت است و البته که میراث چنین آدمی چیزی جز کدورت و تفرقه نمیتواند باشد.
یادداشت/ کارلوس کیروش؟ تعجب نمیکنیم
در همینه زمینه :